معرفی رمان سیمای زنی درمیان جمع اثر هاینریش بل

  دوشنبه، 24 آبان 1400   زمان مطالعه 7 دقیقه
معرفی رمان سیمای زنی درمیان جمع اثر هاینریش بل
در روزهای سرد و سیاه جنگ که کشتار، تجاوز و ویرانی سرزمین‌ها بر همه‌چیز سایه می‌افکند، همراه با مردانی که روانه‌ی خط مقدم می‌شدند زنانی هم حضور داشتند که نمی‌خواستند در پشت مراقب فرزندان و بازماندگان همسرانشان چشم انتظار پایان جنگ بمانند.

درباره کتاب سیمای زنی درمیان جمع

کتاب سیمای زنی در میان جمع Group Portrait with Lady اثری ماندگار از هاینریش بل در سال 1971 منتشر شد. این کتاب هم مانند سایر آثار هاینریش بل ظلم و ستم حاکم بر جامعه را نقد می کند. داستان کتاب سیمای زنی در میان جمع داستان زنی 48 ساله به نام لنی است. شخصیت لنی در جملات نخستین کتاب این گونه توصیف شده است :«قد او یک متر و هفتاد و یک سانتی متر و وزن او در حدود شصت و هشت کیلو و هشت صد گرم است؛ یعنی با اختلاف سیصد یا چهارصد گرم، وزن ایده آل برای چنین قدی. رنگ چشمانش چیزی است بین آبی تند و سیاه. انبوه موهای براق و بلوندش، که کمی به خاکستری می زند و او آن ها را به روی شانه هایش افشان می کند، به سرش حالتی می دهد که گویی کلاهی طلایی بر تارکش گذاشته باشند. این زن لنی فایفر نام دارد.»کتاب سیمای زنی در میان جمع از زبان یک نویسنده است که تا انتها نام و هدف او از بیان این داستان مشخص نمی شود. او زندگی لنی فایفر را روایت می کند و وارد گذشته ی او می شود. علاوه بر لنی حدود 125 شخصیت دیگر در کتاب حضور دارد که اطراف شخصیت اصلی داستان قرار دارند و هر کدام نشان دهنده ی وضعیت های مختلف طبقات اجتماعی آلمان هستند. آن ها با توصیف شان از لنی فایفر سبب می شوند قسمت های مختلف کتاب مانند پازل کنار هم قرار بگیرند و داستان شکل بگیرد. لنی فایفر که از طرف مردم قضاوت می شود و حتی به عنوان زنی هرزه خطاب می شود پس از مرگ همسرش که یک درجه دار ارتش آلمان است دلباخته ی یک اسیر شوروی می شود.براساس کتاب سیمای زنی در میان جمع «آلکساندر پتروویچ» کارگردان اهل صربستان در سال 1977 فیلم سینمایی درام ساخت.

خلاصه کتاب سیمای زنی درمیان جمع

داستان رمان سیمای زنی در میان جمع که توسط کمیته ی جایزه ی نوبل، سرآمدترین اثر هاینریش بل معرفی شده است، مانند مستندی پرتعلیق روایت می شود. راوی بی نام و نشان رمان از طریق یک سری گفت و گوهای پرتنش، داستان گذشته و حال یکی از جذاب ترین شخصیت های هاینریش بل، زنی مرموز به اسم لنی فایفر را تعریف می کند که در جنگ، همسرش را از دست داده است و با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می کند. رمان سیمای زنی در میان جمع، تصویری خلاقانه و طعنه آمیز از اثرات دوران نازی بر گروهی از مردم عادی، به مخاطب ارائه می کند. نویسنده ی این اثر با درهم آمیختن داستان های شخصیت هایی متنوع و گوناگون، به کاوشی در راه های اغلب عجیب و همیشه انسانی افرادی دست می زند که در تلاش اند تا در دنیایی آکنده از دیوانگی های سیاسی، پوچی و زوال به زندگی خود ادامه دهند. در کانون رمان سیمای زنی در میان جمع، زنی قرار دارد که رابطه ی عاشقانه ی پنهانی اش با یک اسیر اهل شوروی، زندگی اش را همزمان تهدید و قابل تحمل می کند. همچنان که راوی با کسانی که فایفر را می شناختند، مکالمه می کند، داستان هایشان مانند جورچینی خیره کننده و با طنزی غنی در کنار هم قرار گرفته و نوید دنیای سالم تری را می دهند. به طور کلی، این اثر تلاش دارد هم با قسمتی از تاریخ روبه رو شود و هم، زیاده روی در کسب مال و منال موجود در جامعه ی معاصر را تقبیح کند.

