متن آهنگ دف دل از شاهین پسیان
گَر کُفری و گَر ایمان من پایِ تو می مانم از خویش بُرون رفتی من جای تو می مانم ای عشق ، چه ها کردی با نیمه ی هُشیارم عقل از سرِ من رفت و دل در گروِ یارم در سینه نمی گنجد این قدر، دل آشوبی دل دف شده و هر دَم می کوبد و می کوبی برخیز و بیَفشان دست تا پای بکوبد عشق تا از رُخِ احساست زنگار بروبَد عشق چرخی بزن و دستی برخیز که باید زد دل دَف شده و هر دم می کوبی و می کوبد چرخی بزن و دستی این شور چه شیرین است پیمانِ من و چشمت عهدی ست که دیرین است من مستم و تو سَرمست عشق است چنین تَردست من نقشِ تو را دیدم بر هر چه که بود و هست دل در شرَرَت ای جان می کوبد و می کوبی من طالبِ این شورم آن قدر که مطلوبی