معرفی رمان سیرک شبانه اثر ارین مورگنشترن

  شنبه، 06 شهریور 1400   زمان مطالعه 3 دقیقه
معرفی رمان سیرک شبانه اثر ارین مورگنشترن
کتاب سیرک شبانه داستانی تخیلی از جادو و عشق است که در اواخر قرن نوزدهم در لندن جریان دارد، کتابی با روایتی غیر خطی، دیدگاه های متغیر و فصل های کوتاه شبه سینمایی.

درباره کتاب سیرک شبانه

کتاب سیرک شبانه، رمانی نوشته ی «ارین مورگنشترن» است که اولین بار در سال 2011 منتشر شد.کتاب سیرک شبانه، داستانی تخیلی از جادو و عشق است، که در اواخر قرن نوزدهم در لندن جریان دارد. کتابی با روایتی غیر خطی دیدگاههای متغیر و فرصت های کوتاه شبه سینمایی.این داستان خطوط بین واقعیت و تخیل را تار می کند و دنیایی را خلق می کند، که در آن غیرممکن ممکن می شود. چهره ها می توانند تغییر کنند، گذشت زمان می تواند کندتر باشد و یک مرد می تواند سایه نداشته باشد.

خلاصه کتاب سیرک شبانه

داستان کتاب سیرک شبانه از آنجا آغاز می شود که دو شعبده باز که از دیرباز با یکدیگر رقابت داشته اند، مارک و سلیا شاگردان دست پرورده شان را برای رقابت در سیرکی که فقط شب ها باز است آماده می کنند. بلیط ها قیمت هنگفتی دارند اما خیلی زود فروخته می شوند. رقابت بین این دو آغاز می شود و هرکدام میکوشند با برپایی چادرهای شگفت انگیز و خیره کننده بر رقیبش چیره شود اما این رقابت به جایی کشیده می شود که این دو استاد کارکشته هرگز احتمالش را نمی دادند که این دو عاشق هم شوند عشقی عمیق که هم زندگی خودشان و هم شرایط حاکم بر سیرک را تغییر دهند. شاگردان آنها خیلی دیر می فهمند که شکست چه هزینه ی گزافی به همراه دارد.

درباره نویسنده سیرک شبانه

ارین مورگنشترن، زاده ی 8 جولای 1978، هنورمند و نویسنده ای آمریکایی است. مورگنشترن در ماساچوست بزرگ شد. او در کالج اسمیت، به تحصیل در رشته ی تئاتر پرداخت و در سال 2000 فارغ التحصیل شد. مورگنشترن علاوه بر نویسندگی، به هنر نقاشی نیز می پردازد.

ارین مورگنشترن

قسمتی از کتاب سیرک شبانه

خیال پرداز کسی است که تنها در نور مهتاب می تواند راهش را پیدا کند. مجازات او این است که قبل از همه ی مردم جهان، طلوع خورشید را می بیند. (اسکار وایلد)

سلیا، چرا ساعتامون رو کوک میکنیم؟
سلیا درحالیکه همچنان به دستش خیره شده است، مودبانه می گوید:
چون همه چیز به انرژی احتیاج داره، وقتی میخواهیم چیزی تغییر کنه باید انرژی و تلاشمون رو صرف اون کنیم.

مردم همیشه چیزهایی رو که دلشون میخواد، می بینن و بیش تر مواقع چیزایی رو میبینن که بهشون می گن.

بهترین خوشی ها تو زندگی، اونایی هستن که هیچوقت انتظارشون رو نداریم.

راز ها قدرتمندند و وقتی رازی رو به بقیه میگی، این قدرت کاهش پیدا می کنه، پس بهتره رازها رو پیش خودت نگه داری و به خوبی ازشون مراقبت کنی. گفتن راز، راز های واقعی، راز های مهم، حتی اگه با یک نفر دیگه باشه، اونا رو تغییر می ده. نوشتن بدتره، چون هر قدر هم ازش مراقبت کنی، کی میدونه چند نفر ممکنه شکل مکتوبش رو ببینن؟ پس بهتره رازهات رو پیش خودت نگه داری، هم به خاطر خودت هم به خاطر اونا.

وقتی وسط یه وضعیت گیر کردی، دیدن همه جنبه های واقعیش سخته. چون برات آشناست. باهاش راحتی.

وقتی جنگ ها شروع میشن و برنده و بازنده شون معلوم میشه، وقتی دزدای دریایی گنجشون رو پیدا میکنن و اژدهاها دشمناشونو برای صبحونه میخورن، یکی باید داستان پیچیده ی اونا رو تعریف کنه؛ این خودش یه جور جادوئه. همه چی به شنونده بستگی داره و هر شنونده، داستان متفاوتی رو می شنوه و تاثیری روش می ذاره که هیچ وقت فکرشو نمیکرده. می تونی داستانی رو تعریف کنی که تو روح آدم ها خونه میکنه و به بخشی از خون و رگ و پی شون تبدیل می شه. همه اش به خاطر داستان های توئه. این نقش تو و موهبتیه که بهت عطا شده. درسته که خواهرت آینده رو می بینه، اما تو هم می تونی آینده رو شکل بدی، پسر. اینو فراموش نکن. هر چی باشه جادو شکل های مختلفی داره.

شناسنامه کتاب سیرک شبانه


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها