تساوی تکریم والدین از دیدگاه قرآن کریم
اگر چنانچه از آلام و متاعب عدیده مادران در دوران بارداری و وضع حمل و پرورش فرزند در قرآن کریم سخن به میان آمده است و بطور اندک از زحمات پدر اشاره رفته است این مسئله دلیل بر بی اهمیت شمردن مقام پدران نمی باشد. خداوند در مقام و احفض لهما جناح الذلّ من الرحمه و قل رب . ( اسراء / 24): تساوی تکریم والدین خطاب به فرزندان جهت حمایت و دستگیری می فرماید.ازدواج کنید و فرزند آورید که من در قیامت به امت خویش مباهات خواهم نمود. مراد از این فرمایش یک جمعیت متعادل و به عبارت بهتر و فراگیر یک امت سازمان یافته و تربیت شده در امر تهذیب و تزکیه نفوس اجتماع می باشد نه یک جمعیت رو به تزاید لجام گسیخته و فاقد روح تربیت و تعالی اخلاقی که حتی از قابلیت ذاتی لازم جهت تربیت پذیری بی بهره می باشند و هر از گاه مشکلات عدیده را فراهم ساخته و مرتکب جرایم گوناگون می شوند.داستان شگفت آور خضر و کشتن طفل بدست او مبنی آنست که آن جناب از طریق علم لدنی و دانش الهامی و شهودی پی به فساد و عدم صلاحیت او برده بود. خضر در پاسخ اعتراض موسی(ع)خواهان فرزند صالح بود تا از این طریق جمعیت متعادل و واما الغلام «کمال یافته صالحان پدیدار شود. او از خداوند درخواست نمود تا فرزند صالح به والدین با ایمان مرحمت فرماید» فکان ابواه مؤمنین فخشینا ان یرهقهما طغیاناً و کفراً فاردنا ان یبدلهما ربهما خیراً منه بارها به تجربه ثابت شده خانواده هایی که از فرزندان کمتر برخوردارند و مادر به منزله مدیر در امر اداره منزل و تعلیم صحیح فرزندان به شمار می رود از امکانات لازم جهت تربیت و رشد و تعالی فرزندان خویش بهره مند می باشند. لکن خانواده های پرجمعیت که از کنترل لازم جهت حفظ و حراست اولاد خویش از دستبرد شیاطین اجتماع در ناآگاهی بسر می برند نمی دانند المال و البنون زینه الحیاه الدنیا و(الکهف / 46 ): که به پرورش شایسته کدامیک از آنها توجه کنند!. قرآن کریم در این رابطه می فرماید: الباقیات الصالحات خیرٌ عند ربک ثواباً و خیر املا (الکهف / 46 ) مال و ثروت و فرزندان مایه زینت حیات دنیا هستند اما آن چه از خیر و صلاح باقی ماند بهتر است.
خواجه نصیر الدین طوسی هدف از تربیت کودک را این چنین معرفی می کند:
ارحمهما کما ربیانی صغیرا؛ و بالهای خود را از روی فروتنی و مهربانی و رحمت بر سر هر دو آنها بگشای و بگو خدایا به آنها رحم کن همانگونه که مرا در کودکی پرورش دادند از دیدگاه خداوند منّان بحدی رحمت و رأفت ارجمند و مقدس شمرده می شود که عطوفت فرزند به منزله دوبال پرنده قلمداد شده که از روی ذلّ و فروتنی بر سر پدر و مادر گشاده می گردد این تشبیه زیبا در اصطلاح علم بیان به استعاره مکنیه تعبیر شده است. چون هنگام حذف ادات تشبیه عبارتی که مفهوم می گردد همانا فروتنی،رأفت و عطوفت سرشار از عشق و عاطفه فرزندان می باشد.
در این آیه به ظرافت های حساس و نکته های پرمعنا در رابطه با احترام به پدر و مادر و نیز آزمایش فرزندان در ارتباط با نحوه نگاهداری صحیح و ایثارگرانه آنها اشاره شده است:
1ـ توجه به حالات پیری پدر و مادر
توجه به حالات پیری پدر و مادر که در زمان کهولت و بیماری بیشتر به حمایت و محبت نیازمند می باشند چه آنها ممکن است که بر اثر ناتوانی نتوانند از جای برخیزند یا در امر نظافت شخصی کوشا باشند لذا فرزندان مورد آزمایش قرار می گیرند که آیا از صبر و حوصله کافی برای نگهداری مهربانانه و مؤدبانه برخوردار هستند یا خیر؟ خفض جناح
2ـ ایجاد انگیزه تواضع و فروتنی
هنگامی که فرزند سر برآستان الهی می ساید و پروردگار خویش را حمد و سپاس می گوید پدر و مادر را در حال حیات و ممات فراموش نکند و از خداوند برای آنها تقاضای رحمت کند و به خدا عرضه دارد که: بارالها! همانگونه که آنها در کودکی مرا تربیت کردند و از نشاط و جوانی به لحاظ بالندگی و تکامل فرزند خویش ایثار نمودند هم اکنون آنها را مشمول عنایت و رحمت خود قرار بده.
3ـ نیکی باید مستقیم و بدون واسطه باشد
قرآن کریم در سوره انعام، آیه 151 ، نیکی به پدر و مادر را بلافاصله بعد از مبارزه با شرک عنوان می نماید که دلیل بر اهمیت الّا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین احساناً؛هیچ » : فوق العاده حق پدر و مادر در دستورات فرهنگ اسلامی است. در این آیه می فرماید. چیز را شریک خدا قرار ندهید و نسبت به پدر و مادر نیکی کنید بالوالدین احساناً ؛ اگر می فرمود: الی الوالدین احساناً؛ یعنی نیکی کردن هرچند به طور مستقیم و یا » : اصل فرمایش این است که یعنی نیکی کردن به طور مستقیم و بدون واسطه، آیه می فرماید موضوع نیکی به پدر « بالوالدین احساناً » غیر مستقیم باشد. اما و مادر آنقدر اهمیت دارد که باید فرزند شخصاً و بدون واسطه آنرا انجام دهد.
اطاعت از والدین مشرک جایز نیست همه ما می دانیم که شرک در اسلام عملی حرام و زشت شمرده می شود و انسان مشرک نجس قلمداد می گردد. از دیدگاه اسلام اگرچه مقام پدر و مادر بسی ارزشمند شمرده می شود لکن فرزند مسلمان وظیفه دارد از اطاعت پدر و مادر مشرک سرباز زند. نمونه بارز آن داستان سلمان فارسی است که بر آئین مجوس بود لکن بعد از گرایش به اسلام از نزد والدین خویش که هر دو مشرک بودند گریخت و از اوامر آنها اطاعت ننمود.قرآن کریم در سوره عنکبوت اگرچه ما را به احسان نسبت به والدین فرا می خواند لکن در جایی از آیه می فرماید که اطاعت از پدر و مادر مشرک که سعی و تلاش بر شرک ورزیدن فرزندان خویش دارند جایز نیست. آیه ذیل گواه بارزی بر این مدعاست:ما به انسان توصیه کردیم به.. «و وصینا الانسان بوالدیه حسناً و ان جاهداک لتشرک بی ما لیس لک به علم فلاتطعهما » (العنکبوت / 8)پدر و مادر خویش نیکی کند و اگر آن دو تلاش کنند و اصرار ورزند که برای من شریک قائل شوی که به آن علم نداری از آنهااطاعت مکن.
