درباره الساندرو داونیا
الساندرو داونیا (زاده ۲ می سال ۱۹۷۷) نویسنده ی ایتالیایی، معلم و فیلمنامه نویس است. رمان او با نام «سفید همچون شیر، قرمز همچون خون» در سال ۲۰۱۰ شهرتی جهانی برایش به ارمغان آورد. اثری که از روی آن فیلمی به همین عنوان نیز اقتباس شد.
الساندرو داونیا در شهر پالرمو به دنیا آمد. در ۱۴ سالگی در لیچئو کلاسیکوی پالرمو شرکت کرد و در آنجا با پینو پوگلیسیُ معلم خود آشنا شد. پس از فارغ التحصیلی به رُم نقل مکان کرد تا در دانشگاه ساپینزا رم تحصیل کند و در آنجا مدرک خود را در رشته ی ادبیات کلاسیک دریافت کرد. در سال ۲۰۱۰ بود که با اولین کتاب پرفروش خود یعنی «سفید همچون شیر، قرمز همچون خون»، با موجی از تحسین ها روبه رو شد.
درباره ی کتاب بذرهای جهنمی
«الساندرو داونیا» نویسنده ی جوان و معاصر ایتالیایی با رمان «سفید مثل شیر، قرمز مثل خون» و اقتباس سینمایی از این اثر به نامی معتبر در جهان ادبیات و هنر بدل شد. داوینیا با نگاهی ژرف به شخصیت پردازی آدم های داستان هایش، موقعیت افراد در برابر ساختار قدرت، فساد گسترده در جامعه و خشونت بی حد و حصر گروه ها و افراد بزهکار را ترسیم می کند. «بذرهای جهنمی» روایتی نفس گیر و هولناک از مقاومت فردی تنها در برابر قدرت و نفوذ مافیا در پالرمو ایتالیاست. این کتاب انتخاب خوبی برای شماست که به داستان های مافیایی، سیاسی و تاریخی علاقه مند هستین. کتاب بذرهای جهنمی (What Hell Is Not) نوشته ی الساندرو داونیا (Alessandro D’Avenia) داستان کشیکش دن پینو است که برای نجات کودکان ساکن محله ی فقیرنشین و خطرناک برانکاچیو، هرکاری از دستش بربیاید انجام می دهد. او معتقد است که برای داشتن آینده ای درخشان، این کودکان باید از ابتدا آموزش ببینند و از پرورشی مناسب برخوردار شوند؛ به همین دلیل هم تمام وقت خود را به تربیت آن ها اختصاص داده است. با این حال، آنچه در اطراف او می گذرد، واقعیت هولناکی است که هیچ کس از آن در امان نیست. محله ی برانکاچیو، همان محله ای است که مافیا بیش از هرجای دیگر در آن نفوذ دارد و زندگی ساکنان آن را تحت الشعاع قرار می دهد. از طرف دیگر، خود ساکنان آن نیز کسانی هستند که محله را به منطقه ای ناامن برای زندگی تبدیل کرده اند. در چنین شرایطی، کودکان چقدر از این اقبال برخوردارند که زندگی مناسبی داشته باشند؟ دن پینو تمام سعی اش را به کار می بندد تا قدرت اراده ی آدمی برای غلبه بر این سختی ها را نشان دهد. در ادامه ی داستان، پسری جوان و احساساتی به کشیش می پیوندد و او را در راهش همراهی می کند. او که در خانواده ای مرفه و تحصیل کرده رشد کرده است، همیشه در افکار و تخیل خود غرق بوده و هیچ گاه واقعیت را از نزدیک لمس نکرده است. همراهی او با دن پینو، او را در وضعیتی قرار می دهد که با زندگی پیشینش تفاوت بسیاری دارد. او چهره ی عبوس و خشن واقعیت را در مقابل خود می بیند و با زندگی در محله ی برانکاچیو آشنا می شود. این اتفاق، نقطه ی آغاز تحول در زندگی این جوان است که فدریکو نام دارد. فدریکو که راوی داستان است، قصه ی زندگی جدیدش را روایت می کند. او که اکنون ساختار ظالم قدرت، فساد گسترده و جنایت های مافیا را می شناسد، تصمیم می گیرد در مقابل آن بایستد و برخلاف جریان آب شنا کند. آیا به رغم قدرت مافیا، فدریکو می تواند درمقابل آن بایستد؟ الساندرو داونیا پس از رمان «سفید مثل شیر، قرمز مثل خون» بار دیگر در این کتاب نیز قدرت نویسندگی خود را به منصه ی ظهور می گذارد و خود را به عنوان نویسنده ای دغدغه مند به حوادث پیرامون مطرح می کند.
نکوداشت های کتاب بذرهای جهنمی
- کتابی قدرتمند در زبان، شخصیت ها و جزئیات داستانی. (Booklist)
- اگر شما نیز طرفدار رمان های النا فرانته هستید، از خواندن این کتاب لذت خواهید برد. (Literary Hub)
- داستانی خوش ساخت و دلگرم کننده. زبان این رمان مانند یک سمفونی است. (New York Journal of Books)
در بخشی از کتاب بذرهای جهنمی می خوانیم...
«من هم شوخی نمی کنم. خدا رو شکر که داری می ری انگلیس. امیدوارم این جوری عقلت بیاد سر جاش. یه کار مفید انجام بده و خودت رو دیگه تو دردسر ننداز. دفعۀ بعد مخت رو می ترکونن. هیچ چی در مورد دنیای اون ها نمی دونی و فکر کرده ای می تونی ناجی شون باشی؟ بمون توی همین دنیایی که بهش تعلق داری. این شهر حتی نمی دونه با یه قهرمان باید چی کار بکنه. قهرمان ها می آن اینجا که ترکونده بشن.»
«من قصد ندارم قهرمان بشم. دیگه هم در مورد هیچ چیزی مطمئن نیستم. حس می کنم دارم نمایشنامه ای رو دنبال می کنم که قبلاً نوشته شده. من دارم همون راهی رو می رم که همه چیزش مثل راه توئه: سفر، یادگیری زبان انگلیسی، دانشگاه، شغل و غیره و غیره. پسر دوم بااستعدادی که جا پای پسر اول می ذاره و موفقیتی مشابه اون به دست می آره. من مثل تو نیستم!»
«قطعاً همین طوره. کمال مطلوب فقط یک بار در هر خانواده اتفاق می افته. امثال تو ته موند ه ی بار هستین. تمام چیزی که براتون باقی مونده هوا و رؤیاهاتونه.»
«تویی که داری رؤیاپردازی می کنی. تو و اون دنیای مزخرف بی نقصت و اون دوست دختر مزخرف بی نقصت و اون آینده ی مزخرف بی نقصت. فکر می کنی می دونی واقعیت چیه، ولی اون چیزی که توی اون واقعیت می بینی دقیقاً کجاست؟»
«کجاست؟»
«توی اون گلخونه ایه که توش بزرگ شده ایم. ما مثل گیاهی هستیم که توی گلخونه رشد کرده و وقتی سرمون رو بیرون می بریم، بهترین اتفاقی که ممکنه برامون بیفته اینه که لبمون داغون بشه.»
شناسنامه کتاب بذرهای جهنمی
- نویسنده: الساندرو داونیا
- مترجم: ساناز جهان بیگلری
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر مون
- تعداد صفحات: 454
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان خارجی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : ندارد
کتاب بذرهای جهنمی برای خوانندگانی که به رمان های واقعی و تاریخی خارجی علاقه دارند، جذاب خواهد بود. همچنین اگر طرفدار رمان هایی با درون مایه ی اجتماعی هستید، این کتاب به شما پیشنهاد می شود. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.