درباره کتاب شپش پالاس
کتاب شپش پالاس، رمانی دیگر از نویسندهٔ ملت عشق، الیف شافاک است که اولین بار در سال 2002 به انتشار رسید. بسیاری از منتقدان این رمان را خواندنی تر از ملت عشق می دانند. شپش پالاس داستان افراد متفاوتی است که در یک ساختمان زندگی می کنند و همگی با هم با مسئله ای غیرعادی درگیر شده اند. این کتاب با ترجمهٔ تهمینه زاردشت در انتشارات مروارید چاپ شده است.شپش پالاس لحنی طنزآمیز دارد. این طنز از توصیف شخصیت ها (حاق سیزلیق که نطفه اش با بی عدالتی عجین شده یا آنتی پوف که یونیفرم ژنرالی را درآورده و یونیفرم دربانی پوشیده) آغاز می شود. شخصیت ها در موقعیت هایی قرار می گیرند که با تمام جدّیت و تلخی شان وجهی به شدت طنزآمیز دارند و به فرجامی طنزآمیز - باز هم در عین تلخی و جدیت - می رسند. رویدادها نیز وجهی طنزآمیز دارند. اعتراضی خیابانی که به موقعیتی مضحک تبدیل می شود، مزاری خالی که در هر دوره ای به نحوی زائرانی را به خود می خواند، خیابانی که لازم است برای خیابان کشی احداث شود، دیوارنوشته های فحش، نفرین و هشدار و... و این همه بالاخره هر کدام به نوعی به موضوع آشغال ختم می شوند.
خلاصه کتاب شپش پالاس
این رمان تکان دهنده و بسیار جذاب به داستان گروهی از افرادی می پردازد که در یک ساختمان زندگی می کنند و همگی با هم، درگیر مسئله ای اسرارآمیز شده اند. بونبون، روزگاری عمارتی باشکوه در استانبول بود اما اکنون به ویرانه ای تبدیل شده که خانه ی ده شخصیت بسیار متفاوت و خانواده هایشان است: افرادی چون معلمی دائم الخمر و علاقه مند به فلسفه، زنی مبتلا به وسواس پاکیزگی و دخترش، یک یهودی که به دنبال عشق واقعی است و بانویی زیبا و ساده دل که گذشته اش، هنوز هم او را رها نکرده است. زمانی که آشغال های عمارت بونبون دزدیده می شوند، مجموعه ای از اتفاقاتی اسرارآمیز به وقوع می پیوندد که همه را برای یافتن حقیقت به تکاپو وامی دارد.
درباره نویسنده کتاب شپش پالاس
الیف شافاک یا الیف شفق، زاده ی ۲۵ اکتبر ۱۹۷۱ استراسبورگ فرانسه) نویسنده ای ترک تبار است. او از دانشگاه تکنیک اورتا دو غوی آنکارا لیسانس روابط بین الملل و فوق لیسانس مطالعات زنان و دکترای علوم سیاسی گرفت. او در هنگام تحصیل در دوره ی فوق لیسانس، اولین کتاب داستانش را در سال ۱۹۹۴ و در سال ۱۹۹۷ هم رمان دومش را منتشر کرد. پس از اتمام دوره ی دکترا به استانبول آمد و آینه های شهر را نوشت. شافاک در سال های ۲۰۰۴–۲۰۰۳ با درجه استادیاری در دانشگاه میشیگان و بعد در بخش مطالعات خاور نزدیک دانشگاه آریزونا مشغول به کار شد و از ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ نیز ستون نویس روزنامه ی زمان بود.شافاک دو رمان به انگلیسی نوشته است که به خاطر اشاره به نسل کشی ارمنیان در رمان دومش به نام حرام زاده ی استانبول، از سوی دادگاه های ترکیه به جرم «اهانت به ترک بودن» متهم شد. پرونده ی او در ژوئن ۲۰۰۶ بسته شد ولی در ژوئیه ی همان سال دوباره گشوده شد و وی با احتمال سه سال زندان روبرو شد. مترجم و ناشر او هم با همین تعداد سال حبس روبرو شدند. در ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۶ بخاطر کمبود مدرک، پرونده ی او از نو بسته شد.
سایر آثار الیف شافاک، نویسنده ترکیه ای
الیف شافاک، رمان نویس بریتانیایی – ترکیه ای است که به هر دو زبان ترکی و انگلیسی می نویسد، او تا کنون هفده کتاب منتشر کرده است، که یازده از آنها رمان می باشد، از جمله پرفروش ترین آنها: حرامزاده استانبول، ملت عشق (چهل قاعده عشق) و سه دختر حوا است. نوشته های او به پنجاه زبان مختلف ترجمه شده است. هم چنین در سال 2017 توسط Politico به عنوان یکی از دوازده نفری که جهان را به جایی بهتر تبدیل می کنند، انتخاب شد.
از دیگر آثار او می توان به موارد زیر اشاره کرد:
آناتولی ای برای چشم های بد
- پنهان
- برزخ
- صوفی
- آینه های شهر
- مَحرم
- شپش پالاس
- تقدس نخستین دیوانگی ها
- پدر و حرام زاده
- شرافت
- من و استادم
- آینه های شهر
- کتاب شیر سیاه
- کتاب اسکندر( بعد از عشق)

مترجم کتاب شپش پالاس
تهمینه زاردشت متولد 1356 فعالیت ادبی خود را از دهه 70 با نوشتن داستان کوتاه آغاز کرده است. کارشناس مترجمی زبان انگلیسی و کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی است. حاصل نزدیک به دو دهه فعالیت ادبی و مترجمی او در مجلات ادبی و اینترنتی مانند گلستانه، شوکران، اثر و ... منتشر شده است.
قسمتی از کتاب شپش پالاس
ابتدا چهار نقطه روی درپوش گرد و خاکستری و حلبی مشخص می شد. در پاسخ سؤال «چه زمانی؟» چهار کلمهٔ «امروز/ فردا/ به زودی/ هرگز» با گچ سفید در هر قسمت نوشته می شد. درپوش را از دستگیره اش می گرفتند و می چرخاندند. قبل از اینکه چرخش درپوش کند شود، هر بازیکن انگشتش را دفعتاً روی درپوش می گذاشت و دورانش را متوقف می کرد. تمام بازیکنان این کار را به نوبت تکرار می کردند و نزدیک ترین زمان روی درپوش نصیب شان می شد. در دور دوم و در پاسخ سؤال «چه کسی؟» جواب های «خودم/ عشقم/ صمیمی ترین دوستم/ همگی» در حدّ فاصل پاسخ های سؤال اول نوشته می شد. باز هم درپوش حلبی گرد و خاکستری با حداکثر سرعت به چرخش درمی آمد. باز هم انگشت ها را تک تک به سمت درپوش دراز می کردند و دایره به تصادف متوقف می شد. در دور سوم نوبت می رسید به یافتن پاسخ «چه اتفاقی؟» در هشت قاچ روی درپوش هشت کلمه نوشته می شد که برای رعایت عدالت چهارتای آنها خوشایند بودند و چهارتا ناخوشایند: «عشق/ ازدواج/ خوشبختی/ ثروت؛ بیماری/ جدایی/ تصادف/ مرگ» باز هم درپوش به چرخش درمی آمد و بازیکنان پاسخ «چه زمانی، چه کسی، چه اتفاقی؟» را می گرفتند که مشتاق دانستنش بودند: «خودم، ثروت، به زودی»، «عشقم، خوشبختی، فردا»، «صمیمی ترین دوستم، ازدواج، امروز» و یا «همگی، جدایی، هرگز»...
- نویسنده: الیف شافاک
- مترجم:تهمینه زاردشت
- انتشارات: مروارید
- تعداد صفحات: 500
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
معرفی رمان دختری که اسمش را دوست نداشت اثر الیف شافاک










































