به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز به نقل از همشهری، با وجود اینکه در این سالها در دهها فیلم و سریال و آثار ماندگاری چون کارآگاه علوی، سگکشی، ولایت عشق و... خوش درخشیده، اما بهدلیل علاقه خانوادگی به تولید، اولویتش تهیهکنندگی است تا بازیگری. صحبت از احمد نجفی است، هنرمند توانمندی که دغدغهاش ساخت آثار فاخر و ارزشمندی برای معرفی چهره واقعی ایران و ایرانی به دنیاست. به بهانه بازپخش مجموعه تلویزیونی «انقلاب دوم» از شبکه یک سیما با این هنرمند همکلام شدیم. نجفی در این گفتوگو برای ما از فعالیتها و دغدغههای هنریاش، خاطراتش و تأثیر جنگ اوکراین در زندگی شخصیاش میگوید.
3 سال پیش به پیشنهاد کارگردان مجموعه آقای شمقدری در این سریال بازی کردم که همان روزها از تلویزیون پخش شد و بازخورد خوبی داشت. الان هم با کمی تغییر در تدوین و مونتاژ از شبکه یک در حال بازپخش است که امیدوارم موردپسند مردم قرار بگیرد.
حدود 2 ماه پیش که با آقای لطیفی کارگردان سریال صحبت کردم، گفتند کار در پیش تولید نهایی بهدلیل مشکلات مالی فعلا متوقف شده است. امیدوارم این مشکل زودتر حل شود چون کار بسیار خوبی است و برایش بسیار زحمت کشیده شده بهویژه اینکه بهنظرم بهترین وقت برای پخش این سریال همین ایام است.
داستان این مجموعه درباره سنجرخان، قهرمان ملی کردستان هست که با دولتهای خارجی و بهویژه شوروی مبارزه کرد. بهدلیل نگاهی که این سریال به کردستان و قهرمانهای ملی دارد، بهنظرم پخش آن در تقویت اتحاد ملی خیلی مؤثر است.
بله. نام سنجرخان را شنیده بودم و کمی درباره فعالیتهایش میدانستم، البته نمیگویم که متخصص بودم اما مطالعاتی درباره سنجرخان داشتم و میدانستم که بهخاطر دفاع از کشور علیه شوروی و تجزیهطلبها جنگیده است.
واقعا؟ اطلاع ندارم. هنوز با من دراینباره صحبت نشده است.
مشغول بازی در 2 فیلم سینمایی و یکسریال تاریخی به نام «نامیرا» هستم که در ماههای آینده پخش و اکران میشوند. سریال نامیرا درباره رخدادهای قبل از واقعه کربلاست.
شاید چون نقشهایی که به فیزیک من میخورد در این سریالها بیشتر است، اما در کل پیشنهاد تهیهکننده و کارگردانهایی است که برایم قابل احتراماند.
قطعا، بله. در این سن و سال دنبال دیده شدن نیستم و فقط در کارهای با ارزش بازی میکنم.
برایم فرقی ندارد. مهم این است که نقش خوب اجرا شود و در خدمت قصه و کارگردان باشد. اگر بدانم توان اجرای یک نقش را دارم و قصهاش هم قصه خوبی است، به راحتی آن را میپذیرم و دیگر به این فکر نمیکنم که قرار است چهره منفی از من دیده شود یا مثبت. همانطور که در فیلم «پناهنده» زندهیاد ملاقلیپور نقش منفی ایفا کردم.
مردم ما هر کسی را که قد بلند و چشمان سبز دارد به خارج نسبت میدهند، درحالیکه پدرم اصالتا خوزستانی و مادرم از قوم لر هستند. شاید خیلیها ندانند ولی در خوزستان از این تیپ و قیافهها زیاد است. البته این لقب را پس از بازی در نقش یک آمریکایی در فیلم سینمایی توفان شن به من دادند. حتی یک دوست حساسی که برایم قابل احترام است گفت دیگر نباید نقش آمریکاییها را بازی کنی.
یک دورهای در خوزستان با برادرم مشغول کار خانوادگیمان یعنی تولید خرما بودیم. ولی الان دیگر از رفتوآمد و سنگاندازی ادارهها و بانکها خسته شدم و کار را رها کردم.
سر اکران فیلم «من یک ایرانی» هستم از طرف خانه سینما و شورای نمایