معرفی رمان سیدارتها اثر هرمان هسه

  سه شنبه، 05 مرداد 1400   زمان مطالعه 9 دقیقه
معرفی رمان سیدارتها اثر هرمان هسه
کتاب تاثیرگذار سیدارتها یک رمان معنوی از هرمان هسه، نویسنده آلمانی است که بعدها تابعیت کشور سوییس را گرفت. سیدارتها کتابی در ستایش بودا است. کسی که راه خویش را بدون هیچ سستی تا به آخر دنبال کرد.

درباره کتاب سیدارتها

سیدارتها نام کتابی است از هرمان هسه که به تحول معنوی یک مرد هندی برهمن می پردازد. این کتاب در سال ۱۹۲۲ و پس از آنکه هسه مدتی در دهه ۱۹۱۰ در هند به سر برد منتشر شد. سیدهارت اسم اول خود بودا است و در زبان سانسکریت، به معنی جوینده است.

خلاصه کتاب سیدارتها

«سیدارتها»، تلاشی ست در راه خردمندی. سرکشی هسه علیه پارسایی خانوادگی در صحنه ای هندی، آن هم افسانه ای، نگاشته شده است. این داستان، توضیح عقیده ای فردباور است و رد هر گونه مکتب و طرد جهان قدرت و ثروت و ستایش زندگی تأمل مدار. هسه این داستان را با نثری ساده انشا کرده است. سادگی فرزانه وارش یادآور زبانی کهن است. جوانان، آن را همچون اثری راه انداز در عرصه ی ادب، همچون متنی مقدس خوانده اند.باید توجه داشت که در پایان داستان، فرزند سیدارتها از کلبه ی پدرش می گریزد؛ همان طور که سیدارتها خود در نوجوانی خوانهی پدرش را وامی گذارد. هسه پیوسته تکرار می کند که هر کس راه زندگی خود را به تنهایی می یابد. این اعتقاد هسه، با علاقه اش به انجمن های سری و حلقه های رمزمدار، ناسازگار به نظر می آید. این مرد تک رو، از اندیشه ی تعلق به خانواده ای روحانی با اعضایی در سراسر جهان پراکنده که نشانی خاص بر پیشانی دارند، لذت می برد.به نظر می رسد که هسه از انگی که «سیدارتها» بر او زده است، حیرت کرده است: «از آن جا که در مطالعه ی اندیشه های هندی و چینی وقت زیادی صرف کرده ام (و این، میراث پدر و مادر و اجداد من است)، و نیز از آن جا که حاصل تجربه آزمایی های جدیدم را به یاری تصاویر شرقی بیان کرده ام، اغلب گمان می کردند به آیین بودا درآمده ام و این اسباب تفریح بسیار من می بود. زیرا در حقیقت، طبع خود را به این کشی، دورتر از دیگر ادیان حس می کردم. بعدها بود که دیدم این اِسناد چندان دور از حقیقت نبوده است. اگر گمان می کردم که انسان بتواند به آزادی و به طیب خاطر مذهب خود را انتخاب کند، علاقه ی شدیدی به یکی از مذاهب محافظه کار می داشتم و از پیروان کنفسیوس یا برهما یا مذهب کاتولیک می شدم. امّا با این انتخاب، از میل به قطبی گرایی پیروی کرده بودم و کارم تبعیت از طبعی مذهب دوست نمی بود. من بر حس اتفاق، فرزند پروتستان هایی پارسا نبودم. بلکه در ژرفای روحم پروتستان و معترض بودم (و این با بیزاری ام از مسلک های پروتستان امروزی در تناقض نیست). یک پروتستان حقیقی، همان قدر از گردن گذاری بی قیدوشرط به مسلک خود بیزار است که به دیگر مسلک ها. زیرا طبع معترضش تحول را بر رکود می گزیند. گمان می کنم که از این نظر، بودا، خود پروتستان بود.»

ویژگی های کتاب سیدارتها

  • نویسنده ی کتاب برنده ی جایزه نوبل ادبیات سال 1946

  • فیلمی با همین عنوان، بر اساس این کتاب و به کارگردانی کانرد روکس در سال 1973 ساخته شده است

