به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از فرادید، افسانه نجم آبادی استاد تاریخ و مطالعات جنسیت دانشگاه هاروارد در کتاب "زنان سبیلو و مردان بدون ریش" نگرانی های جنسیتی در مدرنیته ایرانی را نشان می دهد که چگونه جنسیت و تمایلات جنسی همپای مدرنیته در ایران دچار تغیر و تحول شده است.
نجم آبادی در این کتاب به بررسی آثار باقی مانده از دوران قاجار می پردازد و موارد بسیاری هم چون سفرنامه ها و زندگی نامه ها، اشعار، رمان های فارسی، نماد های حک شده بر روی سکه ها و... را مورد نقد و بررسی قرار می دهد و تاریخی از ایران در دوره ی قاجار، که گفتمان رسمی از تاریخ جنسیت ایران را با سوالات جدی روبه رو کرده، به تصویر می کشد.
این کتاب پژوهشی دقیق در باب امر جنسی است که بواسطه مواجهه ایران با غرب در قالب مفاهیمی، چون ملت، جنسیت، وطن و علم صورت بندی جدیدی به خود گرفته است. نجم آبادی در مطالعه خود به ردیابی آثار و بقایای به جای مانده از دوره قاجار می پردازد تا بلکه نشانی از جنسیت و امر جنسی بیابد. بدین منظور او علاوه برسفرنامه، رمان و شعر دوران قاجار، دست به دامان نقاشی ها، پارچه نوشته ها و تصاویر ضرب شده بر روی مسکوکات می شود.
ژرف نگری نجم آبادی و قوت نظری او این کتاب را به یکی از متون جریان ساز در حوزه ی تاریخ مدرن ایران، علوم سیاسی و مطالعات جنسیتی تبدیل کرده است. پر بیراه نیست اگر ادعا کنیم اثر هنرمندانه ی نجم آبادی با برهم زدن تصویر غالب از دوران قاجار، ادبیات مرتبط با این موضوع را گامی به پیشبرده است.
کتاب حاضر دفتر اول از کتاب "زنان سیبیلو و مردان بدون ریش" است که به پیشگاه خوانندگان فارسی زبان تقدیم می شود. متن بسیار محققانه و با دقت نوشته شده است. ترجمه هم کوششی مجدانه در جهت وفاداری به متن و ترجمه درست به فارسی بوده است. این کتاب، کتابی است که بعد از خواندنش "جور دیگر" به دوران قاجار نگاه خواهید کرد، حتی اگر اصل مطلب را بدانید.
در حقیقت این کتاب، هم جنس گراییِ مردانِ ایرانی در دوران قاجاریه و پیش از آن که به صورت موضوعی عادی در جامعه بوده را به نمایش می گذارد و نشان می دهد که این موضوع موجب تنهایی، افسردگی و گوشه نشینی زنان شده بود. از دیدگاه مردان آن زمان، زنان تنها برای به دنیا آوردن فرزند آفریده شده بودند و عشق حتی در ادبیات و هنر هم برای مردانی که ریش و سبیل نداشتند نیز سمبل زیبایی و کمال بود. زمانیکه از اواسط قرن ۱۹ بین ایران و اروپا روابط مستحکم تری به وجود آمد، در هنجار های جنسی نیز تغییرات چشم گیری صورت گرفت. این اثر ماندگار و تاریخی به شما می گوید که چگونه ارتباط با فرنگیان زندگی روزمره ی مردم آن دوره را متحول کرد و فهم آن ها را نسبت به گذشته تغییر داد.
«زنان سیبیلو و مردان بی ریش» به دو دلیل به نگارش درآمده؛ دلیل اول: فکت های تاریخی و دلیل دوم: نظریه های علوم انسانی. نجم آبادی در این کتاب، زیرکانه و با دانشی آکادمیک، داده ها، مستندات و شواهد تاریخی را با یکدیگر ادغام می کند که سوار شدن این علوم بر تاریخ، نشان دهنده ی حقیقتی بسیار درس آموز است؛ اینکه گذشته نه فقط با پیدا کردن قطعاتی از تاریخ کشف می شود، بلکه از کنار نظریات و موضوعات تازه مجدد صورت بندی می شود.
بخش هایی از کتاب
«تا اواخر قرن نوزدهم، در بعد جنسیتی زیبایی تغییر ژرفی شکل گرفته بود. توصیف زیبایی مردانه و عشق مرد به مرد محو شد. مردان در تابلو های سلطنتی پس از دوران ناصری، نه دیگر با کمر های باریک به تصویر کشیده شدند و نه ویژگی های چهره زیبای مردان در دهه های اولیه را داشتند. به طور مشابه، تصاویر زنان و ویژگی های چهره و بدن آن ها از مردان متمایز شد. به بیان دیگر، بازنمایی زیبایی دستخوش تغییرات مهمی شد. براساس تحقیقات اختیار و آدموا، فرهنگ بصری دوران قاجار از نقاشی های فانتزی به ناتورالیسم و رئالیسم تغییر یافت.»
«قصد من آن نیست که دوره پیشامدرن را به سان عصری طلایی بری همجنس دوستی مساوات طلبانه نشان دهم. بلکه، از نظر من، مفاهیم مردانگی و زنانگی، تنها زمانی به ساختاری برای مفاهیم زیبایی، میل و عشق تبدیل شدند که تمایز جنسیتی وارد این دسته بندی ها شد. پیش تر مردانگی و زنانگی در حوزه هایی، چون قرارداد جنسی ازدواج و سلسله مراتب قدرت خانواده کاربردی داشتند، ولی حوزه عشق و میل این کاربرد را نداشتند»
«همجنس دوستی و کردار میان همجنسان به تدریج در قرن نوزدهم نشانه ای از عقب افتادگی ایران تلقی شد. دگرجنس خواهانه کردن روابط و میل جنسی و تبدیل آنان به هنجار غالب بدل به شرط «تحقق مدرنیته» شد. طرحی که مستلزم مختلط کردن روابط اجتماعی در فضا های عمومی و صورتبندی دوباره خانواده بود»
«مردان بزرگسالی که بعد از سن معینی به روابط جنسی با پسران نوجوان ادامه می دادند، غالباً مورد نکوهش قرار می گرفتند. میرزا محمود مطلب طنزی دارد درباره شاعر نابینایی به نام منعم که امردان را از فاصله صد قدمی تشخیص می داد. هنگامی که از او پرسیدند چگونه چنین چیزی ممکن است، شاعر پاسخ داد، درخشندگی ای که از چهره پسران جوان ساطع می شود از دیوار های نابینایی عبور می کند. مجدالملک با نیش و کنایه درباره خزانه دار ارتش، میرزا هدایت، می گوید: «این جوان ۶۷ ساله که هنوز حشر او با اطفال نابالغ ست، بخلاف ارباب قلم ایرانی، ریش خود را از ته می زند».
«اگرچه فضا زمان مدرنیته به دنبال همساز کردن دیگر فضا ها (ی پیشامدرن) با فضای اروپای غربی بود، اما این مهم تنها از خلال بستر های فرهنگی تاریخی جامعهٔ مقصد می توانست محقق شود. در نتیجه پروژهٔ مدرنیزاسیون را باید کوششی فهمید در راستای بکارگیری عناصر گذشته در خدمت نظم نوین. به عبارت دیگر سازه های فرهنگی تاریخی همچنان در فضای مدرنیته قابل رویت هستند و از بین نمی رود، اما این بار در نظم و رابطه ای سراسر متفاوت قرار گرفته اند. این درست همان نقشی ست که عرفان تاریخی در ایران برای از صحنه به درکردن همجنس خواهی بازی کرد.
فضای دگرجنس خواهانهٔ مدرنیته با اتکاء به آموزه های عرفانی توانست همجنس خواهی را از یاد ها محو کند. بدین ترتیب که عشق به شاهد و امرد به عشقی متعالی بازپردازی شد. بازخوانی های مدرنی که از متون ادبی گذشته انجام گرفت عشق مردان عارف را امری به تمامی تمثیل گونه و نمادی از عشق الهی تفسیر کرد. درست همانطور که امروز وقتی حافظ می می نوشد نخست شراب ناب بهشتی به تخیّلمان می آید. به همین سیاق مدرنیته با تحمیل فضای خود «معشوق مذکر را در پستوی پیشامدرنیته پنهان کرد و عشق عرفانی را به سان عشقی متعالی بازپردازی کرد»
«مردان جوانی که رفته رفته ریش شان درمی آمد، در صورتی که همچنان به مردان بزرگ تر از خود علاقه مند می ماندند، مورد نکوهش قرار می گرفتند. محمودمیرزا در رابطه با جوان شاعری به نام ابوطالب پرتو می نویسد: «از جوانان یوسف مثال شهر نهاوند است. غبار خط اگرچه آیینه جمالش را تار نموده و بگرد گل عارضش باغبان قضا از خار دسته ها بسته، هنوزش بوی وفا از گریبان دوستی می آید و مشتاقان مهجور را در نهان از خود ممنون دارد، مطلوب و محبوب نظربازان است».
«قرن نوزدهم خالی از اشعار همجنس دوستانه و سرگرمی های پورنوگرافیک نبود. فرهاد میرزا معتمدالدوله در نامه های بسیاری به اعتضادالسلطنه با شور و احساس درباره نوکر جدید دربار می گوید که با نام «علی جان» عزیزش می داشت. ولی چندی نمی گذرد که او غمناک و هراسان، از این می گوید که چگونه ماه علی جان در حال افول و از دست دادن درخشندگی اش است و چگونه سرانجام سبیل علی جان درآمده است. در سال ۱۲۵۱، ولی خان گرجستانی کتاب رساله فجوریه را تألیف کرد که در آن ماجراجویی های جنسی اش را با ۲۸ شهدخت قجری، ۶۵ مرد و ۱۵ زن روسپی، و ۲۷ مرد و ۱۸ زن خدمتکار، ثبت کرده است. وی در توصیف جزئیات دست و دل باز بوده است و ظاهراً کتابش خواننده بسیار داشت.»
«در هرحال تا آخر قرن نوزدهم، بسیاری از روابط همجنس خواهانه مردان یا ابزاری برای انتقاد سیاسی از مخالفان شد و یا به نقدی اخلاقی از کشوری رو به انحطاط مبدل گشت. چنین رویه ای است که اثر بعدی جعفر شهری درباره تاریخ تهران را شکل بخشیده است. یکی از موارد مهمی که اعتمادالسلطنه علیه برخی از دولتمردان قاجاری مطرح می کرد، کثرت معشوق های مرد آنان بود. در میان افرادی که آماج انتقاد وی قرار گرفتند، می توان به میرزاحسین خان سپهسالار که اعتمادالسلطنه از تمایلات جنسی او با عنوان «خیانت های بزرگ علیه شاه و ملت ایران» نام می برد و نایب السلطنه و امین السلطان اشاره کرد. معشوقگان این مردان شامل شاهزادگان قاجار که بعد ها خود جایگاهی رفیع در دربار می یافتند، نیز می شد. در اواخر حکومت مظفرالدین شاه، چنان که در فصل هشتم خواهیم دید، کردار های همجنس خواهانه وی از جمله زمینه ای شد برای خواست پایان یافتن حکومتش»
چه کسانی این کتاب را بخوانند
کتاب «زنان سیبیلو و مردان بی ریش» برای افراد علاقه مند به موضوعات جنسیت و تاریخ نگاری، بسیار مناسب است. آنچه که این کتاب شما را پس از خواندنش به فکر فرو می برد، حجم داده های تاریخی بسیار و پیچیدگی تحلیل های فرضی نجم آبادی است.
درباره نویسنده
افسانه نجم آبادی نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه هاروارد در رشتهٔ مطالعات زنان، جنسیت و تاریخ (به ویژه مطالعات تاریخی در قرن نوزدهم میلادی در ایران) است. افسانهٔ نجم آبادی، نوهٔ نوهٔ شیخ هادی نجم آبادی است روحانی تجدد خواهی که در جنبش مشروطه اثر آفرین بوده است.