سحر ولد یگی پست زیر را در صفحه شخصی اش منتشر کرد و نوشت :
فرستاده اند را به تاریکیِ برخی دوستانم ترجیح داده ام. شبیه به جستجوگری که برای تکامل و ارتقا، به دنبال تکه های پازل موفقیتش می گردد و برایش فرقی نمی کند که این تکه ها در دستان کیست و تاوان به دست آوردن آن ها را با اشک می پردازد یا با لبخند، فقط به تکمیل پازلش فکر می کند و هرچیز که او را به تکامل نزدیک تر کند، خوشایند است، حتی اگر مانند خنجری، گلوی اعتماد و باورش را بشکافد. در نهایت زخم ها التیام خواهند یافت، شکستگی ها خوب خواهند شد و دردها و اشک ها و دلخوری ها از یاد خواهند رفت، اما دستآوردهای آن ها تا همیشه باقی خواهد ماند. و ما به یاد نخواهیم آورد که نور، از دریچه ی دیواری تابید که با قهر و غضب و به قصد آوار شدن بر سرمان، خراب کردند، یا از پسِ پرده ای که به مهر و عطوفت، کنار زدند. ما فقط به خاطر می آوریم که از یک جایی و به طریقی نور تابید و تاریکی شکافت و همه چیز بهتر شد.
ما مدیون تمام زخم ها و اتفاقات و آدم هایی هستیم که ما را -خواسته یا ناخواسته- به تکامل، نزدیک تر کردند.
ما مدیون تمام زخم ها و اتفاقات و آدم هایی هستیم که ما را -خواسته یا ناخواسته- به تکامل، نزدیک تر کردند.
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش