درباره ملانی دیل
ملانی دیل یک مادر مینی ون و کاملاً عجیب و غریب است که در صحبت های کوچک بوی تعفن می دهد. خنده او ترکیبی از بوق و خرخر است و آنقدر بد است که مردم در سینما از او دور شده اند. او عاشق داستان های علمی تخیلی و ابرقهرمانان است و از Pinterest وحشت دارد. نویسنده کتاب «زنان ترسناک هستند: ماجراجویی کاملاً ناخوشایند یافتن دوستان مادر»، «عادلانه نیست: یاد بگیریم زندگی را دوست داشته باشیم که انتخاب نکرده ای». و "ناباروری: نحوه زنده ماندن زمانی که باردار شدن سخت می شود" او همچنین یکی از همکاران برای Coffee+Crumbs و یک مدافع برای Children’s HopeChest است. نوشته های او در Parenting.com، Scary Mommy، Working Mother Magazine، Deadspin's Adequate Man، Ann Voskamp's A Holy Experience و Today's Christian Woman نمایش داده شده است، و او یکی از اعضای میزگرد برای MomsEveryday TV است. کتاب بعدی او قرار است در پاییز 2020 منتشر شود. او که در منطقه آتلانتا زندگی می کند، از ضبط پادکست خود، Lighten Up with Melanie Dale و وبلاگ نویسی در Unexpected.org لذت می برد.
درباره کتاب ظاهرا فقط برای من میبارد
ملانی دیل (Melanie Dale) در کتاب ظاهرا فقط برای من می بارد! (It's Not Fair) هر لحظه شما را می خنداند! شما با خواندن این کتاب احساس می کنید دوست تازه ای پیدا کرده اید، بعد درمی یابید که زاویه تازه ای به روی زندگی یافته اید که غلافی از حقیقت روی آن را پوشانده است. کتاب حاضر به یکی از سخت ترین موضوع هایی می پردازد که در زندگی رخ می دهد: عذاب کشیدن. دیل بیشتر از ده سال رنج و مشقت فراوان را متحمل شده تا به رویاهای ساده اش دست یابد. او ناامیدی، تردید، شکست، اعتراض و بسیاری از ناملایمت های زندگی را پشت سر گذاشته و در پایان دریافته است که باید راهی نو در پیش بگیرد تا عشق و شادمانی حقیقی که به نظر او با خوشحالی فرق دارد را پیدا کند. او شادمانی را در ایمان، توکل، تحمل سختی ها و صبر خلاصه می کند. دیل در کتاب ظاهرا فقط برای من می بارد! تجربیات زنانه خودش را با شما به بحث و اشتراک می گذارد اما این موضوع به این معنی نیست که کتاب تنها مختص زنان است. به عقیده ی دیل هیچ انسانی شبیه دیگری نیست و همه باهم متفاوت اند اما در خلقت کسی بر کسی برتری ندارد، خداوند هر انسانی را متفاوت از دیگری خلق کرده و با او به طور مشخص رفتار می کند. انسان ها کمتر به چیزی که دارند قانع هستند، آن ها خود را با بقیه مقایسه می کنند و برتری هایی که دیگران دارند را برای خود می خواهند و چون از آن ها بی بهره اند، دنیا را به بی عدالتی محکوم می کنند. این در حالی است که انسان ها نعمت های خود را نمی بینند و یا ارزشی برای آن ها قائل نیستند. نویسنده خود زندگی سختی را گذرانده، به همین جهت تجربه هایش را در برابر شما می گذارد و تأکید دارد که بسیاری از اتفاقاتی که برای شما می افتد به نوعی دیگر برای همه ی انسان ها هم رخ می دهد اما شما از آن ها اطلاعی ندارید و به همین خاطر تصور می کنید که تنها خودتان به این مشکلات گرفتار شده اید. او اعتقاد دارد که باید «اما» و «اگر» های روزگار را کنار گذاشته و تنها واقعیات زندگی را ببینید. عمر انسان همانند یک سفر کوتاه و پرسروصدا است و در صورتی که آن را به «اما» و «اگر»ها گره بزنید، زندگی خود را باخته اید. کتاب ظاهرا فقط برای من می بارد! در مورد مشکلات شما و سفر شماست. نه این که یک راهنما و خودآموز باشد. هدف دیل کمک به شماست. اما نه به این شکل که بگوید «این کارها را انجام بدهید تا مشکلتان برطرف شود.» خیر! این اثر فوق العاده به شما کمک می کند که به عقاید پوچ زندگی بخندید.
نکوداشت های کتاب ظاهرا فقط برای من می بارد!
- فقط ملانی دیل است که با دلی بزرگ و قلبی مهربان می تواند در روزهای سخت زندگی شادی را با عطوفت در هم بیامیزد. این کتاب جذاب، سرگرم کننده و برای خواندن بسیار مناسب است. (کاری کامپاکیس نویسنده کتاب های «به تأیید چه کسانی نیاز داری؟» و «ده حقیقتی که دختران باید بدانند»)
- من عاشق این کتاب هستم. ملانی از نوادری است که می تواند در روزهای سخت شما را بخنداند. وقتی نوشته های ملانی را می خوانید آن قدر می خندید که اشک بر گونه های شما روان می شود. (الی ورتینگتون نویسنده کتاب «چگونه می توان به آرامش رسید و در دنیای دیوانه هدفی پیدا کرد»)
- ملانی دیل خیلی خوب است. خردمند است، یک بودای کوچولوی محبوس در یک پوسته شاد است. نترس است. دختری شاد است که همه آرزومندیم از دوستی با او بهره مند شویم. خوشبختانه حالا هرچند خزنده دستمان به دامنش رسیده است. (رین لوچنر نویسنده)
- ملانی حکایت ها و قصه هایش را در مورد چالش ها و سرخوردگی های خودش برای ما تعریف می کند. پاسخ ساده و یک لایه ای ارائه نمی دهد. اما شعله های امید را در دل ما می فروزد. تنها در آن زمان است که خنده ما هم بند می آید. ملانی همان دوستی ما در روزهای سخت زندگی در کنارمان احتیاج داریم. (ساندرا استانلی کلیسای نورث پوینت)
- ملانی دیل معتقدی مذهبی در مسیحیت، شاد و سرخوش، بی ریا، مشوق و کسی است که در روزهای سخت برای ترغیب به او نیاز داریم. ملانی پاسخ ساده و روشنی به سوالات ما نمی دهد. مثلاً نمی گوید این ده کار را انجام دهید تا مشکلتان رفع شود. فقط به ما یادآوری می کند که اتفاقی که برای شما افتاده فقط برای شما نیفتاده. مشکلاتی را که خودش داشته با زبانی شاد و طناز برای شما نقل می کند. گاه شما را به گریه می اندازد. حکایت هایی نقل می کند و به ما الهام می بخشد. یادآور می شود که اگر این زندگی را خود انتخاب نکرده ای، اگر زندگیت تحمیلی است و اگر جانت به لب رسیده دیگرانی هم هستند که با این مشکلات بیگانه نیستند؛ پس می توانی همین زندگی را هم دوست داشته باشی. (کورتنی دو فئو خالق کتاب «ما در این خانه با شادی می خندیم»)
جملات برگزیده کتاب ظاهرا فقط برای من می بارد!
- انتظارات ما در طول زندگی با شکست ها و اتفاقات پیش بینی نشده مواجه می شود.
- مهم نیست در این دنیا چه اتفاقی بی افتد. هر اتفاقی در این دنیا بی افتد بر زندگی ما در بهشت تأثیری ندارد.
- ما زندگی را احساس می کنیم. ما با حیات زندگی می کنیم. زندگی وضعیت ثابت و روشنی ندارد. غیرقابل پیش بینی است.
- امید به اشکال مختلف وارد عمل می شود. یک بار امید شما را وامی دارد به ته مانده کم ارزش این زندگی بچسبید و زنده بمانید. یک بار موقعی وارد عمل می شود که چیزی از زندگی شما باقی نمانده که به آن بچسبید.
