به گزارش سایت خبری ساعد نیوز، بیت کوین، اتریوم، لایت کوین، دش، بیت کوین کش و… نام شبکه های غیرمتمرکز پرداخت همتا به همتایی هستند که یک راه برای انجام تراکنش های مستقل برای افراد در سراسر دنیا ایجاد کرده و با نام رمزارز (کریپتوکارنسی) شناخته می شوند.
قیمت اولیه هر بیت کوین در ابتدای کارش در سال 2010 فقط 0.01 دلار بود و 16 دسامبر سال 2017 میلادی به اوج خودش رسیده و با قیمت تقریبی 19 هزار دلار معامله شد. پس از آن بیت کوین نزولی شدیدی داشت و بعد از آن دوباره بخشی از افت خود را جبران کرد.
علیرغم این موضوع رمزارزها هنوز هم به عنوان یک بازار بزرگ شناخته می شوند و بعد از موفقیت بیت کوین تعداد زیادی ارز دیجیتال که با نام آلتکوین شناخته می شوند، ساخته و به بازار عرضه شده است
در آینده ای نه چندان دور ارزهای مجازی با چالش های جدی مواجه خواهند شد؛ هرچند اکنون نیز اکثر آن ها مانند مشکلات نظارتی، امنیت سایبری و مصرف انرژی بالا صدای منتقدان را درآورده است.
در حال حاضر، یکی دیگر از مشکلاتی که ارزهای دیجیتال با آن روبرو هستند، راحت نبودن تبدیل آنها به پول های رایج است. در واقع بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال هنوز به عنوان راهی برای تبادل پول میان جامعه و صنایع جا نیفتاده اند؛ برای مثال شما نمی توانید با پرداخت مقداری بیت کوین از سر کوچه برای صبحانه تخم مرغ خریداری کنید!
مشکلات تکنیکی و فنی به علاوه نبود نظارت های خاص، تبدیلات ارزهای دیجیتال به ارزهای معمولی را کمی سخت کرده است و مردم نیز هنوز آن قدر به این فناوری جدید اعتماد و اعتقاد ندارند.
خبر خوشحال کننده این است که این مشکلات در حال حل شدن هستند و این کار به سرعت در حال انجام است. خیلی از کشور ها در حال وضع قوانین جامع در مورد رمزارزها هستند و صرافی های مختلف نیز زیر ساخت های مورد نیاز برای نظارت بیشتر را آماده می کنند.
خبر مهم این است که حتی وال استریت نیز در حال ساختن راهی است تا ارزهای دیجیتال را نیز برای سرمایه گذاری و معامله به مشتریانش ارائه دهد؛ پس همانطور که می بینید دقیقا به همان سرعتی که بیت کوین پیشرفت کرد، موانع و مشکلات نیز به زودی از سر راه برداشته خواهند شد.
پول به عنوان انتقال دهندۀ ارزش در طول زمان کار می کند؛ زیرا کالای مشخصی است که نقش واسطۀ مبادله را ایفا می کند. امّا چرا این کالای مشخص چنین نقشی بر عهده دارد؟ به علّت «قابلیّت ویژه برای ذخیره شدن».
این کارکرد اقتصادی پول، همچنین شامل انتقال ارزش در طول فضا نیز می شود. آن چه پول را پول می کند، در درجۀ اول فقط گردش و دست به دست شدن آن نیست. عنصر حیاتی که سبب می شود تا پول نقش واسطۀ مبادله را به خوبی ایفا کند ـ یعنی دست به دست بشود ـ قابلیّت ذخیره پذیری آن است و تحت تملّک درآمدن آن به عنوان یک تراز نقد. به عبارت دیگر «پول را باید به صورت چیزی دید که در ذخائر نقدی مردم خوابیده است».
آن چه ذخیره کردن پول نامیده می شود یک روش استفاده از ثروت است. چون دربارۀ آینده نااطمینانی وجود دارد، معقول به نظر می رسد که بخش کم یا زیادی از دارایی های فرد به صورتی نگهداری می شود که تغییر روش استفاده از ثروت یا تغییر در مالکیّت بر کالا های مختلف را تسهیل کند و لذا فرصتِ برآوردنِ نیاز های اضطراری محتمل آینده به کالاهایی که باید با مبادله کسب شوند را بدون دردسر و دشواری، محفوظ نگه دارد.
پول و عدم اطمینان از آینده
ما پول ـ یعنی بازاری ترین کالاها ـ را نگه می داریم زیرا از آیندۀ نامطمئن خود خبر نداریم. پول بازاری ترینِ کالاهاست؛ پس علی رغم هر اتّفاقی که در آینده رخ دهد، بیشترین گزینه ها را در دسترس ما نگاه خواهد داشت.
اگر دانش بهتری نسبت به آینده داشتیم، کالا هایی را نگه می داشتیم که تصوّر می کردیم در شرایط جدید نیاز بیشتری به آن ها خواهیم داشت، تا لذا منافع خود را به حداکثر برسانیم. با نگهداری پول، ما بازده کمی کسب خواهیم کرد، امّا امنیّت بسیار بیشتری در حفاظت از ارزش مبادله خواهیم داشت.
باید توجّه داشت که این قابلیّت ذخیره پذیری هم در کارکرد هر پول کالایی وجود دارد و هم در اطمینان و اعتمادی که به پذیرش آتی پول توسط آحاد جامعه ـ براساس یک درک بین الاذهانی ـ داریم؛ بنابراین به طور خلاصه می توان گفت که ما بخشی از کالاهایی که در اختیار داریم را در زمان حال مصرف نمی کنیم ولی این تعویق به منظور افزایش مصرف آتی نیست بلکه آن کالاها را برای مواجهه با نااطمینانی های آتی نگهداری می کنیم. این با پس اندازکردن، سرمایه گذاری کردن و قرض دادن تفاوت دارد.
پول و اعتماد
اگر به مجموعه ای از کالاها که در طول تاریخ نقش پول را بر عهده گرفته اند نگاهی بیندازیم می توانیم کمابیش ویژگی هایی نظیر همگن بودن، فسادناپذیری، قابلیّت حمل، تقسیم پذیری، کمیابی و غیره را به درجاتی در هر یک ببینیم. به تدریج از اهمیّت ارزش مصرفی کالاها در تلّقی کردن آن ها به عنوان پول کاسته شد. نهایتاً پول شامل کالاهایی بود که موضوع نوع خاصّی از اعتماد آحاد جامعه شدند. اعتماد آحاد جامعه به این که این کالاها حائز درجۀ بالایی از پذیرش عمومی هستند.
کارکردهای ناشی از این «اعتماد» را می توان نوعی کالا تلقّی کرد که نتیجۀ کنش جمعی ماست. ممکن است این اعتماد به طور خودجوش توسط آحاد جامعه شکل گرفته باشد یا آحاد جامعه توسط یک قوۀ قهریه طوری با یک پدیدار رفتار کنند ـ یعنی چیزی را در ازای مبادلۀ کالاها پذیرند ـ که گویی ناگزیر هستند به آن اعتماد داشته باشند. لذا آحاد جامعه انتظار خواهند داشت تا در ازای پرداخت با کالاهایی که دارای قابلیّت ذخیره سازی ارزش هستند، بتوانند در مواجهه با نااطمینانی های آتی نیازمندی هایشان را رفع کنند.
نباید از نظر دور داشت که در هر صورت ارزش این کالاهایی که اکنون پول تلقّی می شوند همچنان از همان طریق تعیین می شود که ارزش هر کالای دیگری تعیین می شود. لذا ارزشی که از طریق آن ها در طول زمان و فضا منتقل می شود نیز مشمول همین قاعده است.
با افزایش جمعیّت و پیچیده تر شدن روابط و مناسبات اقتصادی می توان گفت که محافظه کاری در پویایی های سطح این اعتماد رو به تزاید خواهد بود، زیرا اولاً از دیدگاه هر شخص منفرد احتمال کمتری وجود دارد که بتواند فردی را برای مبادلۀ کالاهای مورد نیازش بیابد و ثانیاً با ورود پول به مناسبات و پذیرش آن در برخی مبادلات، هزینه های عدول از قرارداد ضمنی اولیّه برای هر شخص منفرد بالا می رود؛ ولی تداوم و سطح این اعتماد همچنان منوط به کارکرد آن در رفع نیازمندی های آحاد جامعه خواهد بود. این امکان که کاهش سطح این اعتماد به تدریج تشدید شود و یا کالاهای دیگری که ویژگی های رضایت بخش تری دارند جایگزین کالاهایی شوند که قبلاً نقش پول را ایفا می کردند، ابداً منتفی نیست.
ارزش ذهنی و ذخیره ارزش
تا اینجا شرح دادیم که «ذخیرۀ ارزش» منشأ پول است ولی با افزایش دست به دست شدن و ایفای هر چه بیشتر نقش واسطۀ مبادله کارکرد «ذخیرۀ ارزش» نیز افزایش می یابد. در واقع این ها دو روی یک سکّه اند که روی «ذخیرۀ ارزش» اوّل حکّاکی شده است.