درباره نویسنده قطار سیمای زنی درمیان جمع

هاینریش بل، ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ در شهر کلن به دنیا آمد. در بیست سالگی پس از اخذ دیپلم در یک کتابفروشی مشغول به کار شد اما سال بعد از آن، هم زمان با آغاز جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی فراخوانده شد و تا سال ۱۹۴۵ را در جبهه های جنگ به سربرد. با این که خانواده اش با نازی ها و حزب ناسیونال سوسیالیسم مخالف بودند، او در ابتدا با آن ها همدلی داشت.بل در سال ۱۹۴۲ با آن ماری سش ازدواج کرد که اولین فرزند آن ها، به نام کرسیتف، در سال ۱۹۴۵ بر اثر بیماری از دنیا رفت. پس از جنگ به تحصیل در رشته ی زبان و ادبیات آلمانی پرداخت.در سال ۱۹۴۷ اولین داستان های خود را به چاپ رسانید و با چاپ داستان قطار به موقع رسید، در سال ۱۹۴۹، به شهرت رسید؛ در سال ۱۹۵۱ با برنده شدن جایزه ی ادبی گروه ۴۷ برای داستان گوسفند سیاه، موفق به دریافت اولین جایزه ی ادبی خود شد. در ۱۹۵۶ به ایرلند سفر کرد تا سال بعد، کتاب یادداشت های روزانه ی ایرلند را به چاپ برساند.در ۱۹۷۱ ریاست انجمن قلم آلمان را به عهده گرفت. او در سال ۱۹۷۲ توانست به عنوان دومین آلمانی، بعد از توماس مان، جایزه ی ادبی نوبل را از آن خود کند.هاینریش بل، خروج خود و همسرش را از کلیسای کاتولیک، در سال ۱۹۷۶، اعلام کرد. او در ۱۶ ژوئیه-ی ۱۹۸۵ از دنیا رفت و جسد او در نزدیکی زادگاهش به خاک سپرده شد.

هاینریش بل

درباره مترجم کتاب سیمای زنی درمیان جمع

مرتضی کلانتریان متولد 1311 در تهران مترجم ایرانی است که بسیاری از آثار بزرگ ادبی را برای نخستین بار به فارسی ترجمه کرده است.ترجمه ها:وجدان زنو رمانی از ایتالو اسووو، انتشارات آگاه.سیمای زنی در میان جمع رمانی از هاینریش بل، نشر آگه.نقطه ضعف رمانی از آنتونیس ساماراکیس، انتشارات آگاه.ظرافت جوجه تیغی رمانی از موریل باربری، انتشارات کندوکاو.

قسمتی از کتاب سیمای زنی درمیان جمع

در آن دوردست من زن و پسری باقی گذاشته ام که اگر پسرم از سد هزاران عواملی که می تواند موجب مرگش شود گذشته باشد باید امروز همین سنی را داشته باشد که شما دارید. لارویک من در 44 نوزده سال داشت، مسلما آن ها به سراغش رفتند ولی به کجا فرستادنش؟ بعضی اوقات فکر می کنم، برگردم و در آن جا مهم نیست... از خودم می پرسم آیا لاریسای من هنوز زنده است. لاریسای عزیزی که من در 45، در اولین موقعیتی که به دستم آمد، وقتی برای کندن محل نصب باتری ها به جبهه ارفت رفته بودیم، به او خیانت کردم.

بعد مرا به کارخانه ای متعلق به موسسه کروپ در کونیگزبرگ فرستادند. دوازده ساعت کار در روز و یازده ساعت در شب؛ هر کس هر فرصتی گیرش می آمد، حتی در مستراح می خوابید. خوشا به حال کسی که موفق می شد لانه سگی پیدا کند و در آن دراز بکشد، البته در آن از لحاظ تنگی جا در زحمت بود ولی دست کم تنها بود. بدترین چیز این بود که کسی مریض می شد و یا این احساس را ایجاد می کرد که زیر کار دررو است. زیر کار دروها را تحویل گشتاپو می دادند و مریض ها، اگر واقعا دیگر قابل استفاده نبودند، تحویل اردوگاه های مرگ می شدند یا به بیمارستان هایی سپرده می شدند که چیزی از اردوگاه های مرگ کم نداشتند در هر صورت مرگشان حتمی بود. جیره غذایی در این بیمارستان ها دو لیتر سوپ آبکی و 25 گرم از معجونی به نام نان بود. این به اصطلاح نان مخلوطی بود از سپوس و کاه و خاک اره له شده؛ پوست گندم و خاک اره گلو را می خراشید و آزار می داد. واقعا نمی شد عنوان غذا به آن داد. قصد این بود که از بی غذایی اسیران مریض را نابود کنند. به این غذا چماق و اهانت را هم اضافه کنید تا متوجه شوید که چه پذیرایی شاهانه ای از ما می کردند. سوپ و سیب زمینی پوسیده و گرد و خاکش درست می شد که البته فضله موش هم به وفور چاشنی آن بود. روزانه قریب صد نفر می مردند. زنده خارج شدن از این بیمارستان ها واقعا شانس می خواست و من یکی از آن هایی بودم که از آن جا زنده درآمدم.

شناسنامه کتاب سیمای زنی درمیان جمع


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
از سراسر وب   
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها