معنی اسم آراسته
آن که دارای صفتهای خوب اخلاقی است، آنچه آرایش شده و زینت و زیور داده شده است
آراسته در فرهنگ فارسی معین
(تِ) 1 - (ص مف .) مزیُن ، زینت شده . 2 - منظّم . 3 - (ص .) آماده ، مهیّا. 4 - آهستگی ، درنگ . 5 - آسایش ، راحتی . 6 - خاموشی ، سکوت . 7 - امن ، امان . 8 - بستر، خوابگاه . 9 - جایگاه ، مقام . 10 - جای خلوت . 11 - (ق .) آهسته ، به تأنی . 12 - اطمینان خاطر.
معنی این واژه در بانک های دیگر
- آراسته (نام های ایرانی): دخترانه، آن که دارای صفتهای خوب اخلاقی است، آنچه آرایش شده و زینت و زیور داده شده است
- آراسته (فارسی به انگلیسی): Chaste, Clean-Cut, Straight, Neat, Orderly, Prim, Regular, Serene, Shipshape, Smartly, Spick-And-Span, Trim
- آراسته (لغت نامه دهخدا): آراسته. [ت َ / ت ِ] (ن مف) آموده. موده. پدرام. مزیّن. مجمل. مُحلی. حالی. حالیه. مُطرّز. مزخرف. بغازه و گلگونه کرده:
گر زآنکه به پیراسته ٔ شهر برآئی
پیراسته آراسته گردد ز رخانت.
ابوشعیب.
و بهر پانزده روزی اندر وی [اندرپریم قصبه ٔ قارن] روز بازار باشد و از همه ٔ این ناحیت مردان و کنیزکان و غلاما ...ادامه مطلب... - آراسته (فرهنگ عمید): زینت داده شده،
پاک سرشت: جوان آراسته،
[قدیمی] مرتب، منظم، - آراسته (حل جدول): پدرام
- آراسته (مترادف و متضاد زبان فارسی): آماده، بانظم، بسامان، جمیل، متحلی، مرتب، مزین، منتظم، منظم، نیکو
- آراسته (فرهنگ فارسی هوشیار): مجمل، مزین
- آراسته (فرهنگ پهلوی): با نظم و ترتیب