درباره کتاب شرکای جرم
کتاب «شرکای جرم» Partners in Crime نوشته ی «آگاتا کریستی» در سال 1929 منتشر شد. این اثر مجموعه ای جذاب از داستان های کوتاه جنایی پلیسی است که برای ساعت ها خواننده را غرق در دنیایی هیجان انگیز و نفس گیر می کنند. قسمت اول این اثر بانام «فرشته ای در آپارتمان» درباره ی زن و مردی به نام تاپنس و تامی است که حدود شش سال از ازدواجشان می گذرد. آن ها یک زندگی معمولی و بسیار تکراری دارند به همین دلیل خانم تاپنس به دنبال هیجان و یک اتفاق جدید است. همسر او آقای تامی برای سرویس مخفی کار می کند از این رو روزی برای مدیریت یک دفتر کارآگاهی انتخاب می شود. تاپنس از این اتفاق بسیار خشنود می شود و همسرش را تشویق می کند. آقای تامی در این سمت جدید برای یافتن پاکت های آبی رنگی که دارای تمبر روسیه هستند مأمور می شود.خانم و آقای تاپنس و تامی برسفورد شخصیت های اصلی داستان های کتاب «شرکای جرم» هستند و پس از حضور در اداره ی موسسه ی بین المللی تحقیقات کارآگاهی با پرونده ها و ماجراهای متفاوتی روبه رو می شوند. کتاب «شرکای جرم» نوشته ی «آگاتا کریستی» تحت عنوان کتاب های کارآگاه از سوی انتشارات هرمس در ایران راهی بازار شده است. این اثر مملو از اتفاق های رمزآلود و مرموز است از این رو برای دوستداران آثار جنایی و معمایی بسیار لذت بخش است. «آگاتا کریستی» نویسنده ی زبردست انگلیسی این اثر را طی چندین فصل به نگارش درآورده است که عبارت اند از:
- فرشته ای در آپارتمان
- یک قوری چای
- قضیه مروارید صورتی
- ماجرای غریبه بدشگون
- مراقب پادشاه باش
- مرد روزنامه پوش
- پرونده خانم گمشده
- عینک
- مرد نابینا
- مردی در مه
- جرق جرقی
- راز سانینگدل
- خانه مخفی مرگ
- ادله غيبت از محل وقوع جرم
- دختر کشیش
- رد هاوس
- چکمه های سفیر
- مرد شماره ۱۶
خلاصه کتاب شرکای جرم
تامی و تاپنس برسفورد بی صبرانه دنبال یک ماجراجویی جدید هستند. به همین خاطر، وقتی از آن ها خواسته می شود که مسئولیت اداره ی آژانس کارآگاهی و بین المللی بلانت را بر عهده بگیرند، این دو شخصیت بدون لحظه ای درنگ آن را قبول می کنند. اولین پرونده ی آن ها که یافتن و بازگرداندن مرواریدی صورتی رنگ است، با موفقیت به انجام می رسد. پرونده های بعدی نیز یکی پس از دیگری از راه می رسند: ماجرای حمله با چاقو در زمین گلف سانینگدیل؛ پیام هایی مرموز در ستون های شخصی روزنامه ها؛ و حتی جعبه ای پر از شکلات هایی زهرآلود. اما آیا این زوج جذاب می توانند به شعار خود که «حل کردن همه ی پرونده ها در 24 ساعت» است، وفادار بمانند؟
درباره نویسنده کتاب شرکای جرم
آگاتا کریستی، زاده ی ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ و درگذشته ی ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶، نویسنده ی انگلیسی داستان های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود.آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میلر در شهر تورکی در ناحیه ی دوون انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکایی اش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانواده ای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر می توانست تبعه ی ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا دارای یک خواهر و یک برادر بود که هر دوی آن ها از وی بزرگ تر بودند.آگاتا در زمان جنگ جهانی اول در بیمارستان و سپس در داروخانه کار می کرد؛ شغلی که تأثیر زیادی بر نوشته های او داشته است: بسیاری از قتل هایی که در کتاب هایش رخ می دهند از طریق خوراندن سم به مقتولان صورت می گیرند.در هشتم دسامبر ۱۹۲۶ وقتی در سانینگ دیل واقع در برکشر زندگی می کرد به مدت ده روز ناپدید گردید و روزنامه ها در این مورد جاروجنجال فراوانی به پا کردند. اتومبیل او در یک گودال گچ پیدا شد و خود او را نیز نهایتا در هتلی واقع در هروگیت یافتند. آگاتا اتاق هتل را با نام خانمی که اخیرا شوهرش اعتراف کرده بود با وی رابطه عاشقانه دارد، کرایه کرده بود و در توضیح این ماجرا ادعا کرده بود که در اثر ضربه ی روحی ناشی از مرگ مادر و خیانت شوهر دچار فراموشی شده بوده است. آگاتا در سال ۱۹۳۰ با باستان شناسی به نام سر ماکس مالووان که ۱۴ سال از او جوان تر بود، ازدواج کرد و با او به سفرهای فراوانی رفت. رد پای این سفرها و شهرها و کشورهایی که او از آن ها دیدن می کرد را می توان در بیشتر داستان هایش که وقایع آن ها در کشورهای شرقی (خاورمیانه) رخ می دهند، دید. ازدواج او با مالووان در ابتدا ازدواجی موفق و شاد بود. این ازدواج توانست با وجود ماجراجویی های عشقی خارج از ازدواج مالووان، مدتی نسبتا طولانی دوام بیاورد.

ترجمه کتاب شرکای جرم به زبان فارسی
کتاب «شرکای جرم» نوشته ی «آگاتا کریستی» با ترجمه ی «فائزه اسکندری» از سوی انتشارات هرمس در سال 1394 منتشر شد. «فائزه اسکندری» مترجم جوان ایرانی ترجمه ی سایر آثار «آگاتا کریستی» و داستان های جنایی و پلیسی همانند «دروازه سرنوشت» و «مگره و شاهدان گريزان» را در کارنامه ی کاریش دارد.
قسمتی از کتاب شرکای جرم
«کاش اتفاقی بیفتد.» همسرش نگاه سرزنش باری بهش کرد و گفت: «مراقب باش، تاپنس. این علاقه ی شدیدت به هیجان من را می ترساند.» تاپنس آهی کشید و چشم هایش را بست و رفت روی ابرها و با آواز گفت: «پس تامی و تاپنس با هم ازدواج کردند و بعد از آن به خوبی و خوشی زندگی کردند. شش سال بعد هنوز هم به خوبی و خوشی با هم زندگی می کنند. عجیب است. زندگی چقدر با چیزهایی که آدم فکر می کند، فرق دارد.»
«شش سال پیش مطمئن بودم که اگر پول کافی برای خرید داشته باشم و تو هم همسرم باشی، تمام زندگی ام می شود یک ترانه ی شیرین و باشکوه. مثل یکی از همان ترانه هایی که انگار خیلی در موردشان استادی. تامی با سردی پرسید: «حالا پول دلت را زده یا من؟» تاپنس با محبت جواب داد: «راستش دل زده شدن کلمه ی درستی نیست. فقط به این نعمت ها عادت کرده ام. مثل آدمی که قدر نفس کشیدن از بینی را تا وقتی که سرما نخورده، نمی داند.»
«باید برایت کم بگذارم؟ زن های دیگر را ببرم کلوپ شبانه یا از این جور کارها.» «فایده ای ندارد. اگر این کار را بکنی فقط من را آنجا با مردهای دیگر می بینی. تازه خوب می دانم که تو هیچ توجهی به زن های دیگر نمی کنی. در حالی که تو هیچ وقت نمی توانی صددرصد مطمئن باشی که من هم به مردهای دیگر توجه نمی کنم. زن ها خیلی حساس ترند.»
شناسنامه کتاب شرکای جرم
- نویسنده: آگاتا کریستی
- ترجمه:فائزه اسکندری
- انتشارات: هرمس
- تعداد صفحات:287
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
معرفی کتاب مرگ در میان ابرها اثر آگاتا کریستی










































