درباره کتاب
کتاب قهوه سرد آقای نویسنده را اگر بخواهیم در یک جمله توضیح دهیم میتوانیم بگوییم «رمانی که عشق را با معما و هیجان مخلوط کرده است.» در طی خواندن رمان هیجان و حس ماجراجویی خواننده تقویت می شود، اثر روزبه معین به خوبی خوانندگان را ترغیب می کند که با شوق و هیجان منتظر فرجام داستان بمانند. در طول داستانی با دیالوگ هایی مواجه می شویم که می توان در آنها غرق شد، دیالوگ هایی که می توان آن ها را چندین بار خواند. بازی با ذهن خواننده و دیالوگ های زیبا، دو بازوی قدرتمند این رمان محسوب می شوند. به دلیل حس و حال عاشقانه و غمناکی که در روح کتاب نهفته است، افراد احساسی بهتر با کتاب خو گرفته و با شخصیت های داستان ارتباط عمیق تری برقرار می کنند.
پشت جلد کتاب قهوه ی سرد آقای نویسنده قسمتی از متن کتاب آمده است:
بهم گفت: «تا حالا شکار رفتی؟» گفتم «نه.» گفت: «من قبلا می رفتم، ولی دیگه نمی رم، آخرین باری که شکار رفتم، شکار گوزن بود، خیلی گشتم تا یه گوزن پیدا کردم. من بهش شلیک کردم، درست زدم به پاش، وقتی رسیدم بالای سرش هنوز جون داشت، نفس می کشید و با چشم هاش التماس می کرد، زیباییش مسخم کرده بود، حس کردم که می تونه دوست خوبی واسه م باشه، می تونستم نزدیک خونه یه جای دنج واسه ش درست کنم. اما خوب که فکر کردم فهمیدم که این جوری اون گوزن واسه همیشه لنگ می زنه و هروقت من رو ببینه یاد بلایی می افته که سرش آوردم، از نگاهش فهمیدم بزرگ ترین لطفی که می تونم در حقش بکنم اینه که یه گلوله صاف تو قلبش شلیک کنم.» بعدش گفت: «تو هیچ وقت نمی تونی با کسی که بدجور زخمیش کردی دوست باشی.»
خلاصه داستان
قهوه سرد آقای نویسنده داستانی عاشقانه با مضمونی هیجانی و معمایی دارد که روایتی از زندگی پرفراز و نشیب یک نویسنده و دختر روزنامه نگار است.
کتاب قهوه سرد آقای نویسنده
کتاب قهوه سرد آقای نویسنده کتاب پرفروش سال
آرمان نویسنده رمان قهوه سرد آقای نویسنده همان جوان عاشق پیشه داستان است که دلباخته دختری میشود که برای آموزش پیانو به خانه همسایه در رفت و آمد است. نویسنده داستان که دلباخته دختری است که 15 سال از او بزرگتر است اما عشق سن و سال سرش نمیشود و از هر راهی برای بیشتر دیدن دختر استفاده میکند.
آرمان 10 ساله کتاب روزبه معین نت های موسیقی دختری را عاشق او شده بود دستکاری کرد اما سرانجام سالها بعد همان نت های دستکاری شده به شاهکاری تبدیل شد که در یک کنسرت توسط معشوقه اش به اجرا درآمد و آنجا بود که آرمان با تمام وجودش دلش میخواست عشق دوران کودکی اش و اتفاقی که باعث دستکاری آن نت های موسیقی شده بود را فریاد بزند اما .....
درباره نویسنده
روزبه معین (زاده ۳ مرداد ١٣٧٠ تهران)، نویسنده، رمان نویس، نمایش نامه نویس، و کارتونیست اهل ایران است. او فعالیت حرفه ای خود را با نوشتن نمایشنامه آغاز کرد و سپس به نوشتن رمان روی آورد.بنا بر اظهاراتش نوشتن را از دوران کودکی آغاز کرده و در دوران نوجوانی به کاریکاتور و کارتون علاقه مند شده که این هنر او را به سمت خلق چهره ها و شخصیت های مختلف هدایت کرده است. به گفته خودش همواره آدم تنهایی بوده و از تنهایی لذت می برد. معین لیسانس مهندسی شیمی از دانشگاه اراک دارد و تحصیلات متوسطه خود را دردبیرستان البرز به پایان رسانده است. چندی از نمایشنامه های شاخص این هنرمند در دوران دبیرستان و دانشگاه به روی صحنه رفته است. او در کنار نویسندگی در زمینه های مختلف هنری از جمله طراحی و شخصیت پردازی کارتونی (کاریکاتور)فعالیت می کند.وی همزمان با تحصیل در دانشگاه، دوره های تئاتر و نویسندگی را نیز گذراند. فعالیت حرفه ای خود را به عنوان نویسنده با نمایشنامه نویسی آغاز کرد. معین از سال ۱۳۹۲ شروع به نوشتن رمان قهوه ی سرد آقای نویسنده کرد و در سال ۱۳۹۶ آن را به چاپ رساند و خیلی سریع تبدیل به یک رمان پرفروش شد.اولین رمان روزبه معین به نام «قهوه ی سرد آقای نویسنده» در اردیبهشت ۱۳۹۶ منتشر شد و در جشن امضای اول آن در کمتر از دو ساعت چاپ اول کتاب به اتمام رسید و در جشن امضای دوم، با استقبال خوبی مواجه شد و مشتاقان قهوه ی سرد آقای نویسنده ۷ ساعت در انتظار خرید کتاب ماندند.همچنین این رمان در بیست روز اول چاپش به طور متوسط روزانه هزار جلد فروش داشت.
قسمتی از کتاب
بهم گفت: «تا حالا شکار رفتی؟» گفتم «نه.» گفت: «من قبلا می رفتم، ولی دیگه نمی رم، آخرین باری که شکار رفتم، شکار گوزن بود، خیلی گشتم تا یه گوزن پیدا کردم. من بهش شلیک کردم، درست زدم به پاش، وقتی رسیدم بالای سرش هنوز جون داشت، نفس می کشید و با چشم هاش التماس می کرد، زیباییش مسخم کرده بود، حس کردم که می تونه دوست خوبی واسه م باشه، می تونستم نزدیک خونه یه جای دنج واسه ش درست کنم. اما خوب که فکر کردم فهمیدم که این جوری اون گوزن واسه همیشه لنگ می زنه و هروقت من رو ببینه یاد بلایی می افته که سرش آوردم، از نگاهش فهمیدم بزرگ ترین لطفی که می تونم در حقش بکنم اینه که یه گلوله صاف تو قلبش شلیک کنم.» بعدش گفت: «تو هیچ وقت نمی تونی با کسی که بدجور زخمیش کردی دوست باشی.»
شناسنامه کتاب
نویسنده: روزبه معین
ناشر: نیماژ
تعداد صفحات: 220
معرفی رمان خانه ی لهستانی ها اثر مرجان شیرمحمدی









































