شعر زیبای خزان جاودانی استاد شهریار

  چهارشنبه، 25 خرداد 1401   زمان مطالعه 1 دقیقه
شعر زیبای خزان جاودانی استاد شهریار
سید محمدحسین بهجت تبریزی (۱۱ دی ۱۲۸۵ – ۲۷ شهریور ۱۳۶۷) متخلص به شهریار، شاعر ایرانی بود. او اهل تبریز بود و به زبان‌های فارسی و ترکی آذربایجانی شعر سروده‌است.شهریار در سرودن گونه‌های دگرسان شعر فارسی مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی چیره‌دست بوده‌است. در این قسمت شعر خزان جاودانی شهریار را خواهید خواند.

مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد

تو یکی بپرس از این غم که به من چه کار دارد

نه بلای جان عاشق شب هجرتست تنها

که وصال هم بلای شب انتظار دارد

تو که از می جوانی همه سرخوشی چه دانی

که شراب ناامیدی چقدر خمار دارد

شعر شهریار
نه به خود گرفته خسرو پی آهوانِ ارمن

که کمند زلف شیرین هوس شکار دارد

مژه سوزن رفو کن نخ او ز تار مو کن

که هنوز وصله دل دو سه بخیه کار دارد

دل چون شکسته سازم ز گذشته های شیرین

استاد شهریار
چه ترانه های محزون که به یادگار دارد

غم روزگار گو رو پی کار خود که ما را

غم یار بی خیال غم روزگار دارد

گل آرزوی من بین که خزان جاودانیست

چه غم از خزان آن گل که ز پی بهار دارد

دل چون تنور خواهد سخنان پخته لیکن

نه همه تنور سوز دل شهریار دارد


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
نظر خود را به اشتراک بگذارید
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها