قطار یکی از وسیله های نقلیه عمومی از قدیم همواره مورد توجه خاصی قرار گرفته است در آثار شاعران هم خالی از لطف نیست و بوی سفر میدهد در ادامه ساعد نیوز مجموعه مطالب زیبا با مضمون ریل و قطار برای شما عزیزان گردآوری نموده است امیدوارم لذت ببرید و با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
زیباترین متن های احساسی در مورد قطار
بعضی وقتا قطار اشتباهی،
شما رو به ایستگاه درست میبره.
دوست داشتن تو فضای مجازی
مثل قطارهای شهربازی میمونه
ازش لذت میبری ولی تو رو به جایی نمیرسونه
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
همه چیز تمام شد …!
سوار قطار شدی و رفتی …
حالا باید در شهری دور باشی ؛
در قلب من چه کار می کنی …؟!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
قطاری
وسطِ راه از کنارتان گذشت
دست تکان دهید
بیشتر
سرِ بی بدرقه ها بیرون است..
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
روزهای نبودنت را طوری می گذرانم،
که حتی زمان به عبور خودش شک کند.
مثل مسافری که از پنجره ی قطار ِ در حال حرکت،
قطاری که ایستاده را می بیند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
سالهاست قطار
روی ریل ها قدم میزند
و خاطراتش را دود می کند
کسی چه میداند
شاید قطار هم روزی عاشق بوده است. ..!!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
من به همه چیز دیر رسیدم
به تو ، به دوست داشتنت
تو رفتی و بعد از تو
در من آدمی هست که هر روز
دوست داشتنت را میخواند
کسی که یک قطار
زندگی اش را با خود برده
همیشه از ایستگاه قطار میترسد
در “قطار” زندگی
مراقب خودت باش
روزگار”ریزعلی ها”
گذشته است
بعضی آدمهای این دوره
قطار را
فدای یک پیراهن میکنند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
راه میروم
سوت میزنم
و دود می کنم !
سالهاست
قطاری شده ام
که نمیداند تو را
در کدام ایستگاه دنیا
گم کرده است …!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
از کدام قطار جهان جا مانده ام
مدام فکر می کنم
یکی
توی یک ایستگاه دور افتاده
گل بدست
به انتظار من نشسته است!…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
زندگی
قطار است نه ایستگاه
سوار شو…
در حرکت باش
و از این سفر لذت ببر!…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
قطار می رود…
تو می روی…
تمام ایستگاه می رود…
و من چقدر ساده ام که سال های سال
در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام !
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شاها بکش قطار که شهوار می کشی
دامان ما گرفته به گلزار می کشی
قطار اشتران همه مستند و کف زنان
بویی ببرده اند که قطار می کشی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شده عادت واسم این شنیدن سوت قطار
روی نیمکت توی ایستگاه پشت خط انتظار
یه روزی میاد کنارم با یه دنیا آرزو
میشینه گوشه قلبم یه جورایی که نگو
میسازه با خاطراتش روزای آفتابی رو
وقتی درگیرش شدم تازه بهم میگه برو
یه روزی رو ریل غصه بی هدف قدم زدم
سنگی برداشتم و سمت روزای بدم زدم
آرزو کردم نبینم تا ابد مسافری
نه بهم بگه برو !نه من بگم با ید بری
واسم عادت شده این تکرار تلخیای عشق
شده سرنوشتم این ،سیاه بختیای عشق
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
فرصت های زندگی
به قطارهای مترو می مانند
می آیند و می روند
دریغ از آن هنگام
که پس از تلاش بسیار درب قطاری مقابل قدومت بسته شود!
و تو چاره ای نداری جز صبر، تا قطار بعدی از راه برسد
تو مقصد را خواهی یافت
باور کن …
قطار بعدی در راه است
ناراحت نباش
اگر هم نیامد، خود چراغی بیفروز
سیاهی تونل زندگی را فراموش کن و
غمگین مباش که
قطار بعدی تو خواهی بود
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
روزهای نبودنت را طوری می گذرانم،
که حتی زمان به عبور خودش شک کند.
مثل مسافری که از پنجره ی قطار ِ در حال حرکت،
قطاری که ایستاده را می بیند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
قطاری سوت زنان می آید
از تونلی دراز
تونلی بی پایان که زندگیمان است.
و دهقان فداکاری نیست
که مسافران را نجات دهد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
یک بلیط می خواهم
برای نمی دانم کجا
با قطاری که ریل هایش
تا چشم کار میکند
با هم موازیند!
در ایستگاهی بی سوزنبان
شاید به مقصد پرت ترین و دورترین نقطه دنیا
جایی که آسمان
بی ستاره
هرگز خوابش نمی برد…
روزهای نبودنت
کوپه های خالی قطاری ست
که لحظه ها را دود می کند
سوت می کشی در خاطراتم و
گوش دلم کر می شود
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
به قطاری که تو را می برد
گفتم برگردد؟
گفتم نرود؟
گفتم…؟
چیزی نگفتم
به قطاری که تو را می برد،
گلایه ای نیست
خودت سوار شدی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
قبل از پایان این دنیا
خدا جهان را برمی دارد
تا در آخر جمله بگذارد
و حرفش را تمام کند
آن وقت من لباسم را می سوزانم
تا آخرین قطار واژه ها
آیه ای بر کوه نازل کند
و بعد
از قلبمان فرو بریزیم
و در اولین دقیقه ای فرود آییم
که آدم
حوا را در هوای مه آلود گم کرده بود
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بلیط قطار را پاره می کنم
و با آخرین گله ی گوزن ها
به خانه برمی گردم
آن قدر شاعرم
که شاخ هایم شکوفه داده است!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بچه که بودم
تو برای من
بادکنک بودی
و بعد
گل سرخی زیبا
در گلدان خانه
سرانجام تو کلمه
و من شاعر شدم
می دانم
فردا
تو قطاری مهربان خواهی شد
و مرا از اینجا خواهی برد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
سفر مگو که دل از خود سفر نخواهد کرد
اگر منم که دلم بی تو سر نخواهد کرد
من و تو پنجره های قطار در سفریم
سفر مرا به تو نزدیکتر نخواهد کرد.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
روزهای نبودنت
کوپه های خالی قطاری ست
که لحظه ها را دود می کند
سوت می کشی در خاطراتم و
گوش دلم کر می شود
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دست هایت را
اگر به من می دادی
مسافرها
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
قطار می رود
تو می روی
تمام ایستگاه می رود
و من چقدر ساده ام
که سالهای سال
در انتظار تو
کنار این قطارِ رفته ایستاده ام
و همچنان
به نرده های ایستگاه رفته
تکیه داده ام !
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بلیط قطار را پاره می کنم
و با آخرین گله ی گوزن ها
به خانه برمی گردم
آن قدر شاعرم
که شاخ هایم شکوفه داده است!
امیدوارم از مطالب ارائه شده نهایت لذت را برده باشید و با دوستان خود به اشتراک بگذارید. برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر به بخش سر گرمی ( اس ام اس) ساعد نیوز مراجعه نمایید.