ناخن جویدن با انگشت مکیدن فرق می کند. انگشت مکیدن یک عادت است ولی ناخن جویدن عملی است که کودک برای پایین آوردن فشار درونی خود به کار می برد. مانند زمان عصبانیت، زمان امتحان یا هنگام مشاهده فیلم های مهیج یا واکنش در مقابل خصومتی از جانب افراد محبوبی مانند مادر که طفل بر انگیخته شده است.
ناخن ها پر احساس ترین منقطه ی پوستی بدن هستند که نوک انگشتان را از آسیب های فیزیکی و حرارتی حفظ می کنند. به کمک ناخن ها چیز های ظریف را راحت تر میتوان بلند کرد. خیاطی با سوزن های ظریف هم مدیون ناخن هاست. اما جویدن ناخن باعث آسیب پوست اطراف آن می شود و میکروب ها به راحتی زیر پوست راه می یابند. از طرفی زیر ناخن مقدار زیادی میکروب و آلودگی جمع شده که در نتیجه ی جویده شدن به دهان منتقل می شود.
ناخن جویدن اختلال شایع بین سنین 12- 3 سالگی است که در دختران شایع تر از پسران است و در بزرگسالان نیز مشاهده می شود که علاوه بر آسیبی که به انگشت وارد می شود به بافت های دهان و دندان نیز آسیب می رساند و باعث بیرون زدگی دندانها و ایجاد مشکلات فکی دهانی می کند که مهمترین این مشکلات فاصله ی بین دندان های بالا و پایین در قسمت قدام و بیرون زدگی زبان و جلو زدگی قسمت قدام فک بالا است که علاوه بر مشکلات زیبایی باعث لکنت زبان و اشکال رد تلفظ حروف نیز می شود.
گروهی از روانپزشکان معتقدند کودکی که ناخنش را می جود، از عادت خود، آگاه نیست. او معتقد است این یک رفتار اکتسابی است که کودک به دلیل خوشی و راحتی که از این کار عایدش می شود به آن ادامه می دهد. اما بعضی تحقیقات دیگر نشان داده وجود این رفتار در چند نفر از اعضای یک خانواده حاکی از ژنتیکی بودن عامل آن است. علاوه براین وجود کودکان نوپایی که این عادت را دارند هم شاید بتواند ارثی بودن قضیه را توجیه کند.
اگرچه پسران و دختران تا 10 سالگی به یک اندازه مستعد ابتلا به این مشکل هستند، اما بررسی ها نشان می دهد که بعد از این سن میزان ابتلا در پسران بیشتر است. جالب تر از همه این که دیده شده بروز جویدن ناخن درمیان افراد باهوش شایع تر است. شاید این قضیه به دلیل مسئولیت های بیشتر و درنتیجه اضطراب ناشی از آن در این گروه از افراد باشد. البته عکس این قضیه صحیح نیست. یعنی جویدن انگشتان باعث افزایش هوش شما نخواهد شد، بنابر این کنار گذاشتن این عادت به همه توصیه می شود؛ حتی شما دوست باهوش! اگرچه پسران و دختران تا 10 سالگی به یک اندازه مستعد ابتلا به این مشکل هستند، اما بررسی ها نشان می دهد که بعد از این سن میزان ابتلا در پسران بیشتر است. جالب تر از همه این که دیده شده بروز جویدن ناخن درمیان افراد باهوش شایع تر است.
شاید این قضیه به دلیل مسئولیت های بیشتر و درنتیجه اضطراب ناشی از آن در این گروه از افراد باشد. البته عکس این قضیه صحیح نیست. یعنی جویدن انگشتان باعث افزایش هوش شما نخواهد شد، بنابر این کنار گذاشتن این عادت به همه توصیه می شود؛ حتی شما دوست باهوش!
چرا کودکان ناخن می جوند؟
جویدن ناخن یک عادت نامناسب است و علت دقیق آن قابل بحث است. یکی از دلایل ناخن جویدن می تواند ریشه در فاکتورهای فامیلی داشته باشد، هرچند این علت که آیا فاکتورهای خانوادگی مربوط به تقلید رفتار ناخن جویدن در سایراعضای خانواده و یا ریشه های ژنتیکی، تاثیر دارد یا خیر، هنوز ناشناخته است.
عوامل روان شناختی اصلی که با این رفتار مرتبط هستند شامل، استرس، نگرانی، اضطراب و خلق و خوی غیر متمرکز است. در واقع می توان گفت عادت ناخن جویدن در کودکان مکانیزمی است برای مقابله با شرایط استرس زا و از طرف دیگرهم عدم فعالیت مناسب (فعالیت کم، خستگی) ، گرسنگی و یا پایین بودن اعتماد به نفس ممکن است باعث ناخن جویدن در کودکان شود.تصور می شود که ناخن جویدن در کودکان یک رفتار خودکار و غیرعادی است.
محققان معتقدند که در برخی کودکان عادت ناخن جویدن با اختلالات روانپزشکی همراه است و حداقل یک اختلال مرتبط با روانپزشکی در بیش از دو سوم کودکانی که به کلینیک روانپزشکی مراجعه می کنند وجود دارد. جالب این که بیشتر از نیمی از والدین این کودکان، حداقل یک بیماری روانپزشکی داشتند، به ویژه اختلال افسردگی حاد.بیماری های روانی که اغلب در رابطه با ناخن جویدن کودکان و نوجوانانی که به درمانگاه بهداشت و ارجاع داده می شوند، شامل:
اختلال کمبود توجه، بیش فعالی، اختلال اضطراب جدایی، اختلال تومور، اختلال وسواس فکری، عقب ماندگی ذهنی، اختلال افسردگی حاد، اختلال اضطراب عمومی و اختلال هراس گزارش شده است.بیش از یک چهارم کودکان و نوجوانان به یکی از این اختلالات دچار بودند. در نهایت، رفتارهای کلیشه ای مانند لرزیدن لب، کوبیدن سر، برداشتن پوست و کشیدن مو در بیش از 60٪ کودکان مبتلا به ناخن جویدن هم مشاهده شده است.
عوامل موثر در ناخن جویدن :
- عصبانیت بیش از حد در نتیجه فشارهای روحی و اضظراب
- ترس و دلهره
- تقلید
- هیجان پذیری بیش از حد
- بلا تکلیفی
- احساس بی کفایتی، حقارت و بی لیاقتی
- وجود تضاد های فکری
- احساس نا امنی
- روش های تربیتی اشتباه مانند تنبیه، سر زنش و تبعیض
- توقع از کودک بالاتر از حد توان او
- عدم توانایی در بر قراری ارتباط مناسب با همسالان و اطرافیان
- رفتارهای مسئله ساز مدرسه و نوع بر خورد معلم با کودک
- سوء تغذیه به ویژه کمبود ویتامین آ که منجر به تشدید حالات عصبی می شود.
- کمبود مواد معدنی به ویژه آهن که در نتیجه ی آن فرد تمایل به خوردن موادی از جمله خاک، شن یا ناخن می کند.