ساعدنیوز
ساعدنیوز

عامل جنایت باغ فیض: اعدامم کنید و به پسرم بگویید در تصادف کشته شد

  سه شنبه، 27 خرداد 1399 ID  کد خبر 84755
عامل جنایت باغ فیض: اعدامم کنید و به پسرم بگویید در تصادف کشته شد
ساعد نیوز:  همان موقع انگار از تنفر لبریز شدم، سرکوفت‌هایی را که به خاطر او خورده بودم در یک لحظه مرور کردم با چاقویی که در کیفم داشتم چند ضربه به گردنش زدم و رسول روی سینه من افتاد

به گزاترش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از فرارو، نمی خواستم آرزو و تمنا را بکشم، ترسیده بودم، هول کردم، اعدامم کنید. اینها جملاتی بود که حسین بارها و بارها در خلال بازجویی به زبان می آورد. روایت عامل قتل عام فجیع باغ فیض از حادثه ای تکان دهنده که در آن اعضای یک خانواده سه نفره به قتل رسیدند. رسول پدر آن خانواده همراه با همسر و دختر ٦ ساله اش قربانی خشم و عصبانیت آنی مردی شدند که صبح دیروز در برابر بازپرس جنایی پایتخت مدام گریه و ابراز پشیمانی می کرد. انگار حسین تازه فهمیده بود که دست به جنایتی زده و چطور با دست خودش پسرخاله و زن و فرزندش را به سینه خاک فرستاده است. او در جلسه بازپرسی قبل از هر پرسشی به جرمش اعتراف کرد و از قاضی بخشوده خواست تا هر چه زودتر قصاصش کنند.

به گزارش شهروند، ساعت حدود ١٠و٣٠ دقیقه صبح بود که حسین همراه با مأمور بدرقه آگاهی وارد شعبه هفتم بازپرسی در انتهای راهروی طبقه سوم دادسرای جنایی پایتخت شد. جوانی تنومند و درشت اندام با صورتی گرد و موهایی کم پشت. با عینکی که به چشم داشت شاید کمتر کسی در نگاه اول می توانست باور کند که یک روز قبل با یک چاقو سه نفر را سلاخی کرده است. اما واقعیت این بود که این جوان به ظاهر موجه چنان بذر کینه در دلش پرورانده بود که با قساوت تمام نه تنها پسرخاله اش، رسول، را بلکه زن و بچه خردسال او را هم قربانی بغض چند ساله اش کرد.

خودش می گوید همه اش از حسادت بود. از پول بی حساب و کتابی که مقتول خرج می کرد: «رسول ثروت زیادی داشت؛ یعنی از مادرش به ارث برده بود. پسر بزرگ خانواده بود سهم برادر و خواهرش هم دست او بود به همین دلیل همیشه پول داشت. هر چیزی که اراده می کرد به دست می آورد؛ با کمترین زحمت. اما من مثل او نبودم؛ نه اینکه مشکل مالی داشته باشم، اما به اندازه او پولدار نبودم.» ماجرای این ثروت هنگفت به ارثیه ارزشمند مادربزرگ حسین و رسول برمی گردد. مادربزرگ آنها مقدار زیادی زمین و ملک برای فرزندانش به ارث می گذارد.

بعد از چند سال مادر «رسول» یکی از همان وراث فوت کرد و همه اموال به رسول و برادر و خواهرش رسید. همین هم شد تا زندگی رسول به یک باره تغییر کند. از سوی دیگر وضع زندگی حسین هم به واسطه مادرش رو به راه بود؛ اما نه به اندازه پسرخاله اش. این دو پسرخاله با بخشی از همان ثروت همراه دو دایی شان مشغول ساخت وساز شدند. بعد هم حسین و رسول در یکی از همان ساختمان های لوکسی که خودشان در باغ فیض ساخته بودند، زندگی شان را آغاز کردند: «واحد من و رسول رو به روی هم است. البته ٨ واحد آن متعلق به رسول و خواهر و برادرش بود و ٤ واحد دیگر هم مال من و برادرم. البته چند واحد دیگر هم حوالی جردن داریم. یک زمین بزرگ هم در شمال تهران که از طرف مادربزرگ مان به ما رسیده.» با این همه اما حسین دلش با رسول صاف نبود؛ از اینکه پسرخاله اش زندگی راحت تری داشت، ناراحت بود. خودش می گوید به او حسودی می کردم. در این بین کسانی هم بودند که به آتش این حسادت می دمیدند: «زنم مدام به من سرکوفت می زد. به من می گفت که زن رسول فلان انگشتر را خریده یا همین چند روز قبل یک تلویزیون بزرگ ٦٠ میلیون تومانی برای خانه اش خرید.»

با این همه اما ظاهرا برنامه ریزی قبلی برای این جنایت در کار نبوده؛ اظهارات حسین در دادسرا که این را نشان می دهد. آن طور که این جوان سی وهفت ساله می گوید او شب قبل از حادثه در حضور دایی اش با رسول قرار می گذارد تا برای تنظیم سندهای چند ملک به دفترخانه بروند: «من ام اس دارم. شب حدود ساعت ٢٢ پس از مصرف داروهایم به رختخواب رفتم.»

چند دقیقه ای به ٨ صبح مانده بود که حسین روبه روی واحد رسول ایستاده بود، قرار بود فقط اسناد را به دفترخانه ببرند. البته چند روز قبل هم ماشین مقتول از طرف پلیس امنیت توقیف شده بود و رسول از حسین خواسته بود در خلال کارهای دفترخانه به خیابان وزرا بروند و ماشین را آزاد کنند: «رسول وقتی از در خانه خارج شد، در حالی که داشت کفشش را می پوشید، شروع به داد وفریاد کرد. با صدای بلند می گفت به دایی اطمینان ندارد و سند ها را برای تنظیم به دفترخانه نمی برد. او می خواست همه اموال خودش را بفروشد و به شمال تهران برود. البته من می دانم برای سهم خواهر و برادرش هم نقشه کشیده بود. همان موقع انگار از تنفر لبریز شدم، سرکوفت هایی را که به خاطر او خورده بودم در یک لحظه مرور کردم با چاقویی که در کیفم داشتم چند ضربه به گردنش زدم و رسول روی سینه من افتاد.» درگیری این دو پسرخاله درشت هیکل به داخل خانه کشیده شد و بعد هم رسول روی زمین افتاد. همان موقع تمنا دختر ٦ ساله اش در حالی که پیکر خون آلود پدرش را دیده بود، شروع به گریه کرد. حسین می گوید از شدت ترس و دستپاچگی جزئیات زیادی را به یاد ندارد: «تمنا را با چاقو زدم اما یادم نیست چند ضربه، فقط دیدم جلوی من روی زمین افتاد.» همان موقع آرزو همسر مقتول هم که در اتاق خواب بود تمنا را صدا می زد، اما آن دختر دیگر جانی در بدن نداشت. حسین سراسیمه وارد اتاق خواب شد و چند ضربه ای هم به گردن زن جوان زد: «نمی دانستم چکار می کنم فقط دستم را شستم و بعد به سرعت از آنجا خارج شدم. موقع خارج شدن از خانه هم به سرایدار گفتم تا خون های روی زمین را تمیز کند. من فکر می کردم چند قطره خون روی سنگ های راه پله ریخته.»

حسین در پاسخ به این پرسش بازپرس که پس از خارج شدن از خانه به کجا رفته است هم توضیح داد: «به سرعت به طرف میدان صادقیه رفتم، چاقو را در خیابان اشرفی اصفهانی از پنجره ماشین بیرون انداختم و بعد هم سراغ مستأجر مغازه پدرم رفتم مقداری پول از او گرفتم تا به کردان برویم. فکر می کردم هیچ کس من را ندیده اما وقتی دایی ام تماس گرفت و گفت پلیس از من سوال دارد، فهمیدم که دیگر نمی شود فرار کرد، همین شد تا دوباره به صحنه جرم بازگشتم.»

حسین در پایان جلسه باز هم از بازپرس درخواست کرد تا هر چه زودتر قصاصش کنند. او در حالی که از شدت پریشانی و اضطراب دست و پایش به رعشه افتاده بود، با صدای بغض آلود می گفت فقط پسرم چیزی از این ماجرا نفهمد به او بگویید پدرت در تصادف کشته شد.

2 دیدگاه

  دیدگاه ها
مهناز
4 سال پیش

همیشه خودت را در رده تقوا با از خودت بالاتر مقایسه کن و در زمینه ثروت از خودت پایینتر ،شاید ظاهرا قتل را این مرد انجام داده ولی قیامت مشخص می شود که همسرش که همیشه سرکوفت سروت پسر خاله را میزده هم دستش به خون الوده است ناخواسته،طمع چشم انسان را کور میکند ،خدا را شاکرم که بعد ده سال زندگی مشترک یک بار هم به همسرم در زمینه مالی سرکوفت نردم هر چه را در توانش بوده برای خوشبختی ما انجام داده ،روزی دست خداست ،و اینکه کسی که داراتر است نشان از عزیز بودنش نزدخدا نیست عزیزترین شما نزد خدا با تقواترین شم
بازدیدکننده
4 سال پیش

😔😔😔
پربحث های هفته   
رهبر معظم انقلاب: از وقتی که رهبر شده‌ام آجیل نخوردم؛ چون رهبر باید مثل فقرا زندگی کند! (518 نظر) داریوش ارجمند: زنی که وزنه برداری می کند نه رَحِم دارد و نه تخمدان ریش درآورده نه می‌تواند شوهر کند و نه می‌تواند بچه داشته باشد! (256 نظر) 10 اقدامِ منجر به گرانی در 100 روز (255 نظر) 10 ایده تبلیغات مؤثر برای کسب‌وکارهای کوچک (246 نظر) (تصاویر) سفر به عصر قاجار؛ منظره‌های «کلاردشت»، 158 سال قبل (244 نظر) مهران مدیری: من رفتم مسافرت و بهترین هتل اون شهر رو پیدا کردم ولی من رو نشناخت و گفت اتاقامون پُره، من هنوزم که هنوزه فکر میکنم دارم خواب میبینم+ویدیو (220 نظر) الهام چرخنده: من برای همه کسانی که کتکم زدند، باعث بیماری قلبی شدند نفرین ندارم اما الهی که به درد من دچار بشید+ویدیو (90 نظر) مازیار لرستانی: ای کاش به جای روز زن و روز مرد، روز شرف و انسانیت داشتیم+عکس (70 نظر) بهاره رهنما: من کاهل نماز بودم که بعد از شرط گذاشتن همسر دومم درباره نماز خواندن الان نمازم را میخوانم و دیگه کاهل نماز نیستم (64 نظر) رونالدو: برای اولین بار جورجینا را برای شام دعوت کردم متعجب بود چون باورش نمی شد که به جای اتوبوس با بوگاتی به خانه برمی گردد+فیلم (61 نظر) شعرخوانی زیبا و دلنشین رهبر معظم انقلاب: ای تکیه گاه و پناه زیباترین لحظه های پرعصمت و پر شکوه تنهایی و خلوت من+ویدیو (52 نظر) تعجب بازیگر مطرح ترکیه با دیدن خونه زندگیِ شاه‌نشین پوریا پورسرخ، آرش سریال کیمیا+ ویدیو/ میزبانی درجه یک در خانه‌ای درجه یک👌 (44 نظر) خلاقیت خنده دار پدر ایرانی با طراحی سینما در توالت خانه اش حماسه آفرید+عکس/ هنر نزد ایرانیان است و بس😂 (41 نظر) پریناز ایزدیار؛ هرچقدر هم شلوغ باشم بازم وقت دارم که به ازدواج فکر کنم، شرایط خانواده‌مون این مدلی نیست که ازدواج حتما باید سنتی باشه یا نباشه، ولی خودم دوست دارم همسرم رو انتخاب کنم (39 نظر) مهران مدیری: شایعه نیست؛ هواپیمای شخصی دارم سوئیچ رو هم دادم به بچه‌های پشت صحنه! / برشی از برنامه تلویزیونی جذاب «دورهمی» با اجرای بی‌نظیر مهران مدیری (39 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
منتخب روز   
جریمه سنگین قهرمان سرشناس به خاطر دست درازی به یک زن 5 منطقه گردشگری پاییزی اطراف تبریز/ جون میدن واسه گرفتن عکسهای جذاب پاییزی قتل در پارک قیطریه بخاطر متلک انداختن به نامزد مقتول مهران مدیری: بدترین 4 سال زندگیم حتی پول نان و پنیر نداشتم! پسرم فرهاد از گرسنگی بیهوش شد/عین جنازه شده بودم عوضش الان بادیگارد دارم+فیلم حضور پرانرژی قهرمانان جوکر، ناهید مسلمی و عمو رشید در وی‌آی‌پی کنسرت سهراب پاکزاد/ یویو گفتن ناهید مسلمی رو وسط کنسرت از دست ندید👌 می‌گویند پزشکیان برف تهران را هم نخواهد دید! / تأخیر در پرداخت یارانه پاس گل به مخالفان دو آتیشه رئیس جمهور بود دورهمی پارسا پیروزفر و پریناز ایزدیار در یک کافه شیک و دلباز/ دو بازیگر خوش استایل و دوست‌داشتنی در یک قاب هدیه‌ دست‌ساز مادران سرزمین آفتاب، سیستان و بلوچستان به مسعود پزشکیان+ویدیو استفاده از ویروس کووید 19 برای مبارزه با سرطان! تب دنگی خطرناک شد؛ شیوع در جنوب شرقی ایران! سردار آزمون: وقتی دو تا گل میزنیم فکر میکنیم بازی رو بردیم و این ایراد بزرگ ماست/ناراحتی سردار آزمون بعد از بازی با قرقیزستان جزئیات پرونده آزار و اذیت دختر 16 ساله مشهدی از طرف 2 برادر ناتنی و پناه بردن او به کلانتری / از چند سال قبل که 2 برادر ناتنی ام به مصرف شیشه اعتیاد پیدا کردند مدام مرا کتک می زدند...