بارها و بارها چنین جملاتی را شنیده ایم: «هیچ چیز مهّم تر از این نیست که دولت بتواند یک معیار ارزش قابل اطمینان را در اختیار تولیدکنندگان بخش خصوصی بگذارد، یک واحد محاسبه که مانند یک ابزار اندازه گیری، ثبات خود را حفظ کند»
فرض کنید N کالا در اقتصاد وجود داشته باشد و کالای Nاُم را بازاری ترینِ کالاها بدانیم. صحبت از ثبات ارزش کالای Nاُم بی معناست. ثابت نسبت به چه چیزی؟ وقتی ارزش همۀ کالاهای دیگر در حال تغییر است، برای کالای Nاُم فقط یک ویژگی شمارندگی باقی می ماند که در هر صورت دیگر نیز وجود می داشت. «ارزش کالای Nاُم نسبت به هر کالای دیگر» هیچ تفاوتی با «ارزش اولین کالا نسبت به هر کالای دیگر» ندارد. لذا ضمن این که قابلیّت ذخیره کردن ارزش در هر کالایی ممکن است وجود داشته باشد، در کالای Nاُم هم همین ویژگی وجود دارد با این تفاوت که نقدتر از هر کالای دیگری است. برای کالایی که در آینده به هیچ عنوان قابل مبادله با کالاهای دیگر نباشد، قابلیّت ذخیره کردن ارزش در حداقلِ ممکن قرار خواهد داشت. ولی این نقدشوندگی ابداً به معنای معیار بودن برای ارزش ذهنی نیست و طبعاً اندازه گیری قیمت های عینی تابع تغییرات ارزش ذهنی هستند.
پول در وهلۀ نخست پدیده ای مولود بازار است که به واسطۀ قابلیّت ذخیره کردن ارزش برای مقابله با نااطمینانی های آتی و تسهیل مبادلات، ایجاد شده است ـ و دست به دست می شود ـ و منظور از ارزش، ارزش ذهنی است. امّا استفاده از پول در حسابداری و یا به عنوان معیار محاسبه در هر صورت به عنوان کارکرد ثانوی و ضمنی، امکان پذیر است؛ زیرا قیمت های عینی را اندازه گیری و ثبت می کند. این طور نیست که ما چیزی درست کرده باشیم تا در عین حال چندین وظیفه را بر عهده بگیرد، بلکه این طبقه بندی و تلاش متعارف ماست که برای توصیف پول به تدقیق کارکردهای آن پرداخته است.
واحد محاسبه
این که پول در کارکردهای ثانوی خود به عنوان واحد حسابداری به کار گرفته شده است در واقع تجلّی دیگری از انتقال ارزش در طول زمان و فضا است. مقایسه های ارزش های ذهنیِ پدیده های پیچیده در جوامع انسانی از طریق محاسبات قیمت های عینی صورت گرفته اند؛ چون قیمت های عینی بازتابی از ارزش گذاری ذهنی مجموعۀ بزرگی از افراد بوده اند که در یک فرآیند تدریجی و اعمال «قانون قیمت واحد» در یک کنش جمعی زمان مند تعیین شده اند. وقتی به بازار مراجعه می کنیم با قیمت هایی که قبلاً تعیین شده اند و ظاهراً قادر نیستیم تا رجحان های ذهنی خودمان را اعمال کنیم. ولی باید توجه داشت که «قانون قیمت واحد» در بستر زمان عمل می کند و قیمت ها را شکل می دهد.
این موضوع که سکّه ها و انواع پول دستوری، همگن و قابل شمارش بوده اند و در یک دستگاه قیمت های نسبی N کالایی با قیمت واحد(P = ۱) شناخته شده اند و محاسبات با آن ها به مراتب ساده تر از سایر کالاها قابل انجام بوده است، کمابیش در زمینۀ امکان پذیری وجود یک واحد حسابداری کاملاً باثبات گمراه کننده بوده است. در حالی که ارزش هر کالایی که برای انتقال ارزش در طول زمان و فضا انتخاب شده باشد نهایتاً تحت تأثیر ذهنیّت ها خواهد بود و حتی اگر بتوان یک ارزش ذهنی ثابت برای یک کالا متصّور بود، با تغییر ارزش ذهنی سایر کالاها، ارزش نسبی آن دچار تحوّل خواهد شد.
نوسانات محدود و تدریجی نرخ برابری یک ارز نیز می تواند تا حدودی این گمراهی را به وجود بیاورد. و حتی گاهی افزایش قیمت نسبی یک ارز نه تنها می تواند «تمایل به باثبات بودن ارزش پول» را ارضا کند بلکه منافع ناشی از این افزایش، رضایت بخشی بیشتری در بر خواهد داشت.
اغلب وجود یک تورم مثبت کوچک چندان مناقشه برانگیز نیست و در مقایسه با تجربۀ مارپیچ های تورمی و ابرتورم ها و تورم های مزمن دورقمی، قابل دفاع به نظر می رسد و احتمالاً تا حدودی «تمایل به باثبات بودن ارزش پول» را ارضا می کند. این در واقع انتخاب یکی از گزینه هایی است که به نظر می رسد در دسترس هستند و احتمالاً بهترین آن هاست. امّا چنین چیزی به لحاظ تئوریک ابداً به معنای امکان پذیری وجود یک واحد حسابداری کاملاً باثبات نیست. باید توجّه داشت که وجود یک تورم ۲/۵ درصدی طی سی سال به فرض ثبات ارزش های ذهنی برای یک کالا، قیمت عینی آن را تا دو برابر افزایش خواهد داد یا به عبارت دیگر قدرت خریدِ مقدار معیّنی از آن پول به نصف کاهش خواهد یافت.
ارزهای دیجیتال؛ پول های آینده
در مورد این که رمزارزها کالا هستند، از آن جا که امروزه رمزارزها کاربردهای گوناگونی دارند و مورد استفاده قرار می گیرند؛ می توان گفت تا زمانی که ما ضمن آگاهی از سودمندی های آن ها می توانیم در جهت ارضای نیاز های مان بهره ببریم، هیچ تردیدی وجود ندارد. ممکن است عدّه ای براساس ادبیّات منگر، رمزارزها را کالای کاذب بدانند، ولی ما در مورد رمزارزهایی بحث می کنیم که برای مبادلات، انتقال دارایی و نظایر این ها کاربردهایی یافته اند و در مورد این که آیا رمزارزها، پول هستند؟ می توان به تعریف پول مراجعه کرد. ما باید ببینیم رمزارزها در کجای طیف «پول بودن» قرار می گیرند. پول بیش از آن که «اسم» باشد یک «صفت» است. هر مقدار که رمزارزها بتوانند پذیرش عمومی بیشتری جلب کنند و در طیف گسترده تری از مبادلات ـ به لحاظ جغرافیایی و گردش روزانه ـ مورد استفاده قرار بگیرند، شایستگی بیشتری برای عنوان «بازاری ترین کالا» خواهند داشت.
رمزارزها «قابلیّت ذخیره کردن ارزش» را دارند. اگر پویایی های ارزش هر رمزارز را از روز ظهور آن در نظر بگیریم، این واقعیّت آشکار خواهد شد که تعدادی از افراد براساس انتظارات شان در مورد کارکردهای آتی آن رمزارز یک ارزش ذهنی به آن نسبت داده اند و برای کسب مالکیّت آن رمزارز اقدام کرده اند. گاهی بازار به جای تخصیص منابع به عدم تخصیص آن ها می پردازد زیرا بازتابی از ذهنیّت های آحاد جامعه است. انواع نوسانات رمزارزها در بازار را باید مبتنی بر ارزش ذهنی تفسیر کرد.
این که قیمت اسمی رمزارزها دچار نوسان زیادی باشد، دلیل بر نفی وجود ارزش ذهنی نزد مشارکت کنندگان در عرضه و تقاضای آن نیست؛ و حتی این تغییرات قیمت های عینی را باید متأثر از تغییر ذهنیّت های افراد دانست. ضمناً باید توجّه داشت که در دنیای پیچیده و مملو از نااطمینانی هایی که توسط مداخلات دولت ها تشدید می شود، نمی توان کارکردهای بازار را نفی کرد. این ارزش ذهنی ممکن است براساس کارکرد آن رمزارز بوده باشد و یا براساس یک حدس کارآفرینانه ـ و طبعاً خطاهای محض کارآفرینانه نیز وجود خواهند داشت ـ که آن فرد برای کسب مالکیّت این کالا، با چشم پوشی از مصرف برخی کالا، رجحان هایِ بینِ دوره ای خود را آشکار کرده است.
بنابراین تولّد رمزارزها در صورتی که حاکی از وجود و تداوم ارزش ذهنی برای آن ها باشد و مبادلات آن ها مستلزم چشم پوشی از مصرف برخی کالاهای فعلی باشد، واجد ویژگی «قابلیّت ذخیره کردن ارزش» خواهد بود؛ حتی اگر نوسانات این ارزش بیش از سایر کالاها باشد، باید تأکید کرد که افراد آگاهانه در مواجهه با نااطمینانی های آتی این روش را برگزیده اند. افراد قدرت جانشین سازی و توانایی ارزیابی دارند؛ اگر کالاهایی با زحمت کمتر تولید بشوند ولی قیمت بازاری آن ها بالا باشد، یعنی سود بیشتری در تولید آن ها نهفته باشد، آنگاه تعداد بیشتری از افراد برای تولید آن کالا اقدام خواهند کرد تا جایی که سود تولید کالاهای مختلف به هم نزدیک شود.
ممکن است که در مراحل اولیّۀ ظهور یک پدیدۀ جدید، فرصت های بیشتری برای کاربرد اطلاعات و خلاقیّت هایی که برای خلق یا تولید رضایت بخش تر یک کالا به کار گرفته نشده اند، وجود داشته باشد و طبعاً بسامد تغییرات ذهنیّت های افراد با بسامد تولید، انتقال و کشف این اطلاعات متناسب خواهد بود. «معیار سنجش و حسابداری» را می توان از چند جهت مورد توجّه قرار داد. در وهلۀ اول موضوع مربوط می شود به ویژگی هایی نظیر همگن بودن، تقسیم پذیر بودن، در دسترس بودن و نظایر این ها که رمزارزها از این جهت با سایر پول های دستوری رایج تفاوت چندانی ندارند.
موضوع بعدی ملاحظات مربوط به ثبات نسبی ارزش رمزارزهاست. قیمت های عینی ـ که براساس واحدهای پول بیان می شوند ـ بازتاب رجحان های بین دوره ای ما هستند. و تمایل داریم با مشاهدۀ قیمت های عینی، در شکل دادن ارزش ها، «دقّت بیشتری» به شناخت و دانش خودمان ببخشیم. ما برای مواجهۀ رضایت بخش تر با نااطمینانی های آتی، تلاش می کنیم این «دقّت بیشتر» را از راه کمّی سازی و سنجش پذیر کردن قیمت های عینی ـ به عنوان نمایندۀ ارزش های ذهنی ـ و ثبات بخشیدن به مقایسۀ آن ها در طول زمان، انجام دهیم.
ما نباید فراموش کنیم که این نوسانات حاوی اطلاعاتی هستند که در پی آن ها بوده ایم. بنابراین اصل وجود این نوسانات مورد مناقشه نیستند، بلکه رویدادهای واقعی جهان ما که منشأ این نوسانات هستند باید مدنظر باشند. بنابراین سطحی از نوسانات که این «دقّت بیشتر» را با اختلال جدّی مواجه نکند، می توانیم بپذیریم. و با توجّه به گزینه های در دسترس برای ذخیره کردن ارزش در طول زمان و مکان، ما در تلاش هستیم که بهترین گزینه را انتخاب کنیم؛ از این رو بیش از آن که به ثبات مطلق ارزش یک رمزارز نیاز داشته باشیم به ثبات ارزش نسبی هر رمزارز در مقابل سایر رمزارزها برای انتخاب یکی از آن ها به عنوان «معیار سنجش و حسابداری» نیاز داریم.
متأسفانه عادت کردن به این که در دنیای پول های دستوری، قیمت نسبی ارزها معمولاً برحسب یک یا چند ارز فراگیر بیان می شود، این نکته را از ذهن دور کرده است که ارزش نسبی این ارزهای فراگیر نسبت به کالاها و خدمات در نوسان است. در واقع استفاده کنندگان هر ارز فقط به ارزش نسبی آن در برابر برخی ارزهای دیگر اهمیّت می دهند و این اهمیّت داشتن ناشی از نیازهای مبادلات کالاها و خدمات است. اگر رمزارزها کاربردهای گوناگونی پیدا کنند، هیچ دلیل وجود ندارد که ارزش پول های ملّی برحسب رمزارزها بیان نشود. در واقع به هر میزان که رمزارزها، کاربردهای بیشتری پیدا کنند و اعتماد عمومی بیشتری به آن ها جلب شود، بیشتر دست به دست خواهند شد و قابلیّت بیشتری برای ذخیره کردن ارزش خواهند داشت و در نتیجه معیار باثبات تری برای سنجش و حسابداری خواهند بود.
امروزه رمزارزهایی وجود دارند که توانسته اند ثبات نسبی ارزش خود در برابر کالاها و خدمات را تا حدود زیادی حفظ کنند؛ به ویژه اگر نوسان ارزش نسبی آن ها در برابر کالاها و خدمات را با انواع پول های دستوری نظیر دلار مقایسه کنیم و این رمزارزها به وضوح در مقایسه با آن دسته از پول های ملّی که گرفتار تورم دورقمی هستند، کارکرد قابل قبول تری به عنوان «معیار سنجش و حسابداری» داشته اند.