درباره نویسنده کتاب سیدارتها

هرمان هسه، زاده ی ۲ ژوئیه ی ۱۸۷۷ و درگذشته ی ۹ اوت ۱۹۶۲ میلادی، ادیب، نویسنده و نقاش آلمانی-سوئیسی و برنده ی جایزه ی نوبل سال ۱۹۴۶ در ادبیات بود.پدر هرمان، مدیریت موسسه ی انتشارات مبلغین پروتستان را به عهده داشت. مادرش دختر هندشناس معروف، دکتر «هرمان گوندرت» و مدیر اتحادیه ی ناشران کالو بود. کتاب خانه ی بزرگ پدربزرگ و شغل پدر، اولین باب آشنایی هرمان هسه جوان با ادبیات بود. او در سال ۱۹۱۲ به سوئیس مهاجرت کرد و در سال ۱۹۲۳ تابعیت آن کشور را پذیرفت و در همین زمان برای بار دوم ازدواج کرد. وی در سال ۱۹۳۱ یک سال پس از انتشار نارتسیس و گولدموند برای بار سوم با خانم نینون آوسلندر ازدواج کرد. هرمان هسه به عنوان پرخواننده ترین نویسنده ی اروپایی در قرن بیستم شناخته شده است.بر اساس توجه و علایق خاصی که این نویسنده در باب فلسفه به دست آورده بود، در سال ۱۹۲۲ روایتی به نام سیدارتا منتشر کرد که از جمله پرخواننده ترین آثار وی می باشد. این کتاب نگرشی بر ریشه های روانشناسی در مذاهب جهانی و مکاتب عقلی است. شماری از صحنه های سیدارتا، تابلوهای مثنوی مولوی را برای خواننده ترسیم می نماید.هرمان هسه در آثارش مبارزه جاودانه روح و زندگی را ترسیم نموده و با نگرشی هنرمندانه به دنبال ایجاد تعادل بین این دو پدیده قلم فرسوده است. هسه در خانواده ای اصلاح طلب در منطقه در جنوب آلمان به دنیا آمد و تحت تأثیر مادرش که مبلغ مذهبی در هندوستان بود، به فلسفه هندی روی آورد. از دهه سوم قرن بیستم، به عنوان تبعه سوئیس در منطقه «تیچینو» به گوشه گیری نشست. گرایش به رومانتیسم و طبیعت گرایی از نمودهای چشم گیر آثار قدیمی تر هسه است. این سبک در یکی از اولین رمان هایش به نام پیتر کامنسیند (۱۹۰۴)، که با استقبال بی نظیری روبرو شد، به چشم می خورد. وی به طور جدی به مشکلات انسان ها و روابط بین آن ها و همچنین نقش هنرمند در جامعه، پرداخته و در رمان های گرترود (۱۹۱۰) و رُسهالده (۱۹۱۴) این معضل را به شیوه هنرمندانه ای مطرح می نماید. هسه به عنوان نماینده جریانات صلح طلب - پاسیفیسم، از طرفدارانی مانند تئودور هویس برخوردار بود و در جمع دوستانش قرار داشتند. در این ارتباط افرادی هم از آلمان حملات خصمانه خود را علیه او آغاز کردند. هسه پس از آشنایی با یوزف ب. لانگ، از شاگردان کارل گوستاو یونگ، از طریق این مشاور با آثار زیگموند فروید و یونگ آشنا شد. هسه از طریق این آثار دریافت که هریک از فرارهای دیوانه وار و فزاینده اش در فاصله سال های ۱۹۰۴ تا ۱۹۱۴ در واقع فرار از خویشتن بوده اند، بازتاب دردها و رنج های درونی اش بوده اند در دنیای بیرون، و نوشته هایش نیز قرینه سازی ای از خویشتن خودش بوده اند، چنانچه که در ۱۹۲۱ در مقدمه یک نویسنده خاطرنشان کرد: "تمام این داستان ها مربوط به خود من بودند، بازتابی بودند از راهی که در پیش گرفته بودم، از رؤیاها و آرزوهای پنهانم و از رنج تلخم."هرمان هسه متأثر از بیماری همسرش که مبتلا به شیزوفرنی بود، در سال ۱۹۱۶ به یک بحران عمیق روحی (افسردگی) مبتلا شد و تحت مداوا قرار گرفت و در ۹ اوت ۱۹۶۲ در تسین واقع در سوئیس درگذشت.

هرمان هسه

ترجمه ی کتاب سیدارتها به فارسی

انتشارات ماهی کتاب سیدارتها را با ترجمه ی سروش حبیبی عرضه کرده و در اختیار علاقه مندان قراردادهاست. این کتاب یکی از کتاب های موردعلاقه ی سروش حبیبی بوده است و به همین دلیل هم آن را ترجمه کرده است. سروش حبیبی مترجم سرشناس ایرانی متولد هفت خرداد 1312 در تهران است. او تحصیلات ابتدایی خود را در تهران تکمیل کرد و در سال 1329 به مدرسه ی عالی پست و تلگراف رفت و بعد از فارغ التحصیلی ازآنجا در وزارت پست و تلگراف و تلفن مشغول به خدمت شد. سروش حبیبی در سال 1339 برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و در دانشکده فنی دارمشتات آلمان رشته ی الکترونیک خواند. در طی همین سفر بود که سروش حبیبی با زبان آلمانی آشنا شد. سروش حبیبی بعد آلمانی دو زبان انگلیسی و فرانسه را نیز آموخت و در میانسالی اش به سراغ زبان روسی رفت. این امر او را یکی از بهترین مترجمان چندزبانه ی ایرانی می کند.

