جنسیت کلمات
همه ی اسم های آلمانی متعلق به یکی از این سه جنس هستند: مذکر، مونث، یا خنثی. یاد گرفتن اسم ها همراه با حرف تعریف مناسب برای شما الزامیست (مثل der, die, das)، زیرا متعلق بودن اسم ها به یکی از این سه جنس در زبان آلمانی سایه افکنده است. در این مطلب جنسیت اسم ها در زبان آلمانی را مورد بررسی قرار می دهیم.
بدون دانستن جنس یک اسم، برای مثال نمیتوانید به درستی بگویید’the table/ door/ house’ (همان میز، در، خانه)، "یک میز/در/خانه"، "یک میز/ در/خانه ی بزرگ، "این میز/ در/ خانه"، " کدام میز/ در/ خانه" یا " میز/ در/ خانه ی او" ، زیرا واژه های ‘the’ ، یک ، بزرگ، آن ، این، کدام (که)، و his (مال او) به احتمال زیاد تغییر میکنند، چرا که "میز" مذکر، "در" مونث، و "خانه" خنثاست.
der Tisch/die Tür/das Haus
ein Tisch/eine Tür/ein Haus
ein großer Tisch/eine große Tür/ein großes Haus
dieser Tisch/diese Tür/dieses Haus
welcher Tisch/welche Tür/welches Haus
sein Tisch/seine Tür/sein Haus
حتی ممکن است با اسم هایی مواجه شوید که قبل از آنها حروف تعریفی مثل der/ die/ das که نشانگر جنسیت اسم ها در زبان آلمانی هستند، نمی آیند، اما در جاییکه باید جنس اسم را بصورت حسی بدانید، مثل Frisch Milch (شیر تازه) و kaltes Bier (آبجوی سرد)، در واقع زمانسیت که دانش بر طبق صفتی که قبل از اسم آمده، تعیین میکند که Milch مونث و Bier خنثاست.
یاد گرفتن جنس هر اسم یکی از دشوارترین وجوه یادگیری آلمانیست، اما باید به ان تسلط یابید. چند قانون وجود دارند که در یادگیری جنس یک اسم کمکتان میکنند اما تعداد کمی از اسم ها را پوشش میدهند.
تعداد بسیاری کمی از اسامی آلمانی خنثی هستند، احتمالا کمتر از 10 درصد اسم ها، پس اگر جنسیت یک اسمی را ندانستید و مجبور به حدس زدن شدید، انتخاب کردن جنس خنثی کار عاقلانه ای نیست. اسامی مونث، همانطور که در قوانین پایین ذکر شده، غالبا از طریق قسمت پایانیشان قابل تشخیص اند. اسم هایی که به –e ختم میشوند، غریب به اکثریت مونث هستند. تعدادی از اسم های خنثی هم به –e ختم میشود که میشود آنها را از طریق تکرار یاد گرفت، مثل das Auge (چشم)، das Ende (پایان)، das Interesse (علاقه). اسامی مذکری که به –e ختم میشوند بسیار اندک اند(به اینها اسمn یا n-nouns هم میگویند) و تقریبا همه ی آنها به چیز های مذکر اشاره میکنند و در نتیجه جنس مذکرشان کاملا واضح است، مثلا der Russe (اهل روسیه). در غیر اینصورت، میتوانید تمامی اسم هایی که به –e ختم میشوند را مونث تلقی کنید، مثل die Decke (سقف)، diz Katze (گربه)، die Tapete (کاغذ دیواری).
جنسیت اسم ها در زبان آلمانی به چه صورت مورد استفاده قرار میکیرد؟
گاهی اوقات، معنای یک اسم میتواند به تشخیص جنس آن کمک کند. کلمه ی آلمانی برای یک "نقاش" der Maler باید مذکر باشد، چرا که به چیز مردانه اشاره میکند. واژه ی آلمانی "خرس" یعنی der Bär نیز مذکر استف زیرا به یک حیوان بزرگ و قوی اشاره میکند، درحالیکه کلمه ی " موش" die Maus مونث است؛ اما این قانون کمکی به کلمه ی "اسب" نمیکند و آن خنثاست و بصورت das Pferd نوشته میشود. اما در اینجا یک قانون کوچک هست که میتواند کمک کننده باشد: اگر یک واژه ی جدا برای جنس مذکر یا مونث حیوان مشخصی وجود داشته باشد، مثل ‘stallion’ (اسب نر) و ‘mare’ (اسب ماده)، این کلمات به ترتیب مذکر و مونث خواهند بود، اما کلمه ی کلی یعنی "اسب"، غالبا خنثی خواهد بود، مثل
das Huhn/der Hahn/die Henne (جوجه مرغ/ خروس/ مرغ)، das Schwein/der Eber/die Sau (خوک/ خوک نر/ ماده خوک). اما این قانون محدودیت های خودش را دارد، زیرا یک " اردک ماده" بصورت die Ente و یک "غازماده" بصورت die Gans نوشته میشوند (حرف تعریف die نشانه ی مونث است)، اما آن به این علت است که مانند زبان انگلیسی، اسم مونث گونه ها، اصطلاح کلی برای گونه ها محسوب میشود.
گاهی اوقات، جنس از طریق شکل واژه تعیین میشود؛ حروف پایانی خاصی همواره مذکر، مونث یا خنثی هستند، مثل die Gelegenheit (فرصت) و die Geschwindigkeit (سرعت)، زیرا تمام اسم هایی که به –heit یا –keit ختم میشوند مونث هستند(قسمت پایین را ببینید).
قوانین مربوط به جنسیت که در قسمت بعدی هستند از حالت ایده آل بسیار دورند اما رفته رفته بهتر میشوند.
زمانیکه اسم ها برای ساختن یک اسم مرکب به یکدیگر متصل میشوند، جنس کلمه ی جدید با آخرین جزء در کلمه ی مرکب یکسان است، مثل :
die Zeit + der Plan>der Zeitplan (برنامه زمانی)، Das Haus+ die Tür>die Haustür (در جلویی).
قوانین مربوط به جنس مذکر
اسم هایی که در گروه های زیر هستند، مذکر اند:
الف) تمام شغل ها و ملیت هایی که به یک چیز مذکر اشاره میکنند، مثل Bäcker (نانوا)، der Lehrer (معلم)، der Philosoph (فیلسوف)، der Amerikaner (آمریکایی)، der Deutsche (آلمانی).
ب) اسم حیوانات وحشی بزرگ ، مثل der Elefant (فیل)، der Löwe (شیر)، der Tiger (ببر). حیوانات بزرگ خانگی غالبا خنثی هستند اما زماانیکه یک کلمه ی جدا وجود داشته باشد، شکل مذکر گونه ها هم مذکر است،مثل der Enterich (اردک نر)، der Hengst (اسب نر)، der Stier (گاو نر).
پ) هر چهار فصل، مثل der Frühling, der Sommer, der Herbst, der Winter.
ت) روزهای هفته، مثل der Sonnabend, der Sonntag, der Montag وغیره.
ث) تمام ماه های سال، مثل der Januar, der Februar, der März وغیره.
ج) تمام اسامی ایکه از فعل هایی مشتق شدند که با یک پیشوند جداناپذیرشروع میشوند و –en مصدر در انها حذف شده است، مثل der Besuch (ملاقات، >"ملاقات کردن")، der Versuch (تلاش، >versuchen(تلاش کردن).
چ) اسم بسیاری از رودخانه ها مذکر است (آنهایی که مذکر نیستند، قطعا مونث اند، نه خنثی)، مثل
der Inn, der Lech, der Main, der Rhein؛ der Amazonas (آمازون)، der Ganges, der Nil
ح) اسم های مذکر ضعیف یا اسم های n در زبان آلمانی (n-nouns)
تقریبا تمام اسم های زیر بار معنایی مذکر دارند اما به –e ختم نمیشوند، اما مثل آن هایی که به –e ختم میشدند، همه شان اسم های مذکر ضعیفی هستند و نیز در شکل مفردشان در هر شرایطی بغیر از حالت فاعلی –en میگیرند. تمام اسم هایی که به-arch, -ant, -anz, -ent, -enz, -ist, -it, -krat, -nom, -ot و –soph ختم میشوند، به این دسته تعلق دارند.
