سکته مرگبار زن جوان مشهدی به خاطر کارهای شوهرش

  یکشنبه، 26 تیر 1401 ID  کد خبر 213975
سکته مرگبار زن جوان مشهدی به خاطر کارهای شوهرش
ساعدنیوز: زن جوان به خاطر بدرفتاری و بی اعتنایی شوهرش سکته کرد و به کام مرگ فرو رفت.

به گزارش سایت خبری ساعدنیوز به نقل از خبرفوری، اگر می دانستم این زندگی تا این اندازه کوتاه و بی ارزش است نه تنها همسرم را اذیت نمی کردم بلکه به او عشق می ورزیدم اما اکنون برای عذاب وجدانی که دارم چند بار دست به خودکشی زدم و...

جوان 35 ساله در حالی که به شدت اشک می ریخت با بیان این که به خاطر عذاب وجدانی که دارم زندگی برایم سیاه و تلخ شده است به کارشناس و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: 26 ساله بودم که با «صغری» ازدواج کردم. او نوه عمویم بود و آن زمان تنها 15 سال داشت اما من عاشق یکی از همکارانم در شرکت بودم و قصد داشتم با او ازدواج کنم.

با وجود این خانواده ام به شدت مخالف ازدواج من و «نسترن» بودند، مادرم معتقد بود صغری از بستگان خودمان است و اصل و نسب او را می شناسیم اگر خدای ناکرده مشکلی در زندگی شما به وجود بیاید به دلیل همین ارتباط های فامیلی خیلی زود حل می شود.

خلاصه اصرارهای من برای ازدواج با نسترن بی فایده بود تا این که روزی وقتی از شرکت به خانه بازگشتم صغری و خانواده اش مهمان خانه ما بودند آن شب برای اولین بار بود که صغری را از نزدیک می دیدم ولی دیگر نمی توانستم در برابر خواسته مادرم مقاومت کنم.

با خودم فکر کردم حالا که ناچار به ازدواج با او هستم آن قدر او را در زندگی مشترک اذیت می کنم تا خودش مرا ترک کند و من بتوانم با کسی که دوستش دارم ازدواج کنم مدتی بعد از برگزاری مراسم عقدکنان، متوجه شدم که نسترن هم ازدواج کرده اما با همسرش اختلاف دارد این بود که آزار و اذیت هایم را شروع کردم برای هر چیز بی ارزشی بهانه می گرفتم و اشک همسرم را در می آوردم اما صغری با آن که دختری نوجوان بود بیشتر از سنش می فهمید و مدام به من محبت می کرد او چنان به زندگی مشترکمان می رسید و خانه داری می کرد که من به سختی می توانستم بهانه ای برای مشاجره و سرزنش او پیدا کنم در حالی که دخترم «هدی» به دنیا آمده بود نسترن هم از شوهرش جدا شد به همین دلیل درگیری ها و ناسازگاری های من با صغری شدت گرفت. چند بار به چهره اش نگاه کردم و فریاد زدم «من تو را دوست ندارم!» ولی او فقط مرا می بوسید و اشک می ریخت.

خلاصه بهانه گیری های من پایانی نداشت و من همچنان همسرم را با گفتار و رفتارم زجر می دادم تا این که در نزدیکی تحویل سال نو یک شب وقتی از سرکار به خانه بازگشتم با صحنه عجیبی روبه رو شدم صغری طوری خانه تکانی کرده بود که گویی وارد بهشت شده ام. او همه لوازم منزل را برق انداخته و گل آذین کرده بود با آن که از شدت خستگی نای حرکت نداشت باز هم به سرعت غذایی حاضر کرد تا من بعد از صرف چای منتظر تهیه غذا نمانم ولی همین موضوع بهانه خوبی بود تا من دوباره اشک او را در بیاورم.

بالاخره بهانه گیری را شروع کردم و از این که غذایی ساده آماده کرده است ایراد گرفتم و سرزنش هایم را شروع کردم او نیز طبق معمول فقط اشک ریخت و عذرخواهی کرد. آن شب زمانی که صغری از شدت خستگی نمی توانست بیدار بماند با همان چشمان اشک آلود رو به من کرد و گفت: «تخت پشتم تیر می کشد» و سپس از من خواست تا کمی ستون فقراتش را ماساژ بدهم ولی من با بی اعتنایی و بیان جمله ای توهین آمیز به او گفتم «هنوز دستت معلول نیست خودت ماساژ بده!» بعد هم پتویم را برداشتم و در اتاق دیگر منزل خوابیدم صبح روز بعد وقتی از خواب بیدار شدم صغری را مانند همیشه در حال آماده کردن صبحانه ندیدم.

او هر روز قبل از آن که من از خواب بیدار شوم صبحانه را آماده می کرد لباس هایم را اتو و کفش هایم را واکس می زد و سپس با لحنی مهربان مرا صدا می کرد، تا چشمانم را باز کنم ولی وقتی دیدم صغری هنوز از اتاقش بیرون نیامده است او را صدا زدم، وقتی پاسخم را نداد با خودم فکر کردم قصد دارد برایم ناز کند برای همین دیگر اعتنایی نکردم و کتری را روی گاز گذاشتم تا چای آماده کنم یک ساعت بعد متوجه شدم که همسرم حتی به دخترم نیز اعتنایی نمی کند که او را مدام صدا می زد دیگر نگران شدم و در حالی که هنوز غرورم اجازه نمی داد بالای سر همسرم رفتم و صدایش زدم اما او هیچ عکس العملی نشان نداد وقتی دستش را گرفتم تازه فهمیدم که دستانش به شدت یخ کرده و اتفاقی افتاده است هراسان و سراسیمه گوشی را برداشتم و با اورژانس تماس گرفتم سپس وحشت زده همسایگان را خبر کردم دقایقی بعد امدادگران اورژانس از راه رسیدند ولی دیگر دیر شده بود همسرم یک ساعت بعد از آخرین مشاجره ما و در همان نیمه شب از دنیا رفته بود.

پزشکی قانونی علت مرگ همسرم را «سکته» تشخیص داد ولی من به دلیل رفتارهایم از همان روز دچار عذاب وجدان شده ام از نگاه کردن به چهره فرزندم شرم دارم هیچ کس جز من نمی داند صغری تا چه اندازه زنی نجیب و باگذشت بود اما من قدر محبت های او را ندانستم و برای یک عشق پوچ خیابانی زندگی ام را به تباهی کشاندم. اگر فقط ذره ای از دریای محبت او را درک می کردم امروز خوشبخت ترین مرد روی زمین بودم حالا به خاطر عذاب وجدانی که دارم چند بار دست به خودکشی زدم اما هر بار یکی از نزدیکانم متوجه شده و مرا از مرگ نجات داده اند نمی دانستم زندگی تا این اندازه کوتاه و بی ارزش است و. ..

با توجه به وضعیت وخیم روحی و روانی این مرد جوان اقدامات مشاوره ای و روان شناختی در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری با صدور دستوری از سوی سرگرد جواد یعقوبی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) آغاز شد.


