به گزارش سایت خبری ساعد نیوز، زمانی که موضوعی ما را از درون می رنجاند چگونه وانمود کنیم که هیچ مشکلی بوجود نیامده است؟ شخصی را در زندگی خود شدیدا دوست داریم ولی خیلی کم احساسات مان را نسبت به او ابراز می کنیم اما ممکن است به طور عمد آن را به او نشان ندهیم. نیاز های مان را بازگو نمی کنیم زیرا ترس از آن داریم که پاسخی نگیریم ما خواهان این هستیم که زمان بیشتری را کنار کسانی که دوستشان داریم بگذرانیم اما خودمان را سرگرم مشغولیات و گرفتاری های زندگی مان کرده ایم. هنگامی که کسی از ما تعریف می کند به جای این که تشکر کنیم سعی می کنیم آن چه را که بیان کرده است بی اعتبار جلوه دهیم و تعریف و تحسین آنها را تایید نمی کنیم. علاقه مند هستیم به کسانی که دوست شان داریم تلفن بزنیم اما هرگزچنین کاری را نمی کنیم. احساس می کنیم کسی نیست که خود واقعی ما را بشناسد زمانی که کسی به ما محبت می کند و یا عشق می ورزد ترس از این داریم که ریگی به کفشش باشد از خودمان می پرسیم از ما چه می خواهد فکر می کنیم نقشه ویا هدفی دارد.
ترس از عشق یا عشق هراسی (philophobia) یک اختلال روانی است که فرد مبتلا به آن از عاشق شدن و وابستگی عاطفی ناشی از آن می ترسد. این ویژگی می تواند خطرناک باشد و زندگی فرد را مختل کند. افرادی که از عاشق شدن می ترسند، زندگی مشترک خوبی نمی توانند داشته باشند و چه بسا برای خود نمی توانند شریکی پیدا کنند؛ زیرا تعهد داشتن برای این گونه افراد کار طاقت فرسایی است. آن ها عشق را به دید یک نقطه ضعف می بینند و احساس می کنند در صورت داشتن تعهد به فردی دیگر ممکن است هر لحظه شکست بخورند. در این مقاله قصد داریم به جنبه های مختلف این مسئله بپردازیم.
چرا برخی از افراد دچار عشق هراسی می شوند؟
اکثر افرادی که دچار اختلال ترس از عشق می شوند، تجربه منفی از عاشق شدن در اطرافیان خود دیده اند یا خود آن را تجربه کرده اند. به عنوان مثال، فرزند یک خانواده که والدین او پیش تر عاشقانه زندگی می کردند و اکنون قصد جدا شدن دارند، می تواند این مسئله را در آینده تجربه کند.
او روزهای خوش پدر و مادرش را به یاد می آورد و اکنون دعواها و جر و بحث های آنان را باید تحمل کند. این مسئله در ناخودآگاه کودک نفوذ می کند و علاوه بر این که موجب استرس و اضطراب او می شود، زندگی عاشقانه او را هم در آینده مختل می کند.
تاثیر تجربه منفی را درست کم نگیرید
علاوه بر این، برخی از افراد خود تجربه منفی از عاشق شدن دارند. به عنوان مثال، ممکن است زنی پس از سال ها ارتباط عاشقانه با یک مرد ازدواج کند؛ اما وقتی وارد زندگی مشترک می شود و زیر یک سقف رفتار شریک زندگی خود را می بیند، ناگهان متوجه می شود معشوقش آن کسی نبوده در این سال ها دیده است.
همین امر موجب می شود او به تدریج از عشق و عاشق شدن متنفر شود. همچنین، افرادی که پس از یک رابطه عاشقانه از یکدیگر جدا می شوند هم می توانند به عشق هراسی دچار شوند؛ بنابراین، تجربه شخصی تأثیر زیادی در ایجاد این احساس دارد.
دلیل دیگر ترس از عشق، افسردگی است. افراد افسرده تنها و منزوی هستند و خود نمی خواهند با دیگران وارد رابطه شوند. این افراد اصولاً اعتماد به نفس کمی دارند. یکی از نتایج اعتماد به نفس کم نیز اذیت شدن در برقراری ارتباط با دیگران است.
آیا عاشق شدن یک نقطه ضعف است؟
با وجود این که اکثر افراد دوست دارند زندگی رمانتیکی داشته باشند و با عشق شریک زندگی خود را انتخاب کنند، اشخاصی هم وجود دارند که عاشقی را یک نقطه ضعف می پندارند. آن ها فکر می کنند وابستگی بیش از حد به یک نفر برایشان خطرناک است؛ بنابراین، در آن ها ترس از عشق ایجاد می شود. این افراد ممکن است موقعیت شغلی خود را در خطر ببینند یا فکر کنند با عاشق شدن دور و برشان محدود می شود و مجبور هستند تمام تصمیمات خود را با فرد دیگری به اشتراک بگذارند.
اغلب مردانی که دچار عشق هراسی هستند، در مورد موقعیت شغلی خود نگران هستند. این مردان اصولاً شغل هایی دارند که از وظایف آن ها رفتن به مأموریت های خارج از شهر یا کشور است. زندگی آن ها مدام در سفر می گذرد و در خانه نیستند.
تأثیر فرهنگ و سنت در ترس از عشق
یکی از مهم ترین عواملی که می تواند عشق هراسی دسته جمعی در جامعه ایجاد کند، فرهنگ یک کشور است. تقریباً در همه ادیان انسان ها به عشق، دوستی و صلح دعوت می شوند. با این حال، اگر این عاشقی میان دو جنس مخالف باشد، اوضاع متفاوت می شود.
در نتیجه، واکنش یک خانواده، یک قبیله و یک جامعه به موضوع رابطه عاشقانه یک مرد و زن ممکن است منفی یا حتی خشن باشد. در برخی از فرهنگ ها از عشق نمی توان به صورت یک امر عادی حرف زد. چه بسا نگاه بسیار بدی به عاشق شدن می شود و افراد اجازه ندارند در این مورد حرف بزنند.
تاثیر جامعه و محیط
در کشور ما نیز عشق امری عادی نیست. اگر کسی بگوید عاشق شده، انگار مرتکب جرم شده است. هنوز هم افراد زیادی در جامعه ما عشق را به نحو سنتی آن می پسندند؛ یعنی دو نفر از طریق خانواده با هم آشنا می شوند و پس از ازدواج باید عاشق هم شوند؛ اما تضمینی وجود ندارد که عشق در این دو ایجاد شود. گاهی هم افراد عشق را با عادت کردن اشتباه می گیرند و آن احساسی که به جای عشق در خود حس می کنند، چیزی نیست جز عادت به شخصی دیگر!
در این جوامع ترس از عشق در افراد فراوان دیده می شود. افراد دوست ندارند ازدواج کنند و حرف از ازدواج که به میان می آید، مضطرب می شوند. مسلماً آمار ازدواج به مرور کم می شود و سن ازدواج هم بالا می رود؛ بنابراین، باید ممنوع بودن عشق را در فرهنگ ها تصحیح کرد.
نگاه شرم آگین و سرشار از گناه به افراد عاشق در این جوامع، زندگی را برای آنان سخت می کند. چه بسا در برخی از سنت ها افراد عاشقی که پیش از ازدواج احساس خود را بیان می کنند، بازخواست می شوند. دختران تنبیه و زندانی می شوند. پسران نیز توسط اقوام دختر مورد ضرب و شتم قرار می گیرند. حتی در مواردی به بهانه غیرت، جوانان عاشق را به قتل می رسانند و حتی این افراد از جانب جامعه حمایت می شوند.
علائم عشق هراسی چیست؟
- سرکوب کردن احساسات عاطفی
- دوری از اجتماعات
- ترس از ازدواج و شرکت نکردن در مراسم های عروسی دیگران
- انزوا
- این افراد در صورت مواجه شدن با احساسی مانند عشق و یا پیشنهاد دیگران، دچار تب، گرگرفتگی، عرق کردن، بی خوابی، استرس و… می شوند.
آیا ترس از عشق درمان دارد؟
عشق هراسی درمان دارد اما درمان آن نیاز به تخصص دارد. اولین کاری که خودتان باید انجام دهید این است که از خانه بیرون بزنید، بیشتر در اجتماعات باشید و با دوستان خود وقت بیشتری بگذرانید. ممکن است در ابتدای راه، ورود به اجتماع کار دشواری برایتان باشد. پس اولین تجربیات خود را با همراهی دوستان یا خانواده خود انجام دهید.
با آن ها به سینما، پارک، بازار و… بروید. سعی کنید خریدها را خودتان انجام دهید تا بیشتر با مردم حرف بزنید. همیشه یادتان باشد به شکست های زندگی به دید تجربه نگاه کنید و به جای سرزنش کردن خود، از آن ها درس بگیرید. اگر خودتان تجربه منفی از رابطه عاشقانه داشتید، بدانید که دلیل نمی شود همه انسان ها شبیه به هم باشند. هیچ کس کامل نیست اما این دلیل بر آن نیست که همه را بد فرض کنیم و منتظر باشیم زندگی ما توسط دیگران خراب شود.
اگر ترس از عشق شما ناشی از تجربه نیست و تجربه تلخ دیگران موجب شکل گیری ترس در شما شده است، باید بدانید که خط زندگی شما با آن ها کاملاً متفاوت است. آن ها هم می توانند زندگی بسیار خوبی بعد از یک شکست عشقی داشته باشند و این مشکل آن ها است که فرصت ها را از دست می دهند و به خود اجازه نمی دهند دوباره زندگی مشترک و عاشقانه را تجربه کنند.
آیا احساس ترس از عشق طبیعی است؟
وقتی قرار است کار جدیدی را شروع کنید، به خانه جدید بروید، به مکان دیگری مهاجرت کنید و… علاوه بر خوشحالی، مقداری ترس و اضطراب را در خود احساس می کنید. تجربه این احساس کاملاً طبیعی است. مسلماً آشنایی و وابستگی عاطفی به فرد دیگر هم می توانند تجربه ای مضطرب کننده و هیجان انگیز باشد. در ابتدا همه چیز را سبک سنگین می کنید. آینده را تصور می کنید.
تمامی این حالات طبیعی است و وجودشان هم ضروری است؛ اما زمانی که این ترس شدید باشد و زندگی را مختل کند، خطرناک می شود. پس در صورتی که در زمان آشنایی با فردی، ترس از عشق را تجربه کردید، به خود سخت نگیرید. فقط یادتان باشد که این ترس نباید تمام فکر شما را درگیر کند و زندگی تان مختل شود.
عاشق شدن موجب می شود اعتماد به نفس پیدا کنید. سرزنده تر باشید و از روزهای خود لذت ببرید. به جای ترس از عشق بهتر است انرژی خود را بر روی پیدا کردن فردی مناسب بگذارید، فردی که بتواند تجربه ای شیرین برایتان باشد و خوشی ها را با خود به ارمغان بیاورد. عشق فرصت های جدیدی پیش روی شما می گذارد و چه بسا تحمل سختی ها با فردی که عاشقش هستید، بسیار راحت تر باشد.
باورهای غلط در مورد عاشق شدن
باورهای غلطی از عاشق شدن در جامعه وجود دارد که موجب می شود افراد زیادی ترس از عشق را به خاطر این مسائل تجربه کنند. برخی معتقد هستند عاشق شدن موجب می شود از خانواده خود دور شوند. این باور غلط است.
اگر معشوق شما انسان درستی باشد به هیچ عنوان موجب کمرنگ شدن رابطه شما با خانواده تان نمی شود، بلکه خود را عضوی از آن خانواده می داند. چه بسا افرادی که دارای رابطه بدی با خانواده خود بودند، بعد از ازدواج این رابطه را ترمیم کردند.
برخی فکر می کنند اگر دوباره عاشق شوند به یاد معشوق قبلی خود می افتند. این تفکر اشتباه است. ممکن است در ابتدا کمی خاطرات در ذهن شما مرور شود؛ اما این امر کاملاً طبیعی است و به مرور زمان از بین می رود. بنابراین، نباید با فکر کردن درباره تجربه تلخی که در گذشته داشتید، رابطه جدید خود را مختل کنید و به این فکر کنید که فرد جدید هم قرار است مانند قبلی باشد.