آمریکا علاقه دارد تا با وقوع یک جنگ محدود نه جنگ تمام عیار در شرق اروپا، توانمندی نظامی خودش را به رخ بکشد و بلکه از این طریق، جایگاه متزلزل خودش را تقویت کند.
ساعدنیوز: هفته گذشته رسانه های غربی به صورت شبانه روزی به بحران اوکراین و تبلیغ گسترده علیه پوتین و مواضع کرملین در مقابل سیاست های ناتو در شرق اروپا پرداختند و مقامات انگلیس و آمریکا حتی روز حمله روسیه به اوکراین را مشخص کردند. این در حالی است که مسکو قویاً این دعاوی مطرح شده را به عنوان جنگ رسانه ای غرب بر علیه خود توصیف کرد و چندین بار این موضوع را تکذیب کرد و بر رفع کامل دغدغه های امنیتی کرملین تأکید کرد. سخنرانی روز جمعه آقای بایدن و تکرار وقوع جنگی تمام عیار میان روسیه و اوکراین و اصرار بر "بمباران کیف پایتخت اوکراین" توسط روسیه مسأله را بار دیگر داغ تر کرد. فارغ از صحت یا عدم صحت این دعاوی مطرح شده از سوی رسانه ها و مقامات غربی، سؤال مشخص ما از حضرتعالی این است که چرا غربی ها خصوصاً آمریکا و انگلستان علاقه شدیدی به وقوع یک جنگ در شرق اروپا دارند؟
دکتر سید جعفر قنادباشی: این پرسش بسیار مهمی است. مطالبی که در رسانه های غربی مطرح می شود و مقامات بلند پایه کشورهای غربی خصوصاً آمریکا و کشورهای اروپایی مثل انگلیس بر آن اصرار دارند، ریشه در تحلیل هایی دارد که بر مبنای اطلاعاتی که از داخل روسیه و نیز عکس های هوایی تهیه شده توسط ماهواره ها مبنی بر تجمع نیروهای نظامی روس در مرزهای اوکراین ارائه می شود. کشورهای غربی بر این باور هستند که تجمیع نیروها در مرز به معنای حمله به اوکراین است و روسیه برای تصرف اوکراین به صورت کامل آماده شده است. اما این که چرا آمریکا بر آتش این بحران میدمد؟ باید در پاسخ بگوئیم که آمریکایی ها امروز دیگر آن ابرقدرت یکه تاز در رأس نظام بین الملل و تنها قطب بلامنازع اقتصادی دنیا نیستند و جایگاه این کشور در عرصه بین المللی و جهانی به چالش کشیده شده است. آمریکا علاقه دارد تا با وقوع یک جنگ محدود نه جنگ تمام عیار در شرق اروپا، توانمندی نظامی خودش را به رخ بکشد و بلکه از این طریق، جایگاه متزلزل خودش را تقویت کند.
من معتقدم که جنگ طلبی آمریکا زمانی اوج می گیرد که جایگاه این کشور به عنوان ابرقدرت در صحنه بین المللی به چالش کشیده می شود.
این اولین باری نیست که آمریکا برای جبران ضعف های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی خودش در عرصه بین المللی به جنگ روی می آورد. بوش پدر و بوش پسر هر دو از نسخه جنگ برای درمان دردهای آمریکا استفاده کردند. آن هم دو جنگ در یک منطقه نفت خیز و ثروتمند دنیا؛ در زمان بوش پدر، اشغال کویت به دست صدام با تشویق سفیر آمریکا صورت گرفت. خود صدام بارها این مسأله را بیان کرد. در دادگاه نیز به این موضوع اشاره کرد ولی به خاطر غروری که داشت این مسأله را خیلی برجسته نکرد. آمریکایی ها به صدام گفته بودند که شما به کویت حمله کنید و ما با حمله شما مشکلی نداریم. و بعد از حمله صدام به کویت، مداخله آمریکا برای گروکشی از کشورهای عربی منطقه و باج خواهی رخ داد. بوش پسر نیز به بهانه وجود سلاح های کشتار جمعی در عراق به این کشور حمله کرد. دبیر کل وقت سازمان ملل به آمریکا هشدار داد که این حمله غیرقانونی است چون هنوز مدرکی مستند دال بر وجود چنین سلاح هایی در عراق به دست نیامده است.
نکته جالب توجه در اینجا همراهی انگلیس با آمریکا است. اگر امروز شاهد همراهی بی چون و چرای لندن با واشنگتن در زمینه تبلیغات رسانه ای گسترده بر علیه روسیه هستیم؛ در زمان بحران عراق نیز تونی بلیر اولین کسی بود که از ادعاهای بوش پسر برای حمله به عراق حمایت کرد. بعد از جنگ هم خود بلیر اعتراف کرد که ما هیچ مدرکی مبنی بر وجود سلاح های کشتار جمعی در عراق به دست نیاوریدم.
بنابراین، من معتقدم که جنگ طلبی آمریکا زمانی اوج می گیرد که جایگاه این کشور به عنوان ابرقدرت در صحنه بین المللی به چالش کشیده می شود. امروز آمریکا دیگر آن قدرت اقتصادی ای نیست که اقتصادش در برابر تلاطم های اقتصادی در صحنه بین المللی ایمن باشد. در زمینه قدرت نظامی نیز اینچنین است، یک زمانی صنعت اتومبیل سازی و صوت و تصویر آمریکا یکه تاز بود ولی امروز اینگونه نیست و کشورهایی مثل کره و ژاپن و چین از آمریکا سبقت گرفته اند. بمب اتم فقط در اختیار آمریکا نیست بلکه کشورهای دیگری مثل هند، پاکستان، روسیه نیز بمب اتم دارند. در زمینه فضانوردی و سفر به کُرات دیگر چینی ها و روس ها در رقابتی سنگین با آمریکا حتی به مریخ هم سفر کرده اند. چینی ها حتی خاک مریخ را هم با خودشان به زمین آوردند. اتومبیل های آمریکایی امروز دیگر مزیت رقابت پذیری را ندارند چون گران هستند. همین موضوع را در خصوص گوشی های آمریکایی و چینی مشاهده می کنیم. اگر یادتان باشد فشار عجیبی به شرکت هوواوی توسط آمریکا وارد شد و دلیلش سبقت چین از آمریکا در مسأله تولید تلفن همراه و نیز قبضه کردن بازار آمریکا بود. همه اینها نشان از مشکلاتی دارد که جایگاه آمریکا را به عنوان یک ابرقدرت به چالش می کشد.
آمریکایی ها خیلی علاقه دارند که پوتین یک تحرک نظامی داشته باشد. انفجاری که دیروز در لوهانسک رخ داد دقیقاً در همین راستا است. آنها می خواهند پوتین را تحریک به جنگ کنند. البته این را هم باید اضافه کنم، که انتظار آنها، وقوع یک جنگ محدود است چرا که اروپا توان یک جنگ تمام عیار را با روسیه ندارد.
امروز آمریکا نیازمند این است که با استفاده از قدرت نظامی اش خودی نشان دهد. ولی خاورمیانه دیگر ظرفیت این موضوع را ندارد. باز یک شاهراه انرژی انتخاب شده است. شرق اروپا؛ اما در اینجا یک مسأله دیگر هم هست که باید به آن اشاره کنیم. بعد از فروپاشی پیمان ورشو و تغییرات گسترده در بلوک شرق و در دوران پساجنگ سرد، ناتو دیگر بهانه ای برای گسترش خودش نداشت. مدتی آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم در خاورمیانه از این پیمان نظامی حمایت کرد. امروز بسیاری از کشورهای اروپایی نیروهای مورد نیاز ناتو را تأمین نمی کنند و حتی حق عضویت خودشان را هم نمی پردازند. ناتو برای تأمین منافع آمریکا نقشی حیاتی دارد. ولی اروپایی ها همکاری نمی کردند. با شعله ور کردن بحران اوکراین، آمریکا قصد دارد به اروپایی ها اهمیت ناتو را یادآوری کند. این بحران بهانه ای برای باج گیری از کشورهای اروپایی خصوصاً اروپای شرقی است.
بنابراین، آمریکایی ها خیلی علاقه دارند که پوتین یک تحرک نظامی داشته باشد. انفجاری که دیروز در لوهانسک رخ داد دقیقاً در همین راستا است. آنها می خواهند پوتین را تحریک به جنگ کنند. البته این را هم باید اضافه کنم، که انتظار آنها، وقوع یک جنگ محدود است چرا که اروپا توان یک جنگ تمام عیار را با روسیه ندارد. هدف فقط احیای پرستیژ ایالات متحده آمریکا با بحران آفرینی است. در جنگ اول خلیج فارس نیز همین اتفاق افتاد. آن زمان، آمریکا از ژاپن 11 میلیارد دلار باج گرفت و استدلال اش این بود که شما در جنگ حضور نداشتید و ما امنیت انتقال انرژی از خاورمیانه به ژاپن را برای شما تأمین کردیم؛ بنابراین، باید هزینه ها را متقبل شوید. دقیقاً به مانند راهزنان و قمه کش های زمان قدیم که خودشان ناامنی ایجاد می کردند و از مردم برای تأمین امنیت پول درخواست میکردند. در اینجا هم آمریکا دقیقاً نقش همین راهزن ها را ایفا می کند. ایجاد بحران برای باج خواهی.
درباره آقای زیباکلام باید بگویم که ایشان خیلی وقت است که حرّافی را بر مطالعه و تحقیق ترجیح می دهند. خود ایشان می گویند که مدت ها است من هیچ کتابی نخوانده ام. بدون مطالعه موضع گرفتن، واقعاً شایسته یک استاد دانشگاه نیست.
ساعدنیوز: برخی از تحلیلگران مسائل ایران معتقدند که جمهوری اسلامی ایران علاقه مند است که روسیه به اوکراین حمله کند تا برجام زودتر احیا شود. آقای دکتر صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در پُستی اینستاگرامی در این خصوص نوشته اند: "ایدئولوژی غرب ستیزانه حاکم بر ایران، و لاجرم گذاردن همه تخم مرغ هایمان در سبد روسیه و چین باعث شده تا ایران از خدا بخواهد روابط میان چین و روسیه با غرب خصمانه باشد...امروز اما رسیدیم به جاییکه باید نذر کنیم که روسیه به اوکراین حمله کند، چین با آمریکا بر سر تایوان مشکل پیدا کنند یا اتحادیه اروپا دچار بحران گردد و خلاصه دیگران دچار بدبختی و مصیبت بشوند تا ما در اینجا به یک نوایی برسیم." آیا واقعاً جمهوری اسلامی ایران منتظر این است که در اوکراین جنگی رخ دهد تا منافع خودش را از این طریق تأمین کند؟
دکتر سید جعفر قنادباشی: این موضع گیری آقای زیباکلام به نظرم واکنشی است به کلیپی از آقای زهره وند است که در آن، ایشان می گوید که اولین شلیک به اوکراین باعث می شود که غربی ها برجام را امضاء کنند. این اظهارنظر آقای زهره وند به نظرم بسیار ناپخته بود. امروز همه شرایط برای عقب نشینی غرب در مسأله برجام فراهم است و دیگر ما نیازی نداریم که در جایی بحرانی رخ دهد تا از آن برای پیشبرد اهدافمان بهره مند شویم. خود دولت آمریکا رسماً اعلام کرد که سیاست فشار حداکثری بر ایران شکست خورده است. سابقه نداشته در تاریخ جهان، کشوری سیاستگذاری خودش را شکست خورده اعلام کند. امروز اگر آمریکا با ما درباره احیای برجام حاضر به مذاکره است، دلیلش در خطر بودن منافع خود آمریکا است. دومین مسأله ای که باید در این خصوص اشاره کنم، نقش اسرائیل در فشار حداکثری به جمهوری اسلامی در این سال ها است.
اسرائیل به عنوان موتور محرک تحریم های حداکثری بر علیه ملت ایران با مشکل روبرو شده است. معامل قرن با وجود هزینه های سنگینی که برای تحقق اش از سوی اسرائیلی ها پرداخت شد، با شکست مواجه شد. حکومت داعش در خاورمیانه نابود شد. اسرائیل امروز کلافه است. سفر نخست وزیر این کشور در سالروز انقلاب بحرین به این کشور، بسیار عجیب است. کار به جایی رسیده است که از این مسیر می خواهند آبروی خودشان را احیاء کنند. امارات دچار ناامنی شده است. 36 شهر مغرب بر علیه اسرائیل تظاهرات کردند. کشورهای آفریقایی از عضویت اسرائیل در اتحادیه استقبال نکردند. بنابراین، به اعتقاد من مسأله اوکراین و برجام هیچ ربطی به همدیگر ندارد و تحلیل آقای زهره وند نیز تحلیل درستی نیست.