این کتاب را چه کسانی باید بخوانند؟

خواندن این کتاب را به همه ی علاقه مندان به ادبیات عرفانی و معنوی پیشنهاد می کنیم. البته نباید از ارزش ادبی این کتاب چشم پوشی کنیم. نوشتار این کتاب بسیار خاص و جذاب است و خواندن آن ره به همه ی علاقه مندان به ادبیات آلمانی و به ویژه داستان های قرن بیستم آلمان پیشنهاد می کنیم. خواندن این کتاب مسیر جدیدی را پیش روی خوانندگان قرار می دهد و آن ها را به فکر وا می دارد. کتاب سیدارتها در دسته ی کتاب های داستان های آلمانی قرار دارد. کتاب سیدارتها مناسب برای گروه سنی بزرگ سال است. تعداد صفحات نسخه ی چاپی کتاب 176 صفحه است که بامطالعه ی روزانه 20 دقیقه می توانید این کتاب را در 8 روز بخوانید. کتاب سیدارتها حجم اندکی دارد و برای افرادی که وقت کافی برای خواندن کتاب های طولانی را ندارند و قصد دارند کتابی مختصر با موضوع داستان های آلمانی را بخوانند مفید خواهد بود.

قسمتی از کتاب سیدارتها

غسل نیکو بود، اما آب، پلیدی گناه را نمی شست و جان تشنه را سیراب نمی کرد و دل را از وحشت آزاد نمی ساخت. (سیدارتها – صفحه ۲۶)

سیدارتها هدفی پیش روی داشت، هدفی یگانه، و آن خالی شدن بود: می خواست از عطش و از خواهش ها، از رویا و شادی ها و نیز از رنج خالی شود. می خواست «خود» خویش را بمیراند و از آن خلاصی یابد. و چون جانش از «من» خالی شد، به صلح دست یابد و جانش در اندیشه ی ازخویشتن رهیده بر اعجاز گشوده شود. این هدفش بود. (سیدارتها – صفحه ۳۶)

به اطراف خود نگریست، چنان که انگار اول بار است چشم به جهان می گشاید. دنیا زیبا بود و رنگین و شگفت و معماگون. یک جا کبود بود و یک جا زرد و یک جا سبز. آسمان سیار بود و رود جاری، کوه استوار بود و جنگل از جا نمی جنبید. و همه چیز زیبا بود و شگرف و افسونی و مخزن اسرار، و در میان این ها همه سیدارتها بود که بیدار می شد، به سوی خویش پویا. اول بار بود که این ها همه، تمام این کبودی و زردی و رود و جنگل، از راه چشم به درون سیدارتها راه می یافت. (سیدارتها – صفحه ۶۲)

باید مقهور گناه می گشتم و در ضلالت فرو می غلتیدم تا به زندگی بازگردم! آه که راه زندگی مرا از چه تنگناهایی گذرانده است! (سیدارتها – صفحه ۱۱۹)

یک پژوهنده ی راستین که به راستی در پی معرفت باشد هیچ مکتبی را نمی تواند بپذیرد و به عکس، پژوهنده ای که به حقیقت دست یابد هر مکتبی را درست می داند و هر راهی را راست و هر هدفی را به حق می شمارد. (سیدارتها – صفحه ۱۳۴)

یافتن زمانی محقق می شود که از هدف آزاد باشی و دل را گشوده بداری. (سیدارتها – صفحه ۱۶۲)

بصیرت را نمی توان برای غیر بیان کرد. اگر خردمندی بخواهد بصیرت خود را برای دیگری شرح دهد، گفته اش نابخردانه می نماید. (سیدارتها – صفحه ۱۶۴)

شناسنامه کتاب سیدارتها

  • نویسنده: هرمان هسه
  • ترجمه: سروش حبیبی
  • انتشارات: ماهی
  • تعداد صفحات: ۱۷۶
  • نسخه صوتی:دارد
  • نسخه الکترونیکی: دارد

مشخصات کتاب صوتی سیدارتها

​​


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها