شانس Chance)) واژهای فرانسوی به معنای بخت و اقبال یا فرصت است. چه بد باشد چه خوب. آنچه بعنوان به این عنوان رخ میدهد خارج از کنترل فرد است و بدون توجه به اراده، قصد، یا نتیجه مورد نظر است. دیدگاه فرهنگها نسبت به اقبال از احتمال و تصادف تا ایمان و خرافه متفاوت است.
انسان ذاتا دوست دارد حس کند که بر زندگی خود کنترل دارد و به همین علت است که بسیاری از افراد هرگز نمیتوانند وجود چیزهایی که خارج از کنترل آنهاست را باور کنند. انسانها هرکاری میکنند که حس امنیت و داشتن کنترل روی زندگی خود را بدست آورند. اما باید قبول کرد که بسیاری از عوامل وجود دارند که فراتر از اراده انسان میباشند. در واقع در حالی که خیلی از افراد وجود شانس را تنها بهانهای میدانند که دیگران برای فرار از مسئولیت میآورند یا آن را انکار میکنند چون خارج از کنترل آنهاست. اما حقیقت این است که بخت و اقبال وجود دارد و یکی از عوامل موفقیت شماست.
ما توسط رخدادهای مختلف محاصره شدهایم و بنابراین قطعا رخدادهایی وجود دارند که ما بر آنها کنترل نداشته و آنها بر زندگی ما تاثیر میگذارند. برای مثال استیو جابز فردی خلاق، با اراده ، قاطع، صریح، با اعتماد به نفس، با بصیرت، باهوش و دارای مطالعات و مهارت زیادی بود اما:
جابز به طور اتفاقی با وز (woz) ملاقات کرد؛ وز کامپیوتری را اختراع کرد و جابز به بازاریابی آن پرداخت.
پدر جابز سرهم کردن وسایل مختلف و ساخت چیزهای جدید را به او یاد داد.
جابز به شدت به الکترونیک علاقه داشت؛ این اشتیاق او او را به سمت افراد و موقعیتهای خاص میکشاند.
پدر واقعی جابز او را ترک کرد؛ نیاز به پیشرفت و ایجاد تغییرات بزرگ در دنیا از نیاز ناخودآگاه او برای اثبات ارزشمند بودن خود ناشی میشد.
او خوشنویسی را یاد گرفت و این باعث شد او در طراحی و گرافیک پیشرفت کند.
با مطالعه داستان زندگی افراد موفق میتوان مثالهای زیادی را یافت که نشان میدهد آنان علاوه بر اینکه دارای تواناییها و ویژگیهای منحصر به فردی بودهاند اما عوامل بسیاری که خارج از کنترل آنها بوده است نیز در موفقیت آنان نقش داشته است.
زمان نیز یک عامل مهم در تئوری شانس است. انجام یک کار درست در زمان نامناسب به شکست منجر خواهد شد. و انجام کار صحیح در زمان مناسب به موفقیت منجر خواهد شد. برای مثال مایکروسافت سعی کرد از آیپاد کپی بردارد اما شکست خورد، گوگل سعی کرد وبسایتی مشابه فیس بوک راه اندازی کند اما شکست خورد، فیسبوک خواست از اسنپ چت کپی بردارد اما شکست خورد و… بنابراین چه آن را لطف خدا بدانید، چه زمانبدی اتفاقی، چه بخت و اقبال، به هرحال باور کنید خیلی چیزها در کنترل شما نیست!
ما اغلب ابزارهای بخت آزمایی نظیر سکه را دارای تواناییهای شناختی بشر گونه فرض میکنیم. برای مثال افراد گمان میکنند که هنگام پرتاب سکه برای شیر یا خط احتمال توالی ش- خ- ش- خ- ش- خ بیشتر از توالی ش- ش- ش- خ- خ- خ است. در واقع احتمال رویداد هر دو این توالیها به یک نسبت است. ما از این رو مرتکب چنین اشتباهی میشویم که توالی اول به نظرمان تصادفیتر میآید. به عبارت دیگر، توالی اول در نظر ما نمایاننده بهتری از فرایند قرعه است.
ناتوانی ما درفهم قانون قرعه ممکن است سبب شود که ما افرادی را که در دورهای کوتاه خوش شانس بودهاند را افرادی ماهر بینگاریم. یا کسانی را که چندین بار متوالی دچار حوادث شدهاند به نحوی مسئول شکستهای خود قلمداد کنیم. به همین ترتیب ممکن است ساختمانی را که چندین کارمند شاغل در آن به سرطان گرفتار شدهاند نامن و آسیبزا تلقی کنیم. آنچه ما از درک آن عاجزیم این است که در جهانی غیرقطعی، توالیهای اتفاقی از موفقیتها، حوادث و بیماریها ناشی از تصادف است. مثال آشکار این درک نادرست را میتوان به خوبی در باور هواداران ورزش به وجود “دست طلایی” یا “Hot Hand” در تیم محبوبشان مشاهده کرد.
استفان مارک، عضو انجمن علمی بریتانیا، معتقد است کسانی که خود را خوششانس میدانند رفتار بسیار متفاوتی دارند. طبق مشاهدات مارک، همه افراد خوششانس این ویژگیها را دارند:
منظم روتین و محیط خود را تغییر میدهند؛
با گروه وسیعی از مردم ارتباط برقرار میکنند.
به عقیده او، این مثبتاندیشی منجر به ایجاد تجربیات جدید و اشتیاق برای استفاده از فرصتها میشود. او متوجه شد که هرچه روتین فرد متنوعتر باشد، شانس بیشتری برای قرارگرفتن در معرض فرصتها و تجربیات جدید خواهد داشت. هرچه هم فرد در معرض فرصتهای بیشتری باشد، پتانسیل بیشتری برای کسب نتایج خوب خواهد داشت و این همان چیزی است که بقیه آن را شانس میدانند.
استیو جابز، بنیانگذار شرکت اپل، در یکی از سخنرانیهایش گفته است:هرچه سختتر کار کنم، خوششانستر میشوم.
بر اساس این حرف، او عامل خوششانسیاش را اتکا به خودش میداند. جابز در زندگیاش دست به ریسکهای شخصی بزرگی زد و اینطوری نظریه مارک را هم تأیید کرد که افراد خوششانس ریسک میکنند.
ریچارد وایزمن نویسندهای است که اتفاقا کارش را بهعنوان شعبدهباز حرفهای آغاز کرد. او معتقد است در درجه اول عادتهای فرد خوششانسی یا بدشانسی او را تعیین میکنند. او این فرضیه را مطرح کرد که افراد خوششانس تمایل دارند برونگرا باشند و خود را وقف کارشان میکنند و همین باعث میشود پتانسیل بیشتری برای کسب نتایج مثبت داشته باشند
افراد چیزهای زیادی را افزایشدهنده شانس میدانند؛ یکی به معجزه عددی خاص باور دارد و میگوید فلان عدد عدد شانس من است، در حالی که دیگری یکی از روزهای هفته را بهعنوان روز شانسش انتخاب کرده است. خیلی از ما شانسمان را به چیزها و اتفاقات گوناگون ربط میدهیم و آنها را نماد شانس میدانیم. در این مقاله، میخواهیم درباره روشهای افزایش شانس صحبت کنیم. با ما همراه باشید.
اگر واقعا می خواهید در زندگی تان خوش شانس باشید، بهتر است به سمت شجاعت و جرأت بیشتر قدم بردارید و فقط بر روی انجام دادن کارها تمرکز کنید. وقتی به جای اینکه به بیرون برویم و ریسک کنیم درخانه می نشینیم و جستجو می کنیم، هیچ شانسی سراغ ما نخواهد آمد. به قول معروف، شانس همیشه آدم شجاع را دوست دارد. پس زمان آن رسیده تا عزم خود را جزم کنید و ماجراجورتر شوید.
می توانید بر اساس این اصل به دنبال شانس بروید که باران را با سیل و بدبختی را با بدبختی های بزرگتر پیش بینی کنید و آینده نگر باشید.به استثنای آسیب های جسمی و روحی، یکی از بدترین چیزهایی که می تواند برای مان پیش بیاید مشکلات مالی است. شانس بد سه برابر وارد می شود و وقتی دچار مشکلات مالی شوید به نظر می رسد که مشکلات مالی خیلی زیادی دارید. قبض ها باید پرداخت شده، وام ها باید دوباره تسویه شوند و این مشکلات طوری به نظر می آیند که شما از پیدا کردن هر پولی نا امید می شوید.اما اگر قدری پس انداز کنید، وقتی وسط مواقع بحرانی به عقب برگردید و پشت سر خود پول ببینید احساس خوش شانس بودن زیادی خواهید کرد.
هیچ چیز مانند یک خانه ی مرتب و منظم نمی تواند باعث شود تا حس بهتری داشته باشیم. وقتی خانه ی ما منظم است، می توانیم همه چیز را راحت تر پیدا کنیم. دی وی دی های گم شده پیدا خواهند شد، رسیدهایی که لازم داشتید تا پیدایشان کنید، ناگهان ظاهر خواهند شد.تمیزکردن و مرتب کردن خانه، به منزله ی منظم کردن همه ی زندگی شما است. یک میز کار به هم ریخته منجر به یک ذهن به هم ریخته نیز می شود. این یعنی استرس داشتن و کمبود کارایی. خانه ی خود را مرتب کنید تا به همراه آن شادی زیادی هم برای شما به وجود بیاید.
مثبت اندیشی و خوش بینی می تواند زندگی شما را عوض کند. درموردش فکر کنید و ببینید منفی هستید یا مثبت؛ اگر منفی هستید، تمایل کمتری خواهید داشت تا کاری را انجام دهید. مثلاً فرض کنید که هواشناسی می گوید فردا طوفان و رعد و برق خواهد شد و فردا همان روزی است که برنامه ریزی کرده بودید تا به یک ویلای اجاره ای درخارج از شهر بروید؛ تصمیم با شماست. به خاطر چیزی که سازمان هواشناسی گفته است، تصمیم بگیرید که درخانه بمانید یا مثبت بیاندیشید و ریسک کنید، به ویلای اجاره ای رفته و با خودتان بگوئید که حتی اگر باران هم ببارد، روز خوبی خواهد بود. چون گاهی ممکن است به جای باران پیش بینی شده تابش و درخشش آفتاب را پیش رو داشته باشید.
اگر هر روز به خودتان بگویید که یک برنده هستید، برنده خواهید شد. شاید احمقانه به نظر برسد، اما هر روز گفتن اینکه: من یک برنده ام، من از پس این کار برمی آیم، من باهوشم و من خوشحالم، می تواند تاثیر بسیار بزرگی بر روی زندگی شما و شانس شما بگذارد.
دراکثر اوقات، با این هدف به جایی می رویم تا چیز به خصوصی را به دست آوریم. به مهمانی می رویم به امید اینکه شاید یک فرد جدید را برای دوستی پیدا کنیم. حتی به شبکه های اجتماعی می رویم به امید پیدا کردن یک شغل جدید و یا به امید پیدا کردن چیزهای جدید و ارزان به خرید می رویم.اینکه همین حالا تنها برای جنب و جوش به بیرون بروید، دیدگاهی است بسیار مصممانه. به جای اینکه پذیرای استعدادهای نهفته ای باشیم که می توانند زندگی ما را به سمت و سویی جدید و جالب ببرند، با ذهنیت کم ارزش کردن و نادیده گرفتن این استعدادها حرکت می کنیم؛ زیرا تنها یک هدف در ذهنمان داریم.زمان آن رسیده که که آزاده تر باشیم و شگفتی ها را بپذیریم، خودجوش تر باشیم و آزادانه تر حرکت کنیم. شاید واقعا خوش شانس باشیم.
درست است، شاید چیزی به اسم نیروی ماورائی وجود نداشته باشد، اما شما با رؤیا پردازی می توانید به شانس خود نزدیکتر شوید. پس رؤیاهای خود را فراموش نکنید.اگر شانس را باور ندارید شانس هم به زندگی شما نخواهد آمد
توجه به این نکته ضروری است که باور کنید هر لحظه ممکن است چیزهای شگفت انگیز و جادویی برایتان اتفاق بیفتند. اما باید تمرکز خود را برچیزهایی را که احساس می کنید برای موفقیت و خوش شانس شدن تضمین شده ترهستند محدود کنید. چرا که با بیش ازحد محدود کردن خود، در واقع روند دعوت بدشانسی را به زندگی خود راحت تر خواهید کرد. اگر وقت خود را صرف تمرکز برچیزهایی کنید که باعث ناراحتی می شوند، به شما استرس داده و باعث تحلیل رفتن شما می شوند.
شاید به خاطر شغلی که برایش درخواست داده بودید و آن را نگرفتید احساس بدشانسی کنید. یا فردی که فکر می کردید می توانست شریک زندگی شما باشد، شما را خرد کرده و به همین دلیل احساس می کنید نفرین شده اید. وقت آن است که با درخواست دادن برای شغل های بیشتر، داشتن قرارملاقات های عاشقانه با افراد دیگر و کارهای دیگر، فرصت های خود را بیشتر کنید.
بعضی از ما چون به خودمان فرصت های بهتری می دهیم خوش شانسیم. اگر برای تنها یک شغل درخواست دهید، شاید آن را نگیرید. اما اگر برای 5 یا 10 تا شغل درخواست دهید شانس بیشتری خواهید داشت.
اگر تمام وقت خود را صرف ناراحتی برای فرصت های از دست داده یا نگرانی درمورد آینده ی خود کنید، فرصت های زمان حال و همچنین خوش شانسی را از دست خواهید داد. پس باید از فکر کردن درمورد گذشته دست بکشید و تمرکز خود را بر روی زمان حال بگذارید. به این فکر کنید که چگونه می توانید زندگی خود را عوض کنید، همین امروز تصمیم بگیرید و فرصت هایی را که می توانند زندگی شما را برای همیشه تغییر دهند به چنگ آورید.