به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از اقتصاد نیوز: بازار سرمایه در سال ۱۳۹۹ را می توان به سه دوره تقسیم کرد؛ دوره ابتدایی که ادامه سال ۱۳۹۸ بود و با رشد شگفت انگیز تا کانال ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار واحد در میانه های مرداد ۱۳۹۹ رشد کرد، در ادامه با نزدیک شدن به انتخابات آمریکا، ابهام بر تمام بازارهای کشور حکمفرما شد، به طوری که صعودهای سنگین در بازارهای موازی به دلیل احتمال انتخاب ترامپ و همچنین افزایش نرخ دلار، به رکود در بازار سرمایه دامن زد.
در این میان، اقدامات بانک مرکزی درخصوص افزایش نرخ بهره از ۱۵درصد تا بالای ۲۰ درصد نیز سرمایه گذاران را با تردید مواجه کرد که تمام این موارد باعث سقوط سنگین بازار سرمایه از سطح فوق تا کانال یک میلیون و ۲۰۰هزار واحدی شد. اما با انتخابات آمریکا و افزایش احتمال برد بایدن، بازار به استقبال احیای برجام رفت و این امر به رغم دورنمای کاهشی نرخ دلار، باعث تشکیل خوش بینی در بازار شد.
از طرفی ابهام نسبت به نرخ آتی دلار، باعث تلاطم در بازارهای کالایی شد و فروش های نجومی در رینگ های بورس کالا ماحصل این تلاطم بود. به تدریج این ابهامات کاهش یافتند. روند برابری نرخ دلار با ریال به شکلی آهسته و پیوسته تعدیل شد، اثرات فروش های صادراتی بر صورت های مالی شرکت ها روشن شد.
به این ترتیب بازار در نیمه دوم آبان ماه به این نتیجه رسید که سهام زیر ارزش ذاتی خود معامله می شوند، فروشنده ها در بازار کمتر شدند و از آن مرحله به بعد، بازار روند متعادل و صعودی به خود دید. بخشی از این روند صعودی تا به اینجای کار به واسطه کاهش شدید گاه ۶۰ تا ۷۰ درصدی در اکثر نمادهای بازار اتفاق افتاد.
البته در این میان بخشی از سهام واقعا ارزنده بودند و به واسطه دلایل متعددی از جمله زیرساختارهای بازار سرمایه از قبیل دامنه نوسان و حجم مبنا، روند کاهشی را تجربه کردند که در نتیجه، بازار توانست بخشی از سقوط را پس بگیرد.
حال سوالی که مطرح می شود این است که آینده بازار چه خواهد شد و آیا می تواند روند صعودی نیمه دوم آبان و نیمه اول آذر را ادامه دهد؟ برای تحلیل این مهم از چند نکته نباید غافل شد؛ یکی از این نکات احتمال احیای برجام است. در صورت احیای برجام، دورنمای نرخ اسعار خارجی نزولی یا کم نوسان خواهد بود. البته این مهم، برای شرکت های صادراتی می تواند یک تهدید باشد، چون عمده این شرکت ها محصولات خود را در بورس کالا عرضه می کنند و در صورتی که دورنمای نرخ های ارز صعودی نباشد، رقابت بر سر محصولات صادراتی بسیار کاهش می یابد و البته با حفظ سطوح کنونی برابری قیمت اسعار خارجی با ریال، تعدادی از این صادراتی ها جذاب هستند، اما باید دقیق تر بررسی شوند.
برای اینکه این رشد تداوم داشته باشد، نیاز به چند عامل بنیادی است. از جمله این عوامل، کاهش عدم اطمینان نسبت به عوامل کلان اقتصادی از قبیل تورم، نرخ های برابری ارز، عدم اعمال تحریم های جدید، قیمت های جهانی کالاها، قیمت نفت و احتمال درمان بیماری کووید-۱۹ را می توان نام برد.
درخصوص نرخ ارز نیز باید عنوان کرد، در صورتی که نرخ دلار در حدود ۲۲۰ تا ۲۵۰ هزار ریال تثبیت شود، بسیاری از شرکت ها دورنمای سودآوری معقولی تا انتهای سال ۱۴۰۰خواهند داشت و این امر می تواند سوخت روند متعادل و صعودی بازار تا انتهای سال ۱۴۰۰ را تامین کند.
اما با کاهش نرخ دلار ممکن است سودآوری شرکت های صادراتی با مشکلاتی روبه رو شود که در این میان، شرکت هایی که طرح های توسعه ای خوبی دارند و می توانند از بازار سال های آتی محصولات، سهم بیشتری از آن خود کنند، برنده روند خواهند بود.
این چنین می توان نتیجه گیری کرد که روند فعلی صعودی، بخشی به واسطه ریزش بی دلیل قیمت سهام بوده که تا اینجای کار جبران شده است و برای رشد و صعودهای بعدی، باید عوامل بنیادی متعددی رخ دهند که پیش بینی آنها مستلزم بررسی شرایط پیش گفته است.
از این رو، نمی توان برای بازار روزهای طلایی صعودی را پیش بینی کرد و اعتقاد دارم برنده روند آتی، سهام دارای طرح های توسعه، فروش های خوب و سرمایه گذاری های ارزنده خواهد بود و روند صعودی برای تمام نمادها را انتظار ندارم.