در بخشی از کتاب ظاهرا فقط برای من می بارد! می خوانیم
وقتی همه چیز بد باشد، و امید هم ذره ذره رخت بر بندد مغز ما شروع به انجام کارهای ناخوشی می کند. در مورد من این اتفاق افتاد. وقتی گرفتار نازایی بودم، وقتی تحت درمان بودم، وقتی قرار بود ماهها و سالها منتظر بمانم، زندگی روی ناخوشش را به من نشان داد. چیزهای بدی اتفاق افتاد. در حالی که درد می کشیدم و روی تخت خوابیده بودم، احساس می کردم مثل موش آزمایشگاهی شده ام. اما در همان حال شروع به فکر و اندیشه کردم. بیشتر و بیشتر به فکر افتادم. باید الکس را بیشتر دوست می داشتم. باید زندگی خوبی برایش آرزو می کردم. وای بر من که مانع پدر بودن او شده بودم. چشمم به قفسه پر از دارو افتاد. هر بار به بیمارستان رفته بودم مقداری دارو با خود آورده بودم و حالا این قفسه پر شده بود از انواع داروها. شاید بهترین کار این بود که به الکس هدیه ای بدهم. آن هدیه این بود که از زندگیش بیرون بروم. زندگی را باخته بودم. روی تخت دراز کشیده بودم. پرده های اتاق هرروز بسته بودند. ساعت ها چشم به صفحه تلویزیون می دوختم. دلم می خواست بی حس و کرخت باقی بمانم. اگر کسی زنگ در خانه را به صدا در می آورد بی اعتنایی می کردم. جواب نمی دادم. خودم را مخفی کرده بودم. یک حوله داغ روی شکمم می گذاشتم. قرص هایم که تمام می شد به دکترم زنگ می زدم. خواهش می کردم برایم قرص های مسکن بفرستد.
خلاصه کتاب ظاهرا فقط برای من میبارد
ملانی دیل در این کتاب هر لحظه شما را می خنداند! شما با خواندن این کتاب احساس می کنید دوست تازه ای پیدا کرده اید، بعد درمی یابید که زاویه تازه ای به روی زندگی یافته اید که غلافی از حقیقت روی آن را پوشانده است. کتاب حاضر به یکی از سخت ترین موضوع هایی می پردازد که در زندگی رخ می دهد: عذاب کشیدن. دیل بیشتر از ده سال رنج و مشقت فراوان را متحمل شده تا به رویاهای ساده اش دست یابد. او ناامیدی، تردید، شکست، اعتراض و بسیاری از ناملایمت های زندگی را پشت سر گذاشته و در پایان دریافته است که باید راهی نو در پیش بگیرد تا عشق و شادمانی حقیقی که به نظر او با خوشحالی فرق دارد را پیدا کند. او شادمانی را در ایمان، توکل، تحمل سختی ها و صبر خلاصه می کند. نویسنده در کتاب ظاهرا فقط برای من می بارد! تجربیات زنانه خودش را با شما به بحث و اشتراک می گذارد اما این موضوع به این معنی نیست که کتاب تنها مختص زنان است. به عقیده ی دیل هیچ انسانی شبیه دیگری نیست و همه باهم متفاوت اند اما در خلقت کسی بر کسی برتری ندارد، خداوند هر انسانی را متفاوت از دیگری خلق کرده و با او به طور مشخص رفتار می کند. انسان ها کمتر به چیزی که دارند قانع هستند، آن ها خود را با بقیه مقایسه می کنند و برتری هایی که دیگران دارند را برای خود می خواهند و چون از آن ها بی بهره اند، دنیا را به بی عدالتی محکوم می کنند. این در حالی است که انسان ها نعمت های خود را نمی بینند و یا ارزشی برای آن ها قائل نیستند. نویسنده خود زندگی سختی را گذرانده، به همین جهت تجربه هایش را در برابر شما می گذارد و تأکید دارد که بسیاری از اتفاقاتی که برای شما می افتد به نوعی دیگر برای همه ی انسان ها هم رخ می دهد اما شما از آن ها اطلاعی ندارید و به همین خاطر تصور می کنید که تنها خودتان به این مشکلات گرفتار شده اید. او اعتقاد دارد که باید «اما» و «اگر» های روزگار را کنار گذاشته و تنها واقعیات زندگی را ببینید. عمر انسان همانند یک سفر کوتاه و پرسروصدا است و در صورتی که آن را به «اما» و «اگر»ها گره بزنید، زندگی خود را باخته اید. کتاب ظاهرا فقط برای من می بارد در مورد مشکلات شما و سفر شماست. نه این که یک راهنما و خودآموز باشد. هدف دیل کمک به شماست. اما نه به این شکل که بگوید «این کارها را انجام بدهید تا مشکلتان برطرف شود.» خیر! این اثر فوق العاده به شما کمک می کند که به عقاید پوچ زندگی بخندید.
فهرست مطالب کتاب
- مقدمه
- نظر برخی شخصیت ها در مورد نویسنده و کتاب
- فصل اول: کتاب راجع به چیست؟
- 1: کتابی برای کمک به یکدیگر
- فصل دوم: همه احساس ها
- 2: من درد شما را احساس می کنم
- 3: ناتوانی همه نژاد انسانی
- 4: چگونه مثل رییس ها به هم می ریزم
- 5: از لجن بیرون آمدن
- 6: شکایت کردن یک رسم معنوی است.
- 7: به جای شما خشمگین می شود
- فصل سوم: مقابله با ساز و کار خرد شدن های شدید
- 8: مبارزه با قانقاریای احساسی
- 9: غذاهای مناسبی که می توانند به ما کمک کنند تا با خوردنشان احساستمان را سامان بخشیم
- 10: گاهی رنج بردن مزه می دهد
- 11: دیگر مرا مجبور نکنید که وارد عمل شوم
- 12: زندگی کردن مثل شکلات تخم مرغی شکلِ کادبری
- 13: نعمت ها و موفقیت ها را بشمارید (حتی زمانی که در حال باختن هستید)
- فصل چهارم: دیگران جهنم می سازند شاید هم بهشت؟
- 14: اگر می خواهید مشت محکمی به صورت حریف بزنید باید چهار کار انجام دهید
- 15: خودتان را سالم نشان دهید و لبخندی به معنای «بد نیستم» بر لبانتان ظاهر کنید
- 16: در آغوش گرفتن ناشیانه
- 17: دو کلمه بسیار مهم
- 18: ده ها نکته برای کمک کردن
- فصل پنجم: خدا، عذاب کشیدن انسان، موضوعات ساده دیگر
- 19: کیک او بهتر از کیک من است
- 20: به باغ وحش رفتیم
- 21: چرا اتفاقات بد می افتند؟
- 22: شکست، تردید
- 23: همه چیز خوب می شود اگر...
- 24: مطالبی در کتب انگیزشی برای حالات مختلف شما
- فصل ششم: بَعد چی؟
- 25: چگونه بعد از مرگ رویاها، دوام بیاوریم؟
- 26: ورود به شگفتی
- 27: درد جان فرسای شادمانی
- 28: از اینجا به کجا می رویم؟
شناسنامه کتاب ظاهرا فقط برای من میبارد
- نویسنده: ملانی دیل
- مترجم: علی اکبر عبدالرشیدی
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر ترنگ
- تعداد صفحات: 305
- موضوع کتاب:کتاب موفقیت و خودسازی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : دارد
چون این کتاب به درد روزها و لحظه های دشوار می خورد، باید آن را وقتی خواند که آب از سر گذشته و روزگار روی نامبارکش را برای شما عیان کرده است. این کتاب را زمانی بخوانید که از معشوقتان جواب رد شنیده اید؛ زمانی که شخص مورد نظرتان به جای درخواست ازدواج از شما، شما را ترک گفته است و بسیاری از مشکلات دیگر.
امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.