der Mensch | der Idiot | der Despot | der Agent |
der Monarch | der Journalist | der Diplomat | der Akrobat |
der Musikant | der Kaffer* | der Dozent | der Analphabet |
der Nachbar | der Kakerlak | der Elefant | der Architekt |
der Nachfahr | der Kamerad | der Favorit | der Asiat |
der Narr | der Kandidat | der Fink | der Astronom |
der Obelisk | der Katholik | der Fotograf | der Bandit |
der Päderast | der Klient | der Fürst | der Bär |
der Patriarch | der Kommandant | der Geck | der Bauer |
der Patriot | der Konsonant | der Graf | der Bayer |
der Philosoph | der Kosak | der Gymnasiast | der Bürokrat |
der Pilot | der Kosmonaut | der Held | der Chaot |
der Pirat | der Leopard | der Herr | der Christ |
der Polizist | der Mandant | der Hirt | der Demokrat |
der Urahn | der Student | der Regent | der Präfekt |
der Veteran | der Tor | der Rekrut | der Präsident |
der Vorfahr | der Transvestit | der Soldat | der Prinz |
der Zar | der Tyrann | der Spatz | der Prophet |
der Zypriot | der Ungar | der Steinmetz | der Rebell |
* Herr در شکل مفرد –n میگیرد اما در شکل جمع –en میگیرد، درحالیکه، Bauer, Bayer, Kaffer, Nachbar و Ungar در هر دو حالت مفرد و جمع –n میگیرند.
تعداد کمی اسم مذکر وجود دارند که همگی کلمات قرضی اند و آخرین سیلابشان استرس دارد، و به چیزهای زنده تخصیص نمی یابند:
der Automat, Diamant, Paragraph, Planet, Quotient, Satellit.
اسم های مذکر بعدی که به –e ختم میشوند، در حالت کلی –ens میگیرند اما در حالت های دیگر مثل سایر اسامی مذکر ضعیف رفتار میکنند، یعنی تحت هر شرایطی بجز حالت فاعلی در شکل مفرد هم مانند جمع، –en میگیرند. این ها تنها اسم های ضعیفی هستند که به –e خت میشوند و به چیزهای مذکر اشاره نمیکنند:
der Buchstabe der Funke der Glaube der Wille der Drache der Gedanke der Name
قوانین مربوط به اسم های مونث
اسم های گروه زیر مونث هستند:
الف) تمام اسم هایی که به –in ختم میشوند،که درواقع به شکل مذکر مشاغل و ملیت ها اضافه شده تا معنای چیزهای مونث را منتقل کنند، مثل .die Lehrerin, die Philosophin, die Amerikanerin
ب) تمام اسم هایی که به –heit و –keit ختم میشوند، که همگی مفاهیم انتزاعی را نشان میدهند، مثل
die Gelegenheit (موقعیت)، die Gemütlichkeit (راحتی).
پ) تمام اسم هایی که به –ung ختم میشود، مثل die Übung (ورزش)، die Zeitung (روزنامه).
ت) تمام اسم هایی که ریشه ی فرانسوی دارند و به -ie, -ik, -ion ختم میشوند، مثل
die Biologie, die Musik, die Station.
ث) رودخانه هایی که مذکر نیستند، همواره مونث اند نه خنثی، مثل
die Donau (دانوب)، die Elbe, die Isar, die Oder, die Weser; die Seine, die Themse.
قوانین مربوط به جنس خنثی
اسم هایی که در گروه های زیر هستند، خنثی هستند:
الف) تمام اسم های کوچکتری که به –chen و –lein ختم میشوند، بدون در نظرگرفن جنس اسم اصلی، خنثی هستند، مثل
das Hündchen(<der Hund'سگ توله)،
das Püppchen(<die Puppe کوچک عروسک).
ب) تمام اسم هایی که از مصدر ها ریشه گرفته اند، مثل das Essen (خوردن/ غذا)، das Kochen (پختن)، das Lesen (خواندن).
پ) نام تمامی شهرها و کشورها خنثی هستند(بجز چند شهرو کشور مذکر و مونث برجسته، بخش 5.1.1. را ببینید) شما طبیعتا آنها را نمیدانید.
Er wohnt in Warschau/Polen.
او در وارسا/لهستان زندگی میکند.
اما اگر نام یک شهر یا کشور توسط یک صفت تعیین شود، حرف تعریف باید استفاده شود و باید خنثی باشد، مثل:
das wunderschöne Venedig
ونیز شگفت انگیز
im damaligen Deutschland
در آن زمان در آلمان
das Rom von heute/von Cäsar
رومِ امروز/ قیصر