درباره کتاب تدفین مادربزرگ
داستان های مجموعه “تدفین مادربزرگ” نیز چون سایر داستان های مارکز سرشار از لحظات تخیلی و توام با طنز و شخصیت های ساده روستایی است. کشیش پیر و تقریبا صد ساله ای که شیطان و یهودی سرگردان را به چشم می بیند؛ مردمی که با حیرت می بینند پرندگان توری ها را می شکافند تا در اتاق های خانه ها بمیرند؛ دزدی که چیزی برای ربودن نمی یابد و ناچار گوی های بیلیارد را می دزدد و یگانه وسیله ی سرگرمی مردان روستا را از آنان می گیرد؛ پاپ که سوار بر «گوندوله» سیاه خود از طریق باتلاق های جنگل خود را به روستای ماکوندو می رساند تا در مراسم خاک سپاری مسخره «مادربزرگ» خودکامه و مادرسالاری حضور یابد که خبر مرگش عزای ملی مسخره ای راه می اندازد… عناوین داستان های این کتاب عبارت اند از: خواب نیمروز سه شنبه، روزی چون روزهای دیگر، در این دهکده دزدی وجود ندارد، بعدازظهر شگفت بالتاثار، بیوه مونتی یل، یک روز بعد از شنبه، گل های مصنوعی، تدفین مادربزرگ.
خلاصه کتاب تدفین مادربزرگ
شخصیت اصلی این داستان، زن مسنی است که هیچ کس باور نمی کرد روزی از دنیا برود. او مادربزرگی قدرتمند و مالک منطقه ای وسیع است و افراد زیادی زیر دست او قرار دارند. قدرت زیاد مادربزرگ او را تبدیل به دیکتاتوری کرده که به نظر می رسد مرگ او با به پایان رسیدن فرمانروایی مصادف می شود و نویسنده با روایت دوره ای 14 روزه که بین مرگ تا تدفین او را در برمی گیرد اشاره و نقدی بر استعمار و زورگویی های رهبران جامعه دارد.کشیش پیر و تقریباً صد ساله ای که شیطان و یهودی سرگردان را به چشم می بیند؛ مردمی که با حیرت می بینند پرندگان توری ها را می شکافند تا در اتاق های خانه ها بمیرند؛ دزدی که چیزی برای ربودن نمی یابد و ناچار گوی های بیلیارد را می دزدد و یگانه وسیله ی سرگرمی مردان روستا را از آنان می گیرد؛ پاپ که سوار بر «گوندوله» سیاه خود از طریق باتلاق های جنگل خود را به روستای ماکوندو می رساند تا در مراسم خاکسپاری مسخره «مادربزرگ» خودکامه و مادرسالاری حضور یابد که خبر مرگش عزای ملی مسخره ای راه می اندازد؛ مجموعه ماجراهایی هستند که در این کتاب روی می دهند.
درباره نویسنده کتاب تدفین مادربزرگ
گابریل خوزه گارسیا مارکز، زاده ی ۶ مارس ۱۹۲۷ در دهکده ی آرکاتاکا درمنطقه ی سانتامارا در کلمبیا - درگذشته ی ۱۷ آوریل ۲۰۱۴، رمان نویس، نویسنده، روزنامه نگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی بود. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو (برای تحبیب) مشهور بود و پس از درگیری با رییس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی می کرد. مارکز برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۲ را بیش از سایر آثارش به خاطر رمان صد سال تنهایی چاپ ۱۹۶۷ می شناسند که یکی از پرفروش ترین کتاب های جهان است.مارکز یکی از نویسندگان پیشگام سبک ادبی رئالیسم جادویی بود، اگرچه تمام آثارش را نمی توان در این سبک طبقه بندی کرد. پزشکان در سال ۲۰۱۲ اعلام کردند که مارکز به بیماری آلزایمر مبتلا شده است.او برای نوشتن کتاب خاطرات روسپیان غمگین من، چاپ ۲۰۰۴، حدود ده سال وقت صرف کرد. در ژانویه ی ۲۰۰۶ اعلام کرد که دیگر تمایل به نوشتن را از دست داده است. میراث او، مجموعه ی بزرگی از کتاب های داستانی و غیرداستانی است که با پیوند دادن افسانه و تاریخ در آن، همه چیز را ممکن و باورکردنی می نماید. گابریل گارسیا مارکز در سال ۱۹۸۲ جایزه ی ادبی نوبل را دریافت کرد و بنیاد نوبل در بیانه ی خود او را «شعبده باز کلام و بصیرت» توصیف کرد. تمام داستان های وی به نثری نوشته شده اند که از نظر رنگارنگی و جاذبه ی غریبشان، فقط می توان آن ها را با کارناوال های آمریکای جنوبی مقایسه کرد.گابریل گارسیا مارکز، در روز پنجشنبه ۱۷ آوریل ۲۰۱۴، در ۸۷ سالگی، در مکزیکوسیتی درگذشت. جسد وی فردای آن روز در روز آدینه در مکزیکوسیتی سوزانده و بخشی از خاکستر جسد وی به زادگاهش کلمبیا منتقل شد.
درباره مترجم کتاب تدفین مادربزرگ
قاسم صنعوی در ۴ آذر ۱۳۱۶ در مشهد زاده شد. در ۱۳۴۰، در رشتهٔ زبان و ادبیات فرانسه از دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد به کسب لیسانس نایل آمد. سپس در دانشگاه تهران به تحصیل در رشتهٔ حقوق قضایی مبادرت ورزید و دومین لیسانس خود را در این رشته اخذ کرد. او به رغم اشتغال در دادگستری، از رشتهٔ حقوق دل برکند و به کارهای فرهنگی روی آورد؛ از جمله سرپرست کتابخانهٔ وزارت دادگستری، کارشناس روابط فرهنگی، معاون ادارهٔ کل رایزنیها و نمایندگیهای فرهنگی در خارج، مدیرکل همکاریهای فرهنگی و هنری و مدیرکل روابط بین الملل وزارت فرهنگ و هنر. صنعوی چند سالی نیز سردبیر مجلهٔ سخن و مدیر مسئول ماهنامهٔ رودکی (نشریهٔ فرهنگی و هنری وزارت فرهنگ و هنر) بود. در شهریور ۱۳۵۸، پس از بازنشستگی از تهران به مشهد بازگشت و گوشه نشینی اختیار کرد و زندگی خود را وقف ترجمهٔ آثار ادبی مورد علاقه از زبان فرانسه نمود. شهرت او بیش از همه مدیون ترجمهٔ کتاب خاطرات و جنس دوم از سیمون دو بوار، نویسندهٔ فمنیست فرانسه است.از جمله جوایز او جایزه ترجمه برگزیده ادبیات نمایشی برای ترجمه «نیکومد» اثر پیر کورنی است.صنعوی ترجمه بیش از صداثر ادبی و تاریخی را در کارنامهٔ خود دارد. رعایت امانت و سعی در انتقال بی کم و کاست کلام نویسنده در روش ترجمه اش کاملا مشهود است.
قسمتی از کتاب تدفین مادربزرگ
هیچ کس نمى توانست تصور کند که امکان دارد مادربزرگ روزى بمیرد، مگر افراد قبیله و خود او که دل نگرانى هاى ناشى از پیرى پدر آنتونیو ایسابل، او را برمى انگیخت. اما امیدوار بود که مانند مادربزرگ مادرى اش که در دوران جنگ 5781 در آشپزخانه اقامتگاهش سنگر گرفته بود و با یک دسته از گشتى هاى سرهنگ آئوره لیانو بوئندیا مقابله کرده بود، صدوبیست سال عمر کند. اما وقتى که ماه آوریل رسید، مادربزرگ دریافت که خداوند این امتیاز را به او اعطا نخواهد کرد که یک مشت فراماسون طرف دار حکومت فدرالى را شخصاً در یک مبارزۀ آشکار تصفیه کند.
در هفتۀ اول، پزشک خانوادگى، به یارى ضمادهاى خردل و جوراب هاى پشمى، درد را فریب داد. او از فارغ التحصیل هاى قدیمى دانشکدۀ پزشکى مونپلیه بود، ولى به سبب عقیدۀ فلسفى با پیشرفت علمى مخالف شده بود و مادربزرگ، امتیاز طبابت در ماکوندو را براى همیشه منحصراً به شخص او واگذار کرده بود. او زمانى سوار بر اسب، دهکده را طى کرده بود، از بیماران شوم شبانه عیادت به عمل آورده بود، و طبیعت این امتیاز را به او اعطا کرده بود که پدر فرزندان متعددى متعلق به دیگران باشد. اما آرتریت او را در ننویى بى حرکت افکنده بود و او بى آن که از جا بجنبد، از طریق تفأل، وراجى و قاصد، بیمارانش را درمان کرده بود.
هنگامى که مادربزرگ او را احضار کرده بود، با پیژاما، تکیه داده به دو عصا، از میدان گذشته بود و در اتاق بیمار مستقر شده بود. فقط موقعى که دریافت مادربزرگ در حال احتضار است، دستور داد صندوقى با ظرف های چینى و نوشته هاى لاتین آوردند و مدت سه هفته، با انواع مرهم هاى آکادمیک، به اضافۀ شربت ها و شیاف هاى استادانه، او را از درون و برون آکند. پس از آن که در اطراف موضع درد، قورباغه دودى و در اطراف کمر زالو گذاشت، تا سپیده دم روزى که با این راه حل مواجه شد که بگوید سلمانى او را حجامت کند و پدر آنتونیو ایسابل، ارواح خبیث را از او دور کند.
شناسنامه کتاب تدفین مادربزرگ
- نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
- ترجمه: قاسم صنعوی
- انتشارات:نشر کتاب پارسه
- تعداد صفحات:156
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد