متن آهنگ سرزده از مسعود محمدزاده
توبه نمیکردم اگه مقصدِ من نمیشدی نقطهی پایانِ یه عُمر پرسهزدن نمیشدی رد شدم از یه فصلِ تلخ، مرثیه حقِ من نبود سرزده اومدم ولی مسیر من، روشن نبود قفس شکست و بغض، نه! من تو خودم زندونیام بارون نمیباره ولی من ابری و بارونیام وقتی دلم از دلهره، از درد و دلشوره پُره وقتی به یک نگاهِ تو گناهِ من خط میخوره نگاهتُ ازم نگیر، یادِت چراغِ راهَمه وقتی به تو فکر میکنم، غریبه میشم با همه