پشت‌پرده توهین آشکار ثریا، همسر دوم محمدرضا پهلوی به مادرشوهرش / خنده ای بی اختیار مرا می‌گرفت

  جمعه، 26 بهمن 1403
ساعدنیوز: ثریا اسفندیاری، همسر دوم محمدرضا شاه پهلوی، در سال 1951 با او ازدواج کرد و ملکه ایران شد. او از خانواده‌ای اشرافی ایرانی بود و در دوران سلطنت شاه، نقش مهمی در فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی ایفا می‌کرد. زندگی او با محمدرضا پهلوی به دلیل ناتوانی در داشتن فرزند به جدایی انجامید.

به گزارش سرویس تاریخی ساعدنیوز، ثریا اسفندیاری همسر دوم محمدرضا پهلوی اصالتی بختیاری داشت. در اصفهان به دنیا آمد و مدتی بعد رهسپار آلمان شد. وی در خاطرات خود علت ترک وطن توسط خانواده را غضب رضاشاه عنوان می‌کند. در حقیقت رضاشاه که قراردادی تازه با کمپانی نفت ایران و انگلستان به امضا رسانده بود، زمینهای نفت خیز را که متعلق به خانواده ثریا بود به بهایی اندک صاحب شد. عموی ثریا که در آن مقطع وزیر جنگ بود با این کار رضاشاه مخالفت ورزید. بدین‌ترتیب شیوه حکومت رضاشاه که صفت خودکامگی و به دور از قانون را یدک می‌کشید متوجه ایل بختیاری نیز شد. عمویش در زندان کشته شد و دیگر اعضای خانواده به زندان افتادند. بدین ترتیب می‌توان دریافت که نگاه او نسبت به پدر شاه چگونه می‌توانست باشد.

ثریا از طریق یکی از نزدیکان خاندان پهلوی برای ازدواج به محمدرضا معرفی شد. به عبارتی بهتر با واسطه‌ای با شمس خواهر شاه آشنا شد و همین امر زمینه وصلت او با خاندان پهلوی را فراهم کرد. انتخاب وی توسط شمس به زعم ثریا پیشینه‌ای سیاسی داشت. در حقیقت شمس نقش خود را در دربار در مقایسه با اشرف کمرنگ می‌دید. شمس می‌خواست با صورت دادن این وصلت به محمدرضا نزدیکتر شود و موازنه قوا را در دربار به سود خود رقم زند. این موضوع حتی بعد از ازدواج ثریا با شاه ادامه داشت. در حقیقت خواهران شاه یعنی شمس و اشرف تلاش می‌کردند هر کدام به نحوی ملکه را به سمت خود بکشانند و به او نزدیک شوند تا بتوانند مقاصد خود را در دربار به پیش برند. اما مسئله جالب توجه این بود که ثریا هر دو را به چشم دشمن می‌دید. به زعم خودش شمس می‌خواست دوستی مرا جلب کند و اشرف به موقعیت و جایگاه من نزد شاه حسد و رشک می‌ورزید.

در مورد خصوصیات روانشناختی این دو خواهر نیز ثریا نظر مثبتی نداشت. در قسمتی از خاطراتش می‌گوید «شمس حساس‌تر و زودرنج تر بود. یک اتفاق ساده ناراحتش می‌کرد. مرا سرزنش می‌کرد چرا مفتون پیراهن یا کلاه تازه‌اش نشده‌ام، چرا پیش از آنکه وارد آستانه در شود به پیشوازش نرفته‌ام و نبوسیدمش. چرا سر میز شام کنارش ننشستم و یا چرا لحظه‌ای به اشرف بیشتر توجه کرده‌ام. آثار دوران کودکی بر روحشان بسیار سنگینی می‌کرد. دورانی که سایه سنگین پدر دائم در ذهنشان مجسم می‌شد. به تعبیر خود ثریا شبح رضاشاه هنوز بالای سر شمس و اشرف بود.»

اما در مورد خواهر دیگر محمدرضا نظرش مثبت‌تر بود. فاطمه خواهر دیگر محمدرضا که از زن دیگر رضاشاه بود زنی مطیع و آرام بود و جاه‌طلبیهای شمس و اشرف را نداشت. در مجموع رابطه عروس و خواهر شوهری مرسوم و سنتی میان ایرانیان در نگاه ثریا کاملا مشهود بود. ثریا در مورد تاج الملوک مادر محمدرضا نیز دیدگاه خاصی داشت. به تعبیر وی تاج‌الملوک سعی داشت «در زیر ظاهری خیلی نمایان یک اقتدار نرمش ناپذیر را به همه نشان دهد.»

همسر دوم شاه او را بیمار می‌دانست. به زعم ثریا ملکه مادر نتوانسته بود درد ناشی از کنارگذاشتن رضاشاه از سلطنت را فراموش کند و همواره احساس حسد و رشک را در چهره او می‌دید. از نظر ثریا او تنها کسی بود که در برابر اقتدار رضاشاه می‌توانست بایستد. ثریا او را نیز حسود می‌دانست و دیدگاه چندان مثبتی از مادر شاه نداشت. در کل ثریا تلاش می‌کرد به عنوان ملکه شخصیتی مستقل از مادر شاه و خواهران وی داشته باشد.

برای مشاهده دیگر مطالب مرتبط با تاریخ روی لینک کلیک کنید




دیدگاه ها

  دیدگاه ها
نظر خود را به اشتراک بگذارید
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها