خلاصه داستان فیلم رئیس
سیامک، جوانی که تا زباله شدن رفته است، فهرست بیست و پنج جوان در جیب اوست که باید به آن ها مواد مخدر از نوع پیشرفته ترین تا قدیمی ترین برساند. رضا، پدر سیامک، بعد از چندین سال دوری از وطن برای پدری کردن می آید، در حالی که خودش هنوز یک فراری است. تنها دوست دوران جوانی او که بسیار با هم چرخیده اند، درس خوانده اند، سینما رفته اند و بیلیارد بازی کرده اند، شاید هنوز او را باور کند. رضای دیگر، دوستش، یک سرهنگ شاغل و تنهاست. زن سرهنگ با دو پسرش در یک حادثه از جهان رفته اند. سرهنگ رضا را باور دارد که رضای قدیمی گناهکار نیست. آنچه می ماند عشق و عاشقیت است. رضای گناه کرده، هنوز عاشق زن از دست رفته و سقوط کرده اش، می تواند او را ببخشد. سیامک کتابچه نام های مشتری هایش را می سوزاند. سیامک عشق را در میان نام های کتابچه اش پیدا کرده و خط زده است. عاشقان سیاه بخت، به دنبال قطره ای از زندگی از دست رفته شان می دوند. حتی جراح پیر شده تنهای یک دوره، عشق را بنیان تازه شان می داند. جراح می داند، عاقبت، شکستن «رئیس» است. رئیس در برج عاج خود همه را می گرداند. فقط احساس زنده شدن رفاقت دو رضای رفیق مانده است که سیلی هولناک می شود و دست رئیس را به دستبند و سینه اش را به گلوله می رساند. رضا پسرش را یافته است...اما...قصه تمام نیست...قطره های زهر ارزانند و در انتظار...آنها.
نکاتی درباره فیلم رئیس
در تاریخ سینمایمان هیچ کس را به یاد نمی آورم که همچون مسعود کیمیایی قربانی شاهکارهایش شده باشد. بسیاری از آثار قدرتمندش زیر سایه ی قیصر و گوزن ها رنگ می بازند و این نهایت بی انصافی است در حالی که بدترین آثارش حداقل از لحاظ ساخت با بهترین فیلم های سینمای ما برابری می کنند. امروز با رئیس مواجهیم. اما بیایید قبل از این که برای رئیس حکم صادر کنیم یک بار دیگر فیلم را ببینیم. اما این بار چشم دل باز کنیم و جور دیگر ببینیم؛ فارغ از خاطره ی خوش قیصر و خاطره ی بد سربازهای جمعه. خودی خود را به فیلم بسپاریم که هر جا می خواهد ما را ببرد. به دور از تعصب های افراطی قضاوت کنیم و به هنگام دیدن فیلم اجازه ندهیم عناصر فرامتنی نگاهمان را آلوده کند. بیایید خاطرات سینمایمان را از آغاز تا امروز مرور کنیم. چند اثر می توانیم به قدرت و استحکام رئیس پیدا کنیم؟ فیلمی که در بالاترین سطح سینمای ایران ساخته شده است؛ چه به لحاظ کارگردانی و چه به لحاظ تصویربرداری. شیوه ی روایت داستان به افزایش جذابیت موضوع داستان کمک کرده است و در این مسیر دیالوگ های آشنای ادبیات کیمیایی هم به کلیت اثر زینت بخشیده است.حرکات چشم نواز دوربین زرین دست هم همه جای فیلم دیده می شوند. مگر ما از یک فیلم چه انتظاراتی داریم؟ آیا رئیس انتظارات ما را برآورده نمی کند؟ سکانس های به یاد ماندنی فیلم را به یاد بیاورید که همه از شکوه کارگردانی استاد، سخن می گویند: سکانس سوء قصد به جان سیامک پس از خروج از مطب ( به یاد ندارم در سینمایمان چنین سکانس قدرتمندی به لحاظ پرداخت در به تصویر کشیدن حادثه دیده باشم )، سکانس فوق العاده ی سینما رکس را؛ « ویترین های خالی، آینه های شكسته، نیمكت های چوبی انتظار كه خاك، سفیدشان كرده، سكوت. » با آن نور پردازی فوق العاده، همه چیز از تباهی می گفت: از گذشته و خاطرات رضا و رضا، از ساندویچ هایی که حالا بدون هیچ مشکلی به سینما می آورند، از سیامک که حالا باید او را نجات دهند و از رئیس که خودش نیست اما سایه ی سنگین حضورش همه جا هست. با گذر زمان لحظه به لحظه بر اشتیاق تماشاگر برای دیدن رئیس افزوده می شود اما تا پایان فیلم از رئیس خبری نیست. سکانس پایانی فیلم بی نظیر است.مونولوگ رئیس تمام ابعاد شخصیتی او را آشکار می سازد و اینجاست که رضا سر می رسد و در این بزم پر از درنده، می شود آفتاب صبح امید فرزندش. سیامک بر شانه های پدر گناهان گذشته را فراموش می کند و دوباره متولد می شود و به اندازه ی کودکی همه ی ما بر شانه های پدر آرام می گیرد و کیمیایی چه زیبا بدون به تصویر کشیدن هر گونه درگیری، رئیس را از عرش به فرش می آورد تا این گونه حقارت را نثارش کند و تنها روسیاهی است که به ذغال می ماند.قصدم نقد فیلم نبود و آن چند خط را قلمم ناخودآگاه بر صفحه ی کاغذ نگاشت تا شاید خواننده ای این بار با رویکردی جدید فیلم کیمیایی را ببیند و به یاد بیاورد که کیمیایی هر قدر هم بد فیلم بسازد ( بد فیلم می سازد؟ ) حضورش غنیمتی است در سینمای رو به زوال ما. حکم و رئیس به عنوان تجربه هایی نو و خلاقانه ثابت کردند که هنوز هم می شود به کیمیایی اعتماد داشت و حالا فیلم های کیمیایی با پختگی حاصل از رنج سالیان همراه است. همه می توانند داوری عادل باشند، حتی مغرورترین ها.
کارگردان فیلم انتهای خیابان هشتم
مسعود کیمیایی متولد 1320 تهران است. وی حرفه فیلمسازی را با دستیاری ساموئل خاچیکیان در فیلم «خداحافظ تهران» آغاز کرد. او نخستین تجربه حرفه ای خود را در فیلم «بیگانه بیا» آموخت. کیمیایی با ساختن فیلم «قیصر» گام در مسیر دیگر نهاد، در حقیقت کیمیایی را می توان آغازگر موج نوی سینمای ایران نامید. وی جزو فیلمسازانی است که به سینمای داستان پرداز تعلق دارد. شاخصه کیمیایی معرفی تعداد زیادی بازیگر به سینمای ایران است. از دیگر فعالیت های وی می توان به داستان نویسی نیز اشاره کرد.
بازیگران فیلم انتهای خیابان هشتم
عزت الله انتظامی، فرامرز قریبیان، لعیا زنگنه، امین تارخ، پولاد کیمیایی، مهناز افشار، علی اکبر حبیبی کیا، حمید افشار، فروردین رستمی، علی اصغر طبسی، علیرضا کلهری، امیر رهبری، خسرو شکیبایی، داریوش ارجمند، فروغ امجدی، مهرناز بیات، اکبر حاتمی
مشخصات فیلم انتهای خیابان هشتم
- ژانر :اجتماعی
- زبان : فارسی
- امتیاز IMDb: امتیاز 5.8 از 10