ساعدنیوز
ساعدنیوز

سرنوشت باورنکردنیِ دختری که عاشق‌ترین آدم تهران بود

  شنبه، 22 مهر 1402 ID  کد خبر 359496
سرنوشت باورنکردنیِ دختری که عاشق‌ترین آدم تهران بود
ساعد نیوز: روایتی عجیب از یک عاشقانه غریب در تهران: چند ثانیه بعد یه دختر حدود 23-24 ساله ریزه میزه با قیافه خییییلی بامزه و چشمایی که انگار از خوشحالی داشتن بجای لباش می خندیدن...

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعد نیوز به نقل از برترین ها، کاربری به نام سعید ابراهیمی رشته توئیتی درباره یک ماجرای عاشقانه نوشته که البته پایان تراژیکی دارد، این اتفاق البته شاید خیلی خاص نباشد، اما شکل توصیف سعید ابراهیمی و پرداخت او به جزئیات آن را ویژه کرده است، روایت را بخوانید، متوجه خواهید شد که چرا روزتان را به قبل و بعد خواندن این روایت تقسیم خواهد کرد، همین قدر عجیب و غریب:

‌از فرودگاه مهرآباد به سمت سعادت آباد: مقصد رو که دیدم گفتم اوکی قبول کردم

رفتم وسط شلوغی ماشین‌ها و زنگ زدم یه خانم با صدای پرانرژی گفت دیدمتون دیدمتون قطع کردم

چند ثانیه بعد یه دختر حدود 23-24 ساله ریزه میزه با قیافه خییییلی بامزه و چشمایی که انگار از خوشحالی داشتن بجای لباش می خندیدن و برق شیطنت توی چشای رنگیش با یه ساک و یه بگ هدیه نشست تو ماشین خیلی با ذوق و خندان سلام داد و وسایلش رو کنارش چید و گفت بریم لطفا

تو ماشین که نشسته بود انگاری یهو می‌رفت تو فکر و خنده روی لباش جاری می‌شد انگار داشت به یه اتفاق خوبی که می‌خواست ‌رقم بخوره فکر می‌کرد و توی ذهنش مرورش می‌کرد و براش اونقدر جذاب بود که شادی و‌ هیجان و شیطنت رو قشنگ حس می‌کردی تو صورتش

گوشیش زنگ خورد و صدای یه دختر دیگه از پشت گوشی می‌اومد اون رو نمی‌فهمیدم چی می‌گفت ولی این گفت آره دلربا جون رسیدم الان سوار تاکسی‌ام دارم می‌رم ی‌خورده استرس دارم توروخدا به نظرت بد نیست اینطوری یهویی برم و‌ سورپرایزش کنم؟

بعدش گفت نه نگران نباش می‌دونم خونه است قبلش عادی بهش زنگ زدم گفتم کجایی گفت خونه‌ام می‌خوام یه‌خورده بخوابم اگرم نبود می‌رم پیش نیلو اومد سورپرایزش می‌کنم

به مقصد که رسیدیم گفت آقا من وسایلم زیاده می‌تونم معطلی بزنم برم بالا ببینم هستن یا نه بعد بیام وسایلم رو ببرم؟ اگر هم نبودن مقصد بعدی رو بزنم؟ چون منتظر سرویس بعدی بشم خیلی اذیت می‌شم منم گفتم اشکالی نداره خانم راحت باش من منتظر می‌مونم

دختره با وسواس تمام خودش رو با آینه کوچیکی که داشت برانداز کرد و با ذوق و شوق و خوشحالی که کاملا داشت بروز می‌داد رفت و منم منتظر وایسادم حدود 10 دقیقه‌ای گذشت و‌ من داشتم فکر می‌کردم چقدر قراره صحنه قشنگی رقم بخوره و چقدر احساس عمیقی داره و خوش به حال اونی که بالاست

تو همین فکرا بودم که یهو دیدم این دختر مثل جنازه‌ای که از قبر بیرون زده باشه با رنگی که پریده و لب و لوچه آویزون اومد و نشست تو ماشین من سریع نشستم تو ماشین دیدم خیلی حالش بده گفتم خوبی خانم؟ چیزی شده؟ حالت خوبه؟ می‌خوای زنگ بزنی به کسی؟

یهو یه نگاه به من کرد و انگار که تازه من رو دیده باشه با یه حالت گیجی گفت می‌شه از اینجا بریم فقط؟ گفتم باشه و روشن کردم و راه افتادم چند تا خیابون که راه افتادیم یه جا نگه داشتم براش یه آب خریدم و یه شکلات شیرین و بهش دادم که بخوره یه خورده سرحال بشه

یخورده که از آب خورد گفتم خانم اتفاقی افتاده؟ می‌خوای با من حرف بزنی؟ انگار که منتظر این حرف بوده باشه یه نگاه بهم کرد گفت: چند ساله باهمیم شهر ما دانشجو بود دانشگاهش که تموم شد اومد تهران کاروبارش گرفته اینجا شرکت زده چند روز پیش با بابام حرف زد که با خونوادش بیان خواستگاری فردا تولدشه منم خواستم سوپرایزش کنم و بیام پیشش و روز تولدش پیشش باشم.

اونجا که رفتم بالا زنگ در رو که زدم یه دختره در رو باز کرد که فقط سرش رو از در آورد بیرون حداقل 10 سالی از من و علی بزرگتر بود بهش گفتم تو کی هستی گفت من دوست دخترشم علی هم نیست الان منم داد و بیداد کردم رفتم تو دیدم خونه بهم ریخته و کلی وسایل روی میز و بساط تفریحشون هم بود خشکم زد هیچی نگفتم اومدم بیرون

اینارو که می‌گفت فکش می‌لرزید دندوناش می‌خورد بهم قشنگ معلوم بود حالش بدتر می‌شه گفتم ببرمت درمونگاه؟ گفت نه ببرم ترمینال می‌خوام برگردم این وسط هم همش گوشیش زنگ می‌خورد اما دختره انگار تو یه دنیای دیگه بود

گوشیش رو ازش گرفتم هیچ مقاومتی نکرد جواب دادم علی بود بهش گفتم حال دختره خوب نیست التماسم کرد بگم کجاییم گفتم دارم می‌رم ترمینال می‌خوای بیا به درخواست علی براش لوکیشن فرستادم شروع کردم با سرعت کم رانندگی کردن که علی هم برسه

جلو ترمینال علی رسید قشنگ مثل آدم‌هایی بود که گند زده و نمی‌دونه چطوری جمعش کنه استرس کل وجودش رو گرفته بود رسید دست دختره رو‌ گرفت گفت هستی بخدا دوست یکی از رفیقامه اصلا نفهمیدم چی شد اشتباه کردم تورو خدا ببخش چیزی به بابات نگو جبران می‌کنم

اما دختره انگار دیگه نمی‌شنید حرف نمی‌زد چشاش خیره مونده بود شده بود مثل یکی که توی جنگ تن به تن شکست خورده دیگه دنیا براش ارزشی نداشت کیفش رو برداشت و راه افتاد علی هم دنبالش و منی که کل وجودم پر بود از تنفر و نفرت و بهت و شوک و داشتم دور شدن این دوتارو نگاه می‌کردم

دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
الهام چرخنده: من برای همه کسانی که کتکم زدند، باعث بیماری قلبی شدند نفرین ندارم اما الهی که به درد من دچار بشید+ویدیو (109 نظر) مازیار لرستانی: ای کاش به جای روز زن و روز مرد، روز شرف و انسانیت داشتیم+عکس (103 نظر) عرض ارادت فریبا نادری به امام خمینی(ره): مرد بزرگ جایت خالی است در میان مردمان سرزمینِ نور؛ ممنون که این انقلاب رو برایمان رقم زدی+ عکس (94 نظر) تذکر جدی علی دایی به اعجوبه طنز ایران: دفعه آخرت باشد که ادای من را درآوردی! (79 نظر) رونالدو: برای اولین بار جورجینا را برای شام دعوت کردم متعجب بود چون باورش نمی شد که به جای اتوبوس با بوگاتی به خانه برمی گردد+فیلم (63 نظر) علی دایی در واکنش به تقلید صدایش در مراسم استقلالی‌ها: در گذشته پادشاهان دلقک‌هایی داشتند که وظیفه‌شان تقلید صدا و خنداندن مردم بود+عکس (60 نظر) شعرخوانی زیبا و دلنشین رهبر معظم انقلاب: ای تکیه گاه و پناه زیباترین لحظه های پرعصمت و پر شکوه تنهایی و خلوت من+ویدیو (54 نظر) سحر زکریا خطاب به شهاب حسینی: این جماعت چه می دانند که در خیابان با من چه کردید از اینکه یورش آوردید برای زدن من فراموش نمی کنم! +عکس (50 نظر) تعجب بازیگر مطرح ترکیه با دیدن خونه زندگیِ شاه‌نشین پوریا پورسرخ، آرش سریال کیمیا+ ویدیو/ میزبانی درجه یک در خانه‌ای درجه یک👌 (49 نظر) خلاقیت خنده دار پدر ایرانی با طراحی سینما در توالت خانه اش حماسه آفرید+عکس/ هنر نزد ایرانیان است و بس😂 (45 نظر) شیلا خداداد: موهامو رنگ نمیکنم چون همینجوری و نچرال بودن رو دوست دارم؛ وقتی عروسی برم لاک میزنم و برمیگردم پاک میکنم+ ویدیو (38 نظر) مریم مومن: تمام پسرهای محله رو زدم هیچکس بدون اجازه من نباید از کوچه رد میشد باید زنگ در رو میزدن بعد رد میشدن+فیلم (35 نظر) ژیلا صادقی: من زنی هستم، آزاد/ در فطرت من حیا نهاده شده/می‌دانم از کجا باید شروع کنم و کجا می‌شود رها شد (31 نظر) لیلا اوتادی: من ترک هستم، منتها نه تُرک تبریز و اردبیل؛ ترک قشقاییِ شیراز هستم+ویدیو (30 نظر) سحر زکریا: بهنوش بختیاری نخود هر آشه در حد من نیست که بخوام باهاش دهن به دهن بشم! خانم بختیاری در بین همکاران جوک هستن!+فیلم (28 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
منتخب روز   
تهران گردی / معرفی 36 پارک تفریحی و جذاب تهران؛ پایتخت را بهتر بشناسید آلبوم تصاویر ورزشی و خصوصی محمدهادی ساروی کُشتی گیر چشم ابرو مشکی ایرانی ؛ از کافه گردی و پاریس گردی تا پُشتک روی تُشک و مدال طلا مفاخر ورزشی ایران/ غلامرضا تختی از تولد تا مرگ گزارش تصویری دیدار تاریخی بسیجیان با ولی امر مسلمین جهان در سالروز تشکیل بسیج 20 میلیونی استقلال و پرسپولیس روی لبه تیغ/ روی مرز بین صعود و سقوط (فیلم) نظر رهبر معظم انقلاب درباره تخت جمشید / افتخاری ندارد، خدا می‌داند چقدر بیگناه مقابل تخت طاغوت‌های زمان به قتل می‌رسیدند ... کرکره خنده؛ بدل مهران مدیری: مدیری برای همیشه از ایران رفت اونور آب شبکه ای برای خودش تاسیس کرده به نام جوج تی وی من هم بدل مدیری هستم اسمم نعمت برزو کلایه است!+فیلم نگاهی به تیپ و استایل خوشرنگ و پرانرژی بهنوش بختیاری در اتاق گریم جوکر/ میکس زیبای سفید و قرمز👌 حضور بی شرمانه احسان کرمی و برزو ارجمند در عروسی مختلط ساسی مانکن به بهانه پاشیدن نمک روی زخم آبادانی ها+عکس واضح وام 680 میلیارد تومانی آقای مدیرعامل از بانک خودش! نگاهی به چیدمان سنتی و شیک اتاق پذیرایی مسعود کیمیایی، کارگردان خائن‌کشی و برنده تندیس حافظ/ خودنمایی مبلمان چرمی و تابلوهای زیبای نقاشی ایده ست کردن ست چهارخانه‌ پاییزی با این بازیگران مشهور ایرانی / از الناز شاکردوست تا پریناز ایزدیار و سمیرا حسن پور + عکس