4ـ تربیت صحیح مادر گام اساسی بسوی سعادت
عمده طرز تفکر موهوم در جامعه عرب قبل از اسلام بر این باور استوار بود که نه تنها دختران و زنان عضو اصلی و شاخص جامعه بشمار نمی روند بلکه گاه در حکم ظروفی برای نگاهداری و آفرینش پسرانی قلمداد می شدند که تنها برای اصل و نسب آفرینی پدران فرزند می آورند همانگونه که یکی از شاعران عصر جاهلی اینگونه سروده است: و انّما امهات النّاس اوعیه مستودعات و للانساب آباء (دیوان أمیر المؤمنین علیه السلام، ص: 24)
مادران در حکم ظروف برای پرورش انسانها می باشند و تنها برای نسب پدران فرزند می آورند چه بسا مادرانی که با زحمات و مشقات فراوان تنها به داعیه بقاء نسل و تحکیم بنیان خانواده و فرزندان خود را در بطن خویش می پرورانند و یا متحمل هزینه های سنگین و گزاف در امر زایمان و رشد و تکامل فرزند می گردند لکن از شناخت ماهیت تعلیم و تربیت در ناآگاهی بسر می برند و همین عوامل علاوه بر فرسایش نیروی جسمانی منجر به نادیده انگاشتن عواطف واقعی و همه جانبه آنان در امر ایفای وظایف خطیر مادرانه و پرورش اطفال و ارضاء خواسته های مشروع و بر حق فرزندانشان خواهد گشت. آیا چنین مادرانی که فرزندان خویش را در مسیر تباهی و فساد سوق می دهند و موجب تولید زحمات عدیده و مشکلات و ناهنجاریهای فراوان اجتماعی را فراهم می سازند به واقع بهشت در زیر پای آنهاست؟! اگر چنانچه پیامبر اسلام(ص) می فرمایند: تَنَاکَحُوا تَنَاسَلُوا أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَه (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص: 153)
ازدواج کنید و فرزند آورید که من در قیامت به امت خویش مباهات خواهم نمود. مراد از این فرمایش یک جمعیت متعادل و به عبارت بهتر و فراگیر یک امت سازمان یافته و تربیت شده در امر تهذیب و تزکیه نفوس اجتماع می باشد نه یک جمعیت رو به تزاید لجام گسیخته و فاقد روح تربیت و تعالی اخلاقی که حتی از قابلیت ذاتی لازم جهت تربیت پذیری بی بهره می باشند و هر از گاه مشکلات عدیده را فراهم ساخته و مرتکب جرایم گوناگون می شوند.داستان شگفت آور خضر و کشتن طفل بدست او مبنی آنست که آن جناب از طریق علم لدنی و دانش الهامی و شهودی پی به فساد و عدم صلاحیت او برده بود. خضر در پاسخ اعتراض موسی(ع)خواهان فرزند صالح بود تا از این طریق جمعیت متعادل و واما الغلام «کمال یافته صالحان پدیدار شود. او از خداوند درخواست نمود تا فرزند صالح به والدین با ایمان مرحمت فرماید» فکان ابواه مؤمنین فخشینا ان یرهقهما طغیاناً و کفراً فاردنا ان یبدلهما ربهما خیراً منه بارها به تجربه ثابت شده خانواده هایی که از فرزندان کمتر برخوردارند و مادر به منزله مدیر در امر اداره منزل و تعلیم صحیح فرزندان به شمار می رود از امکانات لازم جهت تربیت و رشد و تعالی فرزندان خویش بهره مند می باشند. لکن خانواده های پرجمعیت که از کنترل لازم جهت حفظ و حراست اولاد خویش از دستبرد شیاطین اجتماع در ناآگاهی بسر می برند نمی دانند المال و البنون زینه الحیاه الدنیا و(الکهف / 46 ): که به پرورش شایسته کدامیک از آنها توجه کنند!. قرآن کریم در این رابطه می فرماید: الباقیات الصالحات خیرٌ عند ربک ثواباً و خیر املا (الکهف / 46 ) مال و ثروت و فرزندان مایه زینت حیات دنیا هستند اما آن چه از خیر و صلاح باقی ماند بهتر است.
خواجه نصیر الدین طوسی هدف از تربیت کودک را این چنین معرفی می کند:
و چون رضاع(شیردهی) او تمام شود به تأدیب و ریاضت اخلاق او مشغول باید شد پیشتر از آنکه اخلاق تباه فراگیرد چه کودک مستعد بود و به اخلاق ذمیمه میل بیشتر کند به سبب نقصان و حاجاتی که در طبیعت او بود مطالعه در زندگینامه بسیاری از دانشمندان و فیلسوفان جهان و علل ترقی و پیشرفت آنان در علم و حکمت، هر وجدان آگاه و حکیم و فیلسوف معروف «کنفوسیوس» افکار بیدار را به قضاوت صحیح پیرامون تربیت شایسته و سازنده مادران ارجاع می دهدچین رمز موفقیت و تعالی خویشتن را مرهون مادری مهربان و دانا می دانست که در آخرین دم حیات از هیچگونه کوششی جهت رفاه فرزند دریغ نورزید، هنگامی که مادر آن حکیم از دنیا رفت کنفوسیوس بسیار متأثر و محزون بود و حتی چنگ و تار پیشوای مکتب اصولی چین در خصوص پیشرفت فرزند دست به اقدام جالبی زد. هنگامی « منسیوس» خویش را شکست. مادر که همسر آن زن فوت شد او با فرزند خویش در خانه ای سکنی گزید که در حوالی گورستان بود. مادر منسیوس مشاهده کرد که فرزندش پیوسته از اعمال گورکنان تقلید می کند ناچار به ترک خانه گردید و در محله ای مشرف به بازار سکونت گزید لکن دریافت که منسیوس در بازیهای خویش بسان کاسبان و اهل حرفه رفتار می کند ناچار به ترک آن محل شد و عاقبت در محله ای که غالب فیلسوفان و حکما در آنجا ساکن بودند رحل اقامت افکند. بعد از چندی آن زن دانا دریافت که فرزندش با فیلسوفان و اهل دانش سرو کار یافته است لذا در همان محل جایگزین گشت تا منسیوس حکیم و فیلسوف شهیر گردید. اگر افلاطون و سقراط بوده اند بزرگ بزرگ بوده پرستار خردی ایشان بانوی مجتهده امین(ره) معروف به بانوی اصفهانی که نقش ارزنده و شامخی پیرامون تعلیم و تربیت شایسته زنان در قرن معاصر دارد پیرامون پرورش و تعالی روان فرزندان توسط مادر این چنین به بانوان مسلمان اندرز می دهد:
ای بانوان...شما موظف به امر بزرگی هستید زیرا که جای تردید نیست که اولین کلاس تربیت بشر، دامن مادر است وقتی بشر پا در این عالم می گذارد چون لوح وجود او خالی است تربیت مادر و آنچه از قبل او به وی القاء می شود مثل نقشی که بر سنگ زده می شود به همین گونه در سینه طفل نفوذ می کند و سعادت و شقاوت در همان ابتدا در وی تعبیه می شود... بدیهی است که هر خلق و ملکه ای که در انسان رسوخ نماید زائیده شده تکرار عمل اوست... اگر مادر از ابتدا مانع از اعمال زشت. کودک شود به هنگام بزرگسالی به فساد اخلاق گرفتار نخواهد شد.
خواجه نصیرالدین طوسی نخست مرتبه تأدیب کودک را منع از مخالطت اضداد می داند چون همنشینی و دیدار غیر متجانس موجب فساد طبع کودک خواهد شد:
و اول چیز از تأدیب او آن بود که او را از مخالطت اضداد که مجالست و ملاعبه ایشان مقتضی فساد طبع بود نگاه دارند چه نفس کودک ساده باشد و قبول صورت از اقران خود زودتر کند.
حضرت زهرا(س)تجسم عینی بهترین آموزگار و مربی فرزندان حضرت فاطمه زهرا (س) بهترین الگوی راستین مادران فداکار و از جان گذشته در امر تعلیم و تربیت فرزندان عزیز خویش ام می باشد. مقام شامخ آن حضرت در ایفای وظایف خطیر مادری به قدری والا شمرده می شود که آن بانو علاوه بر مقام مفتخر «ام أبیها» دلسوزانه به پدر مکرم خویش رسول اللّه(ص) مهر و محبت بی شائبه ابراز می فرمود تا جائیکه به الائمه گشت. بقول شاعر:
• بس که محبوب است مادر بس که دارد احترام مصطفی را دخترش زهرا بجای مادر است.
بنابراین رعایت مقام و منزلت معنوی مادر و رعایت حقوق وی که از جمله آنها نیکی کردن به او در هر حال می باشد، در مرتبه ای بعد از اطاعت و عبادت خداوند قرار دارد و این هشدار تکان دهنده ای است به فرزندانی که هنوز مقام و منزلت حقیقی والدین را نشناخته اند و آنان را به عنوان خادمان خود می پندارند.
• تا به دنیا زبشر نام و نشان خواهد بود مهر فرزند گل گلشن جان خواهد بود.
• اندر آن ورطه که مادر ببرد کشتی مهر موج رحمت زکران تا به کران خواهد بود.
• آتش سینه زن کی شود از مهر خموش کاین نسیمی است که تا حشر وزان خواهد بود.
• اندر آن لحظه که مادر نگران طفل است به خدا، چشم خدا هم نگران خواهد بود.
انتهای پیام.