اما درباره آقای زیباکلام باید بگویم که ایشان خیلی وقت است که حرّافی را بر مطالعه و تحقیق ترجیح می دهند. خود ایشان می گویند که مدت ها است من هیچ کتابی نخوانده ام. بدون مطالعه موضع گرفتن، واقعاً شایسته یک استاد دانشگاه نیست. چرا یک پدیده را فقط به یک عامل فرو می کاهند. این کار درستی نیست. عوامل متعددی در اینجا وجود دارد که باید مدنظر قرار داده شود. اگر امروز آمریکا حاضر به گفتگو با ایران بر سر احیای برجام است، دلیلش اتفاقاتی است که در منطقه رخ داده است. قویتر شدن محور مقاومت، شکست محور سعودی-صهیونیستی در یمن، بهبود روابط فلسطین با جمهوری اسلامی ایران، عقیم ماندن طرح شیطانی اختلاف شیعه و سنی در فلسطین، ضعیف تر شدن اقتصاد آمریکا. شما دقت کنید، آمریکا برای تحریم ایران از سوی کشورهای متحدش باید هزینه کند. دیگر توان پرداخت این هزینه ها را ندارد. وقتی کره، ژاپن و آلمان نیازمند معامله با ایران هستند، این کشورها به آمریکا فشار می آورند. بنابراین، باید در تحلیل هایمان بر اساس واقعیت ها صحبت کنیم.
دشمنی از طرف آمریکا است. فشار را آمریکا وارد می کند. چنان این نظام تحریم ها را محکم بسته اند که کسی نتواند آن را دور بزند. نکته بعدی این است که امتیازدهی برای رفع فشار، بسیار خطرناک است.
ساعدنیوز: درباره علت شکست برجام و خروج آسان ترامپ از توافق هسته ای برخی معتقدند که اگر ما بعد از توافق به جای امضای قرارداد با شرکت های اروپایی، ژاپنی یا کره ای با شرکت های آمریکایی قرارداد می بستیم، ترامپ به این آسانی نمی توانست از توافق خارج شود چون منافع شرکت های آمریکایی در میان بود و ترامپ زیر فشار این شرکت ها نمی توانست بر مواضع رادیکال خودش درباره برجام اصرار ورزد. چقدر این تحلیل درست است؟
دکتر سید جعفر قنادباشی: دقت کنید که این ما نیستیم که با آمریکا دشمنی می کنیم بلکه دقیقاً این آمریکا است که با ما خصمانه رفتار می کند. درست است که انقلاب اسلامی بزرگترین ضربه را به منافع آمریکا وارد کرد ولی این ما نبودیم که روابط مان را با این کشور قطع کردیم. بنده 14 سال نویسنده برنامه "بررسی رادیوهای بیگانه" بودم. این حرفی که می زنم بر اساس رصد رسانه های غربی است. غرب جز خصومت با ما در این سال ها کاری نکرده است. همه این سال ها، هر کاری از دست شان برآمده برای ضربه زدن به نظام اسلامی کرده اند. از این گذشته، روابط ما با فرانسه یا انگلیس یا کشورهای دیگر در زمینه اقتصادی تاریخ درازی دارد. این طور نبوده که برجامی امضاء شود شرکت های فرانسوی در ایران بیایند خودرو بسازند. بلکه پژو از زمان پهلوی در ایران فعالیت می کند. نکته دیگر این است که خود دولت آمریکا کاری کرده است که شرکت های آمریکایی جرأت نزدیک شدن به ایران را نمی کنند. ما از این شرکت ها برای تأمین قطعات مورد نیازمان وارد مذاکره می شویم و دولت آمریکا به محض اطلاع همه این شرکت ها را جریمه می کند! چطور انتظار دارید که این شرکت ها در داخل ایران فعالیت کنند.
دشمنی از طرف آمریکا است. فشار را آمریکا وارد می کند. چنان این نظام تحریم ها را محکم بسته اند که کسی نتواند آن را دور بزند. نکته بعدی این است که امتیازدهی برای رفع فشار، بسیار خطرناک است. خود آقای مهاجرانی در زمان مادلین آلبرایت از زمان طلایی برای مذاکره صحبت می کرد ولی در نوشته ای که در روزنامه اطلاعات منتشر شد خودشان نوشتند که در زمان بوش با وجود فشار این مذاکره به صلاح نیست. اصلاً ترامپ برای این از برجام خارج شد، تا یک برجام بزرگتر را به دست آورد. از امتیازات آمریکا راضی نبود. نامه نوشت، نخست وزیر ژاپن نامه را آورد که ما علاقمند به توسعه روابط با شما هستیم و بیائید تا مذاکره کنیم. ولی چرا این درخواست پذیرفته نشد؟ به این دلیل که زیر فشار مذاکره کردن درست نیست. امتیازدهی زیر فشار نتیجه عکس می دهد.
چنان نظام تحریم ها را در دوره 8 ساله آقای اوباما دقیق تنظیم کردند که ما هیچ جور نتوانیم این تحریم ها را دور بزنیم. امروز اگر آمریکا مایل به مذاکره است به دلیل این است که این فشار حداکثری جواب نداد و نتوانست مقاومت ایران را بشکند.