به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از تسنیم، حجت الاسلام والمسلمین سیدحسین مطهری فرد معروف به «مطهری یزدی» از روحانیون مبارز و انقلابی دار فانی را وداع گفت. وی در دوران حیات، خاطراتش را در مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط کرد و کتاب خاطرات این روحانی مجاهد با عنوان «پاسداشت خدمت و دیانت» از سوی موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شد.
ناگفته های حجت الاسلام مطهری یزدی از حوادث مهم و سرنوشت ساز انقلاب بسیار خواندنی است. خاطرات او مشتمل بر هفت فصل است که طی آن فصول، راوی خاطراتش را از برهه های مختلف حیات سیاسی خود روایت کرده است. ماجرای سفر به مکه مکرمه همراه با آیت الله کفعمی و جریان آشنایی با مبارزات آیت الله خامنه ای در سیستان و بلوچستان در اولین فصل از کتاب خاطرات حجت الاسلام مطهری یزدی روایت می شود.
فصل دوم، خاطرات راوی از آغازین سال های نهضت اسلامی را دربرمی گیرد. حضور او در حوزه علمیه، ماجرای حمله کوماندوهای رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه در فروردین 1342، ماجرای بازداشت امام و جریان 15 خرداد در همین فصل روایت می شود.
در فصل سوم، راوی خاطرات خود از عزیمت به نجف را بازگو می کند که از قضا امام خمینی نیز در همان سال ها ایام تبعید خود را در نجف می گذراندند. دیدار حجت الاسلام مطهری یزدی با امام خمینی در نجف از فرازهای مهم این فصل است.
حجت الاسلام مطهری فرد بعد از حضور در نجف بار دیگر به ایران برگشته و مبارزات خود را ادامه می دهد که فصل چهارم و پنجم کتاب به تبیین این مبارزات به نقل از راوی می پردازد.
فصل ششم شامل خاطراتی از حجت الاسلام مطهری یزدی در کسوت امام جماعت و مدیریت مسجد خداداد است و فصل هفتم و پایانی نظرات و دیدگاه ها و خاطرات دیگران را درباره حجت الاسلام مطهری یزدی منعکس می کند.
حجت الاسلام مطهری یزدی که در دهه 1340 به نجف عزیمت کرد و از محضر امام خمینی بهره برد، در بخشی از خاطرات خود درباره ویژگی ها و خصوصیات حضرت امام می گوید: «امام (ره) مقید به دیدار مراجعی بودند که به دیدار ایشان می رفتند و اعتقاد داشتند که هیچگاه نباید از زی طلبگی خارج شوند از این رو با پای پیاده به دیدار مراجع می رفتند. گاهی به ایشان می گفتند شاید این کار شما توهین به مراجع به حساب آید و امام (ره) با پذیرش این سخن، با تاکسی به دیدار مراجع معظم تقلید نجف اشرف از جمله آیات عظام سیدمحسن حکیم، سیدمحمود شاهرودی و سیدابوالقاسم خویی رفتند.
امام طلبه هایی مثل من را خصوصی به حضورشان نمی پذیرفتند بلکه با حضور در بیرونی با طلاب دیدار می کردند. منزل امام (ره) ساده بود و لوازم خنک کننده و کولر نداشت، بلکه پنکه ای داشت به سمت حجره ای که به سمت سرداب بود و به این شکل هوای نسبتاً خنکی در اتاق ایشان ایجاد می شد. وقتی به امام (ره) پیشنهاد خرید کولر را دادند، فرمودند: درحالی که برادران و خواهران ما در شرایط سخت در زندان ها به سر می برند، چگونه من در آسایش و رفاه باشم. مجالس مذهبی که در محل منزل امام(ره) برگزار می شد با پذیرایی ساده عمدتاً چای و خرما، همراه بود. یکی از نکات زندگی امام این بود که به هیچ وجه گداپرور نبودند برای نمونه، زمانی فردی به ایشان گفت عبایم پاره است، لطفاً پولی برای تهیه عبای جدید به من بدهید، در این حال متوجه جستجوی امام(ره) در پی چیزی شد، سرانجام روشن شد رهبرکبیر انقلاب می خواستند عبای پاره خود را به آن فرد نشان دهند و به او بفهمانند دنبال گدایی نباشد.»
وی در جایی دیگر با اشاره به علاقه خویش به امام خمینی می گوید: «من دلداده حضرت امام بودم و یکی از انگیزه هایم نیز از سفر همراهی با ایشان بود و از سال 1346 تا 1349 در نجف با حضرت امام (ره) بودم. ایشان وقتی در نجف در مدرسه آیت الله بروجردی نماز می خواندند، سجاده شان مقابل حجره ما می افتاد و اگر بعد نماز باران می گرفت فوراً به حجره ما می آمدند. در سفرهای کربلا با ایشان همراه بودم. اگر هم بزرگانی از قم و یزد به نجف می آمدند ــ مثل آیت الله فکور یزدی ــ من برای پذیرایی می رفتم و یادم هست چندبار ایشان تشریف آوردند و من برای پذیرایی و استقبال به بیت امام رفتم.»