ساعدنیوز
ساعدنیوز

معرفی کتاب خاطرات یک کتابفروش اثر شان بایتل

  چهارشنبه، 13 مهر 1401   زمان مطالعه 5 دقیقه
معرفی کتاب خاطرات یک کتابفروش اثر شان بایتل
روایتی واقعی از زندگی یک کتابفروش در شهری کوچک و دورافتاده... شان بایتل در کتاب خاطرات یک کتابفروش با روایتی خنده‌دار و صمیمی خواننده را با پستی و بلندی‌های این شغل همراه می‌کند و توضیح می‌دهد چرا با وجود سختی‌های بسیار، همچنان مدیریت کتابفروشی را ادامه می‌دهد. در ادامه ساعد نیوز به معرفی کتاب فوق پرداخته است . همراه ما باشید.

درباره شان بایتل

«شان بایتل» صاحب بزرگترین کتابفروشی دست دوم در اسکاتلند کتاب فروشی بزرگ ترین کتاب فروشی دست دوم اسکاتلند است و - 50 سال پیش تاسیس شد - قدیمی ترین کتاب فروشی در ویگ تاون، شهر ملی کتاب اسکاتلند. موجودی ما گسترده و متنوع است. همچنین یکی از برگزارکنندگان جشنواره کتاب «ویگتون» است. او کتاب «خاطرات یک کتابفروش» را درباره حرفه خود نوشته است.

شان بایتل

درباره کتاب خاطرات یک کتابفروش

کتاب «خاطرات یک کتابفروش» اثری نوشته «شان بایتل» است که اولین بار در سال 2019 منتشر شد. «بایتل» در قالب یادداشت هایی که مشاهدات جذاب او از پشت پیشخوان کتابفروشی اش را ثبت می کنند، تصاویری جذاب را از شخصیت های گوناگون حاضر در کتابفروشی و همچنین از داستان های زندگی خودش در صنعت کتاب می آفریند. در میان ماجراهایی در مورد جر و بحث با مشتری ها بر سر قیمت، یا مواجهه با درخواست های عجیب و مبهم خریداران آنلاین، داستان هایی شخصی تر گنجانده شده است، از جمله به پایان رسیدن ازدواج «بایتل» و واقعیت های سخت اداره کردن یک فروشگاه در زمانه ای که «پنجاه درصد از خریدهای خرده فروشی، به صورت آنلاین انجام می شود.» مدیریت مشکلات فنی، اکتفا به حاشیه سود پایین، و نگرانی در مورد آینده، همگی بخشی از کار روزانه «بایتل» هستند. شان بایتل سی و یک ساله بود که «فروشگاه کتاب» را خرید. او در ابتدای کتاب خاطرات یک کتابفروش (The diary of a bookseller) توضیح می دهد که قرار بود یک کتاب فروش شود، صاحب بهترین شغل دنیا که به او فرصت می داد روی صندلی راحتی بنشیند، پا روی پا بیندازد و همان طور که کتابی قدیمی و نایاب را مطالعه می کند از گرمای شومینه و منظره برفی اسکاتلند لذت ببرد. این چشم انداز می تواند حتی افراد بی علاقه به مطالعه را فریب دهد، اما صبر کنید. بایتل حقیقت هایی را برای گفتن دارد که حتی نمی توانید آن ها را حدس بزنید. اولین واقعیت شوکه کننده مشتری ها هستند. بعضی از آن ها برای قیمت کمتر چانه می زنند، عده ای همیشه درباره نویسنده سؤال های شخصی می پرسند، گروهی می خواهند بدانند چرا این مکان سرویس بهداشتی ندارد، هر از گاهی چند نفر پیدا می شوند که از کتابفروش می پرسند همسرشان چه ساعتی آنجا را ترک کرده و بعضی ها هم فراموش می کنند باقی مانده ساندویچشان را از قفسه کتاب بردارند. حالا به همه این مشکلات کارمندهای پاره وقت و عجیب وغریب را هم اضافه کنید. چه اتفاقی می افتد اگر کارمند شما فراموش کند سفارش ها را در زمان تعیین شده تحویل دهد، یا از آن بدتر با برچسب های اشتباه روی قفسه بچسباند؟ شاید راهی برای همه این چالش ها داشته باشید، اما مطمئنید که با روشن نکردن سیستم گرمایشی در فصل زمستان می توانید کنار بیایید؟ از این ها گذشته، با سایت های فروش آنلاین کتاب چه می کنید؟ کتاب خاطرات یک کتابفروش اثری طنزآمیز است که قطعاً ارزش زمانی که برای مطالعه آن صرف می کنید را دارد. ماجرای زندگی این کتابفروش در ویگتون، شهری کوچک در اسکاتلند می گذرد. تنها ماجرای ویگتون معمولاً در کتاب های جدیدی است که بایتل اگر بین سؤال های عجیب مشتریان فرصتی پیدا کند آن ها را ورق می زند، اما این موضوع نباید شما را ناامید کند. نگاه تیزبین نویسنده و مهارتش در بیان محترمانه انواع کنایه ها، خیلی زود شرایط را تغییر می دهد و شهر را زیر و رو می کند...

نکوداشت های کتاب خاطرات یک کتابفروش

  • یکی از بهترین خاطراتی که از کتاب فروش ها خواندم! (نیویورک تایمز)
  • داستانی سرگرم کننده و درعین حال آموزنده! اگر قصد دارید کتاب فروش شوید اول این کتاب را بخوانید! (دیلی میل)

در بخشی از کتاب خاطرات یک کتابفروش می خوانیم...

بیش ترِ معامله های کتاب این طور شروع می شوند که غریبه ای تماس می گیرد و توضیح می دهد که فردی از نزدیکانش اخیراً درگذشته است و او هم وظیفه دارد تکلیف کتاب هایش را معلوم کند. قابل درک است که اغلب هنوز اندوهگین اند، اما تقریباً غیرممکن است که ما درگیرِ اندوهشان نشویم، حتی اگر شده کمی. با مرور کتاب های شخصِ متوفی، می توان به شناختی از خود شخص، علایقش و تا حدودی هم شخصیتش رسید. حالا حتی وقتی به دیدار دوستانم هم می روم، هرجا که قفسه های کتاب را ببینم، به سمتشان کشیده می شوم؛ به ویژه به سمت هر کتابی که با بقیه ی کتاب های قفسه همخوانی نداشته باشد، چراکه ممکن است همان کتاب چیزی در مورد دوستانم فاش کند که نمی دانم. قفسه ی کتابِ خودم هم همین است؛ میان داستان های معاصر و کتاب های مربوط به هنر و تاریخ اسکاتلند که طبقه ها را پر کرده اند، می توان جلدی از کتاب های اصطلاحات عامیانه ی یدیش و قاشق های مجموعه ای رایش سوم را دید؛ اولی را از آنا و دومی را از دوستم، مایک، هدیه گرفته ام.

شناسنامه کتاب خاطرات یک کتابفروش

  • نویسنده: شان بایتل

  • مترجم: نازنین فیروزی

  • زبان: فارسی
  • ناشر چاپی: نشر میلکان
  • تعداد صفحات: 352
  • موضوع کتاب: زندگینامه
  • نسخه الکترونیکی:دارد
  • نسخه صوتی : ندارد

مطالعه این اتوبیوگرافی جذاب به تمام علاقه مندان به کتاب، طرفداران داستان های واقعی و همین طور افرادی که تصمیم دارند کتاب فروشی را به عنوان شغل خود انتخاب کنند پیشنهاد می شود. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
نگاهی به خونه زندگی ساده ولی باکلاس و امروزی الهام چرخنده/ سلیقه بیستِ الهام چرخنده برای چیدمان کاناپه+عکس (170 نظر) ستاره سادات قطبی؛ 27 سال داشتم که با شهرام شکیبا آشنا شدم، به پسر شهرام گفتم علی ،من مامانت نیستم،اما همه جوره هواتو دارم، تمام سعیمو میکنم تا راضی باشی (160 نظر) جشن تولد ساده و بدون تجملات نتیجه امام خمینی (ره) با خلاقیت قناد خوش ذوق تهرانی/ انتخاب زیبای شاخه های گل رز همرنگ با کیک+عکس (122 نظر) مهران مدیری: بعد از مراسم خاکسپاری خسرو شکیبایی دیگه توی هیچ مراسمی شرکت نکرده و نخواهم کرد؛ مردم با گاز پیک‌نیکی و مایه کتلت آمده بودن انگار تفریح بود+ویدیو (113 نظر) قاب امروز | چهره واقعی مجریان خانم خارج از تلویزیون / نجمه جودکی، صبا راد، مژده لواسانی و مبینا نصیری (105 نظر) دارا حیایی: به پول امین حیایی احتیاجی ندارم؛خونه 50متری خودمو به خونه 300متری بابام ترجیح میدم؛ کمک خانواده خیانته، فردا همسرم چه فکری در مورد من میکنه+ ویدئو (99 نظر) فریبا نادری؛ اتفاق عجیبی نیست که دخترم رو خارج از ایران به دنیا آوردم، ما تونستیم و این امکان رو به فرزندمون دادیم که اگه خواست یک جای بهتری بدون کنکور و استرس زندگی کنه (88 نظر) مرجانه گلچین: به پیشنهاد اداره برق با دبه آب میرم برای رفع حاجت گفتن تا 3 ساعت برق ندارید! من با یه ذره آب چجوری برم دسشویی+ویدئو (83 نظر) رهبر معظم انقلاب:هم پدرم، هم مادرم و هم خود من می‌خواستم طلبه بشم؛ از کلاس پنجم دبستان، عملاً درس طلبگی را در داخل مدرسه شروع کردم (79 نظر) مهران مدیری: رفته بودم مراسم ختم برگشتم دیدم یه خانوم زده به ماشین من داره گریه میکنه خواستم جنتلمن باشم گفتم اشکالی نداره اما بعدش که رفت نشستم گریه کردم🤣+ویدیو (76 نظر) نعیمه نظام دوست: کورتن مصرف کردم پناه بردم به غذا در حال حاضر نعیمه نظام دوست هستم یک چاق بی پول! فکر میکردم پف کردم نگو چاق شدم😂 (72 نظر) سحر زکریا :42 سالمه ، شریک زندگی که صداقت داشته باشه پیدا نکردم و هنوزم مجردم، عاشق فست و فود سیرم ، یه زمانی به من میگفتن بینی تو عمل کردی نمی تونی بازی کنی (59 نظر) شاهرخ استخری: همسرم از 16 سالگی کف کارخونه کار کرده ، خانواده خانمم اصلا پولدار نیستن ، من متاسفم که تو جامعه ما سوئیچ ماشین از هنر و تحصیلات بیشتر اعتبار داره (56 نظر) شیلا خداداد؛ همسرم میگه اگه جنگ بشه میرم جبهه، من باهاش مخالفم ولی نمیتونم جلوشو بگیرم (54 نظر) مروری بر نوستالژیک های شروع مدرسه قدیم که دهه 60ها بیشتر با اون خاطره دارند / اون زمان یه صفای دیگه ای داشت؛ یادش بخیر + ویدئو (53 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
منتخب روز   
ضرب و شتم کارشناس اورژانس خراسان شمالی در حال انجام ماموریت! اعتراف شوم به قتل در باغ / انتقام جویی برای فیلم سیاه دست دو برادر تهرانی را به خون آغشته کرد! وقوع زمین‌لرزه‌ 4.3 چند شهر خراسان رضوی را لرزاند انگشتر رهبر معظم انقلاب برای روز خواستگاری +ویدیو/ انگشتری که عشق را جاودانه می‌کند کشف جسد مرد میاندوآبی در زرینه‌ رود / او 14 روز گم شده بود! اتهام آدم‌ربایی برای زنی که می‌خواست شوهرش را سورپرایز کند! قرار شرم آور سیامک برای رسوایی دختر 22 ساله / اعتراف سیاه در کلانتری 4 کشته و 14 مجروح در واژگونی اتوبوس زائران حسینی در مسیر قروه به زنجان با 45 سرنشین قتل ناموسی دختر با شلیک گلوله در جنوب تهران توسط پدرش / از دامادم حرفی شنیدم که خونم را به جوش آورد پشیمان نیستم سگ هار جان کودک 9 ساله را در خوزستان گرفت/بیشتر مراقب کودکان باشید ننه لیلا، مادر جیب‌برهای ایران بود | جزئیات گفت و گو با دختر جیب‌بری که مدعی است نزد حرفه‌ای ترین جیب‌بر ایران آموزش دیده است! مردی سر همسرش را با کلنگ شکافت/ «10 روز بود به خاطر اختلاف خانوادگی با من روابط عاطفی نداشت»