مسلمانان ارادت خاصی به اسامی امامان، معصومین و خانواده آن ها دارند. مسلمانان سراسر جهان همانطور که نام معصومین را برای فرزندانشان انتخاب می کنند، نام اعضای خانواده و حتی دوستان ایشان را هم بخاطر آن که درجوار آن ها بوده اند برای نامیدن فرزندانشان گزینه مناسبی می دانند. از جمله این افراد مادران هستند، کسانی که با محبتشان امامان ما را در دامنشان پرورش دادند تا به امامت برسند و مردم را هدایت کنند. مادران همیشه در همه حال از جایگاه بلندی برخوردار هستند. علی الخصوص اگر این مادران، مادران انسان های بزرگ و والا مقامی بوده باشند. یکی از این مادران، مادر امام رضا (ع)، امام هشتم شیعیان است. امام عزیزی که، حرم مطهرشان در ایران و شهر مشهد قرار دارد و همه ساله عاشقان این حضرت از سراسر جهان مهمان ایشان می شوند. مادر امام رضا (ع)، نجمه نام دارد. نجمه نامی با ریشه ی عربی، مونث نجم به معنای اختر و ستاره است. همجنین به دو ستاره با مرکز ثقل مشترک هم نجمه می گویند. در فرهنگ فارسی، نجمه علاوه بر ستاره نام درختچه ای هم آورده شده است که بر روی زمین گسترده می شود، به این گیاه زیبا در زبان عربی ابو حنیفه می گویند.نجمه نام متبرک و عزیزی است که با انتخاب آن برای دختر قشنگتان او را زیباتر و عزیزتر می کنید.
مشخصات اسم نجمه
- جنسیت: دختر
- افراد دارای این نام:106838
- ابجد کبیر:98
- ابجد صغیر:17
- ریشه نام: عربی
- نام به انگلیسی:najme
- تلفظ به فارسی:نجمه
- تلفظ نام به انگلیسی:/najme/
معنی اسم نجمه در ثبت احوال
(مؤنث نجم) ۱- (در قديم) ستاره، اختر، نجم؛ ۲- (در گياهي) نام درختي است كه در عربي به آن ابوحنيفه مي گويند؛ ۳- (اَعلام) نجمه مادر گرامي حضرت امام رضا (ع) امام هشتم شيعيان.
معنی اسم نجمه در لغت نامه دهخدا، فرهنگ معین، فرهنگ فارسی و عمید
- لغت نامه دهخدا:( نجمة ) نجمة. [ ن َ م َ ] ( ع اِ ) نجم ، و هی اخص منه. ( المنجد ) . کوکب. ستاره. رجوع به نجم شود. ...
- فرهنگ معین:(نَ مِ ) [ ع . نجمة ] (اِ. ) ۱ - ستاره ، اختر. ۲ - نام گیاهی .
- فرهنگ فارسی:ستاره، نام گیاهی ( اسم ) ۱ - ستاره اخترنجم . ۲ - گزمازج طرفا. قسمی گیاه است .
- فرهنگ عمید:اختر، ستاره.
نام های هم آوا با نجمه
نجم،شمسه،نفحه،نجمیه،سعیده،حفصه
شعر با اسم نجمه
نجمه جان! باید بمانی...شعر خواهش می کند!
پلک های مهربانت را نوازش می کند
چشم های مهربانت را به رویم باز کن
جبرییل واژه ها دارد نیایش می کند!
بیت و واژه ها لیقه، مرکّب، من، دوات...
ها...دوا...این است این ابری که بارش می کند
ابر چشمان هزاران شاعر بی ادّعا
درد را هرچند هم سنگین، کم ارزش می کند
دردهای آشنایی، درهای آشنا
درد یک عمر است با عاشق کشاکش می کند
شعر در وا می کند، قلب تو زیبا می زند
شعر در وا می کند تا...درد کرنش می کند
هر تپش یک بیت...بیتی محکم و سرخ و رسا
مصرع آخر چه با این قلب سرکش می کند؟
خوب می دانم چه دردی می کشی همدرد من
آن زمان که شعر روحت را نوازش می کند