تو به جمع گرم ساقه های سبز و نوجوان پیوسته ای و این، سرآغاز شاد و شیرین جست وجوگری توست.
امروز، هستی پیر و کهن، احساس می کند که به مرز بلوغ خویش دوباره نزدیک می شود؛ هم آهنگ با تو!
خنده های تو، در ذهن این دوران، سپرده می شود تا سال ها بعد،
به بازخوانی خوش خاطرات بنشینی.
نوجوان روزت مبارک!
امروز، روز توست، روزی که ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست در دست هم، جشن رشد را به زمین تبریک می گویند.
بگذار آسان و بی کاستی، شعله های کوچک اندیشه و احساس در تو شکوفا شود!
قدر لحظه های تو را چه کسی می داند، جز تو که در جست وجوی نردبانی محکم، گستره زمین را کوچک می بینی و پروازی بلند، حتی بی بال و پر را در سر داری؟!
آرزوهای دور و دراز توست که به تکه تکه این دنیای بزرگ، امید و جنبش می بخشد؛ پس تنفس کن هوای زندگی و شور و سازندگی را.
بعضی وقتها آدم هر چقدر هم که لجباز باشه بزور مجبور میشه کاری رو که دوست نداره انجام بده. مثل رفتن به مدرسه…!