خلاصه داستان فیلم نارنجی پوش
داستان تحول یک عکاس که تلاش دارد با پاکیزگی محیط اطراف، به تطهیر روح و روان خود بپردازد و در نهایت به پاکیزگی روح دست یابد. حامد آبان عکاس حرفه ای مطبوعات، با خواندن کتابی چنان تحت تأثیر پالایش محیط زیست و مبارزه با آشغال زایی قرار می گیرد که لباس نارنجی مخصوص رفتگران به شهرداری می پیوندد و با عنوان «نارنجی پوش لیسانسه» به شهرت می رسد. اما اعتبار و محبوبیت حامد، زندگی خصوصی و خانوادگی او را با سیلی از فراز و نشیب های عاطفی تند و ناگهانی به سمت و سویی دیگر می برد.
نکاتی درباره فیلم نارنجی پوش
نخستین نشست نقد و بررسی فیلم نارنجی پوش در داشنگاه علامه طابطایی تهران برگزار شد. در این برنامه که با استقبال فراوان دانشجویان این دانشگاه همراه شده بوده داریوش مهرجویی، حامد بهداد،، هایده صفی یاری، وحیده محمدی فر و رضا درمیشیان از عوامل فیلم حضور داشتند. گزارشی از این نشست را در ادامه بخوانید:
حامد بهداد: تاکنون فرصت نشده است که از خانم محمدی فر، برای معرفی ام به آقای مهرجویی تشکر کنم و این فرصت را در میان شما دانشجویان پرانرژی اینجا غنیمت می شمارم. بعضی خبرنگاران به من گفتند با یک کتاب نمی توان متحول شد. در خانه اگر کس است یک حرف بس است. با خواندن یک کتاب، یک جمله، یک زمین حاصلخیز که مستعد باشد بلافاصله شخصیت آدم متحول می شود و امیدوارم پیام فیلم را گرفته باشیم.
داریوش مهرجویی: هر موقع دانشجویان دعوتم می کنند همیشه با اشتیاق می روم چون می دانم با یک ذهنیت تر و تازه امروزی طرفم که آن عقده های دیگران را ندارند.
داریوش مهرجویی در پاسخ به این سوال که چرا مهرجویی فیلسوف به مهرجویی منتقد اجتماع تبدیل شده است: فکر کنم واضح ترش اینه که چطور از مقام فیلسوف و اندیشمند به یک سوپر تقلیل پیدا کردید! اگر بیشتر در ایده نظافت، پاکی، زیبایی و تمیزی خیره شده باشید خیلی معانی عمیق فلسفی در آن ها نهفته است. در واقع حرکت قهرمان فیلم یک گذار فلسفی یا می شود گفت روانشناسی است و نوعی فرایند فردانیت است یعنی به فردیت خودش دارد می رسد وبه همین دلیل دور و بری هایش درکش نمی کنند.چون فکر می کنند خیلی کار دیوانه واری انجام داده و خیلی خله و.. فیلم این را نمی گوید. اگر شما به همین مفهوم دقیق بشوید خیلی مفاهیم فلسفی تویش هست.
داریوش مهرجویی:از نظر من قهرمان داستان یک فرد استثنایی است که ما او را از این زاویه در فیلم می بینیم. در واقع ما یک آدم استثنایی داریم که دست به کار استثنایی نسبت به سایر افراد می زند. اگر اینگونه فکر کنید این تحول کمی قابل هضم تر خواهد بود.
حامد بهداد در پاسخ به سوالی که شخصیت خودش چه قرابتی با حامد آبان دارد: خیلی وقت ها چیزهایی که حامد آبان رویش حساس بوده رعایت نکردم. فکر می کنم تخریب خیلی سرعت زیادی دارد و هویت اهریمنیی را دارد و خیلی سرعت زیادی را می خواهیم که یک ساختمان خراب بشود اما ساختن به صورت فردی و با یک ریتم کند اتفاق می افتد. به نظرم از درون خودمان شورع کنیم و بعد محیط خودمان را تمیز کنیم.
داریوش مهرجویی در پاسخ به این سوال که چرا خانم ها نمی توانند رفتگر بشوند در حالی که از آقایان خیلی توناترند اما نه می توانند لباس نارنجی بپوشند نه دلبر دستشان بگیرند!: ما سفری به هند داشتیم و اغلب رفتگرهای آنجا خانم ها بودند بعید نیست به اینجا هم سرایت کند! حامد بهداد در ادامه گفت: ما باید امنیت جانی خانم ها را تامین کنیم تا بعد آن بتوانیم به آنها جارو و لباس رفتگری بدهیم! در این لحظه دانششجویان به شدت بهداد را تشویق کردند.
داریوش مهرجویی: حامد آبان یک آدم استثنایی هست. می گویند چرا مثل من و شما نیست اگر قرار بود مثل من و شما باشد که دیگر ما فیلمی نداشتیم. یک آدمی داریم که دست به یک کار استثنایی از نظر دیگرا ن ویک کار اصیل و تازه از نظر خودش می زند
داریوش مهرجویی در پاسخ به برخی انتقاد ها : سوالهایی که بیانگر خواست سوال کننده است ربطی به ما ندارد و شما اگر راست می گویید یک سناریو بنویسید و آن آدم را اونجوری بسازید. اساسا در ایران منقدین ما سه راه را برای نقد اثر هنری انتخاب می کنند. گروه اول می آیند داستان را کامل تعریف می کنند و آخرش می گویند خوب بود یا بد بود. یا بازیه خوب بود یا بد بود. شیوه دوم این هست که می آیند کار را نگاه می کنند و می روند در سابقه قبلی فیلمساز و با کارهای قبلی اش مقایسه می کنند و معمولا هم می گویند این بدتر از کارهای قبلیش هست و روش سوم که خیلی شایع هست منتقد می آید از طریق ارایه ایده آلش و ایده هایی که داشته و قهرمانی که می خواسته فلان کارها را بکند نفی می کند فیلم را و می گوید این خواسته من نیست. و بنابراین فیلم بدیه و در واقع دارد فیلم خودش را می سازد. دلم می خواهد شمایی که اینجا دانشجو هستید یک کمی به این مسایل توجه کنید. الآن شیوه ای هست به نام مرگ مولف که در برخورد با یک کار هنری به جای اینکه بچسبید به مولفش که قبلا کی بوده و چیکار کرده، اینها را بگذارید کنار چون وقتی یک کاری را کردید و تمام شده دیگر مولف ربطی به این اثر ندارد و خود اثر را نگاه کنید و ببینید این فیلم با شما چه کار کرده و تجربه تان را مرور بکنید. و بگویید با این اثر چه تجربه زیبا شناختی را پشت سر گذاشتید.و با فراز و نشیب های اثر بروید جلو چه کار با فیلم قبلی فلانی دارید. می گویند صعود کرده یا سقوط کرده. با صعود و سقوط چه کار دارید مگر کوه نوردیم؟!
داریوش مهرجویی در پاسخ به سوالی درباره جایگاه کتاب در آثارش گفت: سینما به نظرم یک آبشخور مهمش ادبیات بوده و هست. ادبیات و شعر و ترانه ها و قصه های کوتاه و .. و همیشه تحت تاثیر آنها بوده و از آنها بهره برده. همیشه فیلم های من فیلم های فرهنگی هست و ما با آدم های اهل کتاب و داشنگاه و روشنفکر طرفیم و کتاب نقش مهمی در زندگی شان بازی می کند. همانطور که در زندگی من بازی کرده و در زندگی شما دانشجویان. برای کسب فرهنگ و کسب دانش و معرفت و نگاه تازه به دنیا و خودتان و هستی باید کتاب بخوانید. هفته ای دو سه تا کتاب را بخوانید بگذارید کنار. من خودم هم اینطور بودم و راجع به کتاب هایی که می خوانید بحث بکنید و مقاله بنویسید.
حامد بهداد: افتخار می کنم فضای آکادمیک را گذراندم و اینجا نشستم و افتخارم این است که در کنار افرادی مانند آقایان مهرجویی، کیمیایی و … کار کرده ام. تعداد کارگردانان بزرگ صد سال گذشته سینمای ایران به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد و برای بنده شانس بزگی بود که کنار اینها کار کردم. خیلی روزها بود که خودم را به نزدیکی های آقای مهرجویی هم می رساندم اما امکان همکاری میسر نمی شد و حسرت می خوردم. بازیگری خیلی امر مهمیه برای من. چون توی دنیای خودم توی تعاریف غلط یا درست خودم معتقدم که انسان را دارم نمایندگی می کنم. و آنهایی که انسان را خوب تعریف می کنند در فیلمنامه و تبدیلش می کنند به سینما خیلی کم اند. و جناب مهرجویی، استاد مهرجویی واقعا مثل خورشید می مانند ( در این لحظه داریوش مهرجویی گفت: آقا نگویید این حرفها چیه) کسانی که وقتی به شما می تابند از دانششان و از پرتو معرفتشان در اختیار شما می گذارند شما سحر می شوید جادو می شوید. ما نزدیک یک ماه کنار ایشان فیض بردیم. چون تحصیلاتم تئاتره همیشه معنی جملات را می پرسیدم و گاهی هم حوصله سر می بردم اما برای من مثل دانشگاه بود و خیلی متشکرم از کسانی که این موقعیت را برایم فراهم کردند و امیدوارم بازهم برایم پیش بیاید.
داریوش مهرجویی: به نظرم ایده ال همه هنر ها موسیقی است. یعنی این هفت هنری که ما داریم هدف همه اینها هست که مثل موسیقی خالص و پاک بشوند و به آن اتزاع صرفی که خاصیت هنر هست برسند و سینما هم همین کار را سعی می کند بکند. در سینمای من هم به دنبال این هستیم که همه چیز تصفیه بشود یا به نوعی تسهیل بشود. فرا بگذرد و سوپرینه بشود و برود بالا. از این واقعیت های ملموس و تجربه شده فرا بگذرد. در واقع هنرمند وظیفه اش این هست که از طریق تغذیه واقعیت های دور و برش واقعیت ایده آل خودش را بسازد. همیشه به من می گویند فیلمهایت خیلی ایده الیستی و آرمانشهری تمام می شود. همین آرزویی که نارنجی پوش دارد، همین واقعیتی که شما آرزو می کنید جای واقعیت کنونی را بگیرد و این تصفیه و تسهیل کار هنر هست و کار هنر این است که زواید و حاشیه ها را بزند و به لب قضیه برسد.
داریوش مهرجویی: تقابل همیشه بین زن و شوهر ها هست و هر کدام علایق و تضادهای خودشان را دارند اما رابطه ای که در فیلم هست یک نوع اشاره به این معضل اجتماعی هست که همانطور که می دانید دانشجویان دختر و خانم ما در دانشگاهها ۶۰ -۷۰ درصد است ( در این لحظه دخترهای حاضر در سالن گفتند ۱۰۰ درصد!) این خانم های تحصیل کرده بعد از دانشگاه می آیند و PHD می گیرند حلا می خواهند شوهر کنند و شوهرشان باید لاقل همین مدرک و بالاترش را داشته باشد هم از نظر شغلی هم اجتماعی مقام بالاتری داشته باشد که این پیش نمی آید. در فیلم ما هم این هنرمند ما یک بلوایی راه انداخته که خانمش هم یکجورایی خوشش می آید و آن چیزی که در فیلم رخ می دهد طبیعی هست و فکر می کنم هیچ بعید نیست که خانمش یک هفته برود باز برگردد کارهایش را در تهران بکند و اینها بروند پیشش برای اینکه پولدارند می توانند راحت بروند و بیایند! هم ایرانی می شود هم اونوری.
داریوش مهرجویی: به نظرم بعید نیست که حامد بهداد عکس برگردان خسرو شکیبایی بشود.
حامد بهداد: در مجموع تعداد بازیگران خوب ما هم زیاد نبودند و قیاس کار درستی نیست. هامون فیلمیه که من کنار سینما نمی دانم و به نظرم کولاژی از همه هنرها و بازی شگفت انگیز خسرو هم همینطور. من تا همینجا قانعم اگر باز هم فرصتش پیش بیاید چه بهتر. ولی تا همینجا قانعم که کنار استادی مثل داریوش مهرجویی کار کردم.
داریوش مهرجویی: فیلم هر چقدر شعرگونه باشد و به موسیقی نزدیک تر باشد جا برای تفاسیر مختلف را می دهد. مثل شعر حافظ و بستگی به بیننده دارد. کثافت وآشغال می تواند کثافت و آشغال ذهنی هم باشد که می تواند بار شدید منفی داشته باشد . که عوارض خیلی شدید روانی و عصبی و ذهنی ایجاد کند و حرفمان این هست که باید ذهن را از آشغالهایی که احاطه اش کرده پاک کرد. حالا می توانید این را در هر متنی بگذارید متن اجتماعی، اخلاقی، اسلامی، ایرانی. باید تصفیه بشود ذهن از این کدری و کثافت و غباری که رویش نشسته پاک بشود و انسان وقتی انسان می شود که از آن خاصیت ناندرتالی فرابگذرد و بتواند یک انسان واقعی بشود.
حامد بهداد: ده یازده سال پیش اولین فیلمی که بازی کردم آخر بازی بود اولین مطبوعاتیی که با من مصاحبه کرد رضا درمیشیان بود. خیلی هنرمند با معرفتیه و شما نمی دانید که جور استاد می کشد و چقدر به جناب مهرجویی ارادت دارد و چقدر کنار این مرد و این زن ایستاده تا این فیلم ساخته بشود.در پایان مهرجویی گفت: خیلی از انرژی مثبت فراوانی که اینجا بود ممنونم. این صحبت مهرجویی با تشویق شدید و جیغ حاضران در سالن همراه شد.
کارگردان فیلم نارنجی پوش
داریوش مهرجویی متولد 1318 در ایلام است. او در 17 سالگی به سینما علاقه مند می شود و برای درک بهتر فیلم های روز، به آموختن زبان انگلیسی می پردازد. تحصیلات مقدماتی را در تهران به پایان برد و یک سال در هتل آتلانتیک مدیر می شود و سپس بیست ساله بود که برای ادامه ی تحصیل به کالیفرنیا در آمریکا رفت. وی نخست به خواندن سینما رو آورد اما خیلی زود سینما را رها کرد و به فلسفه پرداخت و در سال 1344 از دانشگاه یوسی ال ای در لس آنجلس لیسانس فلسفه گرفت. در همین سال سردبیری نشریه ی پارس ریویو در لس آنجلس را به عهده گرفت و سال بعد به تهران آمد و در سال 1346 نخستین فیلم خود به نام الماس 33 که فیلمی بسیار پرهزینه بود را ساخت. این فیلم در 5 بهمن 1346 در تهران روی پرده آمد و فروش متوسطی داشت و با توجه به هزینه ی بالای ساخت آن شکستی تجاری محسوب می شد و توجه منتقدین را هم چندان به خود جلب نکرد اما در 1348 با هم کاری غلامحسین ساعدی فیلم نامه ی گاو را از روی یکی از داستان های کوتاه عزادارن بیل نوشته ی ساعدی نوشت و کارگردانی کرد. این فیلم برای مهرجویی و سینمای ایران جوایز متعددی را در جشنواره های بین المللی به ارمغان آورد. گاو هم از نظر تجاری هم از نظر هنری فیلم موفقی از کار درآمد و فصل جدیدی در سینمای ایران گشود.
بازیگران فیلم نارنجی پوش
حامد بهداد، لیلا حاتمی، طناز طباطبایی، فردوس کاویانی کوثرخیری، همایون ارشادی، اردشیر رستمی، امید روحانی، محمدجواد جعفرپور، مهیار پورحسابی، کامشاد کوشان، علی عابدینی، کیانوش گرامی، سیمون سیمونیان، علی اصغر طبسی، شاهین جعفری، فرهنگ سروری، میترا حجار، فرامرز روشنایی
سایر عوامل فیلم نارنجی پوش
: داریوش مهرجویی،: داریوش مهرجویی وحیده محمدی فر، داریوش مهرجویی، فرخ مجیدی هایده صفی یاری
مشخصات فیلم نارنجی پوش
- ژانر :کمدی، درام
- زبان : فارسی
- امتیاز IMDb: امتیاز 4.8 از 10