به گزارش سایت خبری ساعدنیوز و به نقل از فرارو، فرهاد کیانفرید؛ هرچند همیشه صحبت از احتمال جنگ میان ایران و آمریکا از موضوعات مورد بحث در منطقه و عرصه بینالمللی بوده، اما بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ بر شدت گمانهزنیها افزوده شد و با توجه به رویکرد ایران ستیزی وی بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که احتمال رویارویی نظامی میان جمهوری اسلام و ایالات متحده بسیار افزایش پیدا کرده است. البته در این میان عربستان و اسرائیل هم تمایل بسیاری به وقوع این جنگ دارند و حتی بارها مسئله تامین هزینه جنگ توسط سعودیها مطرح شده است و با توجه به اینکه بارها ترامپ اعلام کرده است که اگر قرار باشد در منطقه بماند و یا اقدام جدیدی انجام دهد باید کشورهای منطقه هزینه آن را پرداخت کنند، دور از انتظار نیست که محمد بن سلمان برای رسیدن به اهداف ضد ایرانی خود دست به چنین اقدامی بزند.
اما در این میان اخیرا ریچارد هاس، رئیس اندیشکده آمریکایی شورای روابط خارجی، در گفتگو با یک شبکه آمریکایی گفته ایران محتملترین صحنه برای وقوع یک جنگ بزرگ در سال جدید میلادی خواهد بود. هاس در این گفتگو به وضعیت خاورمیانه پرداخت و گفت: «یکی از قوانین بنیادین خاورمیانه این است که امور قبل از اینکه از این هم بدتر شود، باید بدتر شود. معتقدم که ما این را خواهیم دید. اگر بخواهم در سال ۲۰۱۹ یک شرطبندی کنم - مبنی بر اینکه در جایی در جهان ممکن است یک جنگ جدی اتفاق بیافتد- آن جا، کره شمالی نخواهد بود. دریای جنوب چین هم نخواهد بود. هرگز نمیدانید که آقای پوتین در اکراین چه کاری خواهد کرد. اما من روی ایران شرط میبندم.» بنا به ادعای هاس، جنگ احتمالی ممکن است بین ایران و اسرائیل اتفاق بیافتد یا اینکه ممکن است سعودیها کاری انجام دهند. یا اینکه ایران به دلیل فشار تحریمها کاری کند.
با اینحال، اما موانع بسیاری بر سر راه این موضوع وجود دارد. اولین مانع افکار عمومی جهان است. مانع دوم شرایط داخلی عربستان و اسرائیل است. عربستان با مشکلات اقتصادی و داخلی دست به گریبان است. اقدامات بن سلمان موجب شده است که فضای داخلی این کشور بسیار متشنج شود و حالا برخی گروهها در تلاش سرنگونی وی هستند.
شرایط بنیامین نتانیاهو نیز نسبت به سال گذشته بسیار تغییر کرده است و با توجه به اینکه کابینه وی از حد نصاب افتاده و قرار است انتخابات زودهنگام برگزار شود و بنابر پیشبینی کارشناسان احتمال روی کارآمدن حزب کارگر بسیار زیاد است.
بنا بر گفته علی بیگدلی استاد روابط بین الملل، احتمال اینکه نتانیاهو بتواند مجددا نخست وزیر اسرائیل شود بسیار کم است. زیرا در بخش داخلی از قبل هم تحرکاتی در داخل اسرائیل صورت گرفته بود که جایگاه نتانیاهو را بسیار تضعیف میکرد. یکی از اینها اتهام دست درازی مالی به همسر او بود؛ بنابراین بخشی که به داخل اسرائیل مربوط میشود این است که نتانیاهو نقش خود را ایفا کرده و دیگر لزومی به ادامه حضورش نیست.
مانع سوم را باید در داخل ایالات متحده جستجو کرد. زیرا بعد از اقدامات هیچانی و بحث برانگیز ترامپ به خصوص درباره خروج آمریکا از برجام، قانونگذاران آمریکایی اصلاحیهای را به قانون اختیارات ملی پنتاگون افزودند که بنابر آن دولت ترامپ قادر نخواهد بود بدون دریافت مجوز از کنگره علیه ایران دست به اقدام نظامی بزند. کیث الیسون، نماینده دموکرات و از ارائهکنندگان این متمم گفته است تصویب آن که با حمایت نمایندگان هر دو حزب کنگره ممکن شده، اقدامی پرقدرت در خلاف جهت خروج دونالد ترامپ از توافق هستهای و لحن خصمانه او است. این نماینده دموکرات کنگره آمریکا همچنین در پیامی توییتری نوشت که هدف از افزودن این متمم در حقیقت تاکیدی بر این است که اختیار تصمیمگیری درباره استفاده از اهرم نظامی در محدوده قدرت کنگره (آمریکا) است.
لذا با توجه به اینکه بعد از انتخابات میان دوره کنگره، اکثریت کرسیها را دموکراتها از آن خود کردند، احتمال آنکه حاضر باشند با ترامپ در این زمینه به توافقاتی دست پیدا کنند بسیار کم خواهد بود. اما با اینحال اقدامات اخیر ایالات متحده در خصوص خروج نیروها از سوریه و افغانستان و استقرار یک ناو هواپیمابری بعد از سه سال در خلیج فارس موجب شده است که بار دیگر صحبت از احتمال جنگ میان ایران و آمریکا بر سر زبانها بیافتد. به عقیده کارشناسان کاخ سفید سعی دارد هزینههای خود را کاهش دهد و توجه خود را به حوزههای پراهمیت مانند ایران معطوف کند و همان تابستان داغی را که وعده داده بود، عملی کند.
یکی از این کارشناسان علی خرم نماینده پیشین ایران در سازمان ملل است. وی در گفتگو با فرارو اظهار کرد: «باید توجه داشت که برای اینکه بررسی کنیم فضای جهانی یا خاورمیانه مناسب یک جنگ بزرگ مانند جنگ ایران و آمریکا است یا خیر باید در نظر داشت که شرایط در تمام حوزهها آنقدرها هم که گفته میشود، مثبت نیست که مانع جنگ شود. دوم اینکه نباید این احتمال را نادیده گرفت که تحریمها علیه ایران میتواند نوعی پیش درآمد درگیری نظامی باشد. زیرا در منشور سازمان ملل هم دو بحث در ماده ۴۱ و ۴۲ وجود دارد که ماده ۴۱ تحریمهای اقتصادی است و ماده ۴۲ به برخوردهای نظامی اشاره دارد.»
وی افزود: «حالا آمریکا به ناحق ایران را متهم به مسائل مختلفی کرده است. این در حالی است که ایران طبق توافق هستهای به تعهدات خود عمل کرده است. ولی با اینحال کاخ سفید تلاش دارد که با زورگویی این را به افکار عمومی جهانی تلقین کند که ایران همچنان به دنبال ساخت بمب اتم است و توان موشکی جمهوری اسلامی خطری برای امنیت جهانی خواهد بود؛ لذا بدون اینکه دلایل آمریکا قانونی، مشروع یا انسانی باشد، سعی دارد با زورگویی به هدف خود دست پیدا کند. طرف دیگر ماجرا اسرائیل و عربستان و برخی کشورهای عربی قرار دارند.»
او تصریح کرد: «این کشورها هم در پشت پرده با یکدیگر متحد شده اند که زمینه ساز یک درگیری با ایران باشند. به همین دلیل است که ریچارد هاس معتقد است که شروع جنگ با ایران توسط اسرائیل یا عربستان کلید زده خواهد شد. البته همانطور که ریچار هاس عنوان کرده است، ممکن است ایران هم در جایی یا عاصی شود دست به اقدامی بزند که منجر به جنگ شود یا سهوا اتفاقی رخ دهد که بهانه لازم به دست ایالات متحده داده شود. به همین دلیل من بارها هم تاکید کرده ام که ایران باید از این پس بسیار محتاطانه و با تعقل جلو برود.»
این استاد دانشگاه عنوان کرد: «مشابه همین وضعیت را در زمان جنگ سرد میان آمریکا و شوروی هم شاهد بودیم. اما در آن دوره به دلیلی اینکه آنها قصد نداشتند با یکدیگر وارد جنگ شوند، یک سری خطوط قرمز را مشخص کرده بودند و هر زمانی که سهوا یا آگاهانه ممکن بود به این خطوط قرمز لطمهای وارد شود، به یکدیگر اطلاع میدادند تا منجر به یک سوءتفاهم بزرگ نشود. اما الان میان ایران و آمریکا این شرایط وجود ندارد و آمریکا بی تمایل به جنگ با ایران نیست. به همین دلیل حتی اگر در نقطهای یک سرباز هم اقدامی انجام دهد، ممکن است آن را بهانهای برای آغاز جنگ قرار دهند. زیرا متاسفانه الان شرایط دست به دست هم داده اند تا فضا را برای آن تابستان داغی که ترامپ وعده داده، فراهم کنند؛ لذا باید ایران با دقت بیشتری عمل و موضع گیری کند.»
با همه این تفاسیر به نظر میرسد از آن جایی که بخش عمده این قبیل تصمیمات و برنامهها در پشت پرده صورت میگیرد، همچنان نگرانیها در خصوص احتمال یک جنگ بین ایران و آمریکا میان کارشناسان عرصه بینالمللی وجود دارد و با وجود موانعی که در بالا اشاره شد، مشخص نیست که تصمیمات آینده به چه نقطهای منتهی خواهند شد؛ لذا نادیده گرفتن این احتمال نه تنها اوضاع را آرام نخواهد کرد بلکه ممکن است زمینه ساز یک غافلگیری بزرگ باشد.»