دیدگاه ها
  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
همسر رهبر معظم انقلاب: آقای ما اجازه نمی‌دهد که در خانه، غیر از برنج کوپنی استفاده کنیم و آن هم کفاف خوراک ما را بیش از یک بار در هفته نمی‌دهد (665 نظر) نگاهی به سفره مفصل و تمام و کمال حضرت ابوالفضل در منزل شاه نشین علی دایی+عکس/ از گل آرایی و شمع‌دان‌هایی طلایی تا پَک هایی لاکچری و جذاب (119 نظر) نگاهی به ماشین مازراتی هوش پران علی دایی که همه آرزوشو دارن/ شهریار فوتبال ایران سوار بر دلبر مشکی😍 (93 نظر) رهبر معظم انقلاب: بعد از فوت پدرم همه‌ی موجودی خانه‌اش 45 هزار تومان شد که نمی‌شد با آن گاز یا یخچال خرید (81 نظر) مات و مبهوت موندن مهران مدیری از دیدن همزاد خودش تو دورهمی/ چقدرم که شبیه همدیگه هستن!+عکس (69 نظر) (فیلم) ورود جالب و معنادار رهبر انقلاب به حسینیه امام خمینی (ره) به همراه مسعود پزشکیان و شعار حیدر حیدر جمعیت (65 نظر) میز غذای ساده رهبر معظم انقلاب و خوردن غذا در بشقاب استیل/ ساده زیستی ایشان همیشه مثال زدنی است+عکس (49 نظر) خلاقیت منحصر به فرد آرایشگر خوش ذوق در تغییر چهره داماد حماسه ساز شد+ویدئو/سلطان بی چون و چرای گریم در سطح خاورمیانه😂 (40 نظر) خلاقیت خنده‌دار اوستا بنّا در ساختن توالت کنار روشویی برای راحتیِ صاحبخانه حماسه آفرید+ عکس/ مغز نیست که فسفر خالصه😂 (35 نظر) رهبر معظم انقلاب: من در کلاس اول ابتدایی چشمانم ضعیف بود و تخته سیاه و چهره معلم رو نمی‌دیدم +ویدیو/ از 13 سالگی عینکی شدم (30 نظر) ریحانه سادات دختر بزرگ شهید رئیسی: سجاده نماز پدرم را در اندونزی تکه تکه کردند و به عنوان تبرّک بین مردم پخش کردند+ویدیو (23 نظر) درخت خرمای بزرگ حیاط باصفای خونه ویلایی زهرا گونش/ نخل های هم قد والیبالیست مشهور ترکیه ای (21 نظر) حضور ساده و بدون تشریفات همسر رهبر معظم انقلاب در یک درمانگاه/ ایشان گفتند من نمی‌خواهم پارتی بازی بکنم+ویدیو (17 نظر) بازیگرانی که در جوانی فوت شده اند + ویدئو با صدای معتمدی سریال گرگ و میش / روحشان شاد چقدر حیف شدن😥 عسل بدیعی، پوپک گلدره و .. (17 نظر) هنرمندان و ورزشکارانی که در مراسم نذری پوریا پورسرخ بازیگر سریال کیمیا حضور داشتند/ علی پروین هم بود+عکس (16 نظر)
منتخب روز   
(فیلم) سکانس فوق العاده احساسی و عاشقانه از شهاب حسینی و معشوقه‌اش در سریال "شهرزاد" / با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر هیچکس به تو مانند نشد😍 (فیلم) خرید دکتر مسعود پزشکیان از یک سوپرمارکت در تهران به همراه نوه‌ها و عروسش با کارت بانکی شخصی / نوه‌ها پدربزرگ را به خرج انداخته‌اند اقدام منحصربفرد و زیبای طلافروش یزدی به احترام دختر سه ساله امام حسین(ع)+عکس/ این جور تصاویر مخصوص ایران ماست والسلام👌 (فیلم) رهبر معظم انقلاب: به من می‌گویند شما گفتید سوءاستفاده جویان را افشا نکنید / ما حق نداریم افراد را به صرف گمان متهم کنیم سکانس خوشحالی قُباد از بارداری شهرزاد/ قُباد: من تا الان نمیدونستم از این دنیا و از این زندگی چی میخوام اما الان.... (عکس) هدایای ارزشمندی که پزشکیان در پشت صحنه یک هیئت دریافت کرد / خوشا راهی که آغازش با حسین است ... (ویدئو) شعر سوزناک شهریار برای مادر بزرگش که با شنیدنش اشک از چشمانتان سرازیر خواهد شد به یادماندنی ترین سکانس عاشقانه سریال شهرزاد / از بله گفتن شهرزاد تا مرگ مرگ بزرگ آقا نقش دختر رهبر انقلاب در ترمیم دست مجروح ایشان/ فرزند دختری که به پدر اُنس داشت (عکس) شوخی ظریف با آقای ظریف؛ از مقایسه ظریف با مِسی تا انداختن ماسک به شکل آقای رئیس جمهور!! واکنش عضو دفتر رهبر انقلاب به پست اینستاگرامی پسرش با هشتگ برای ایران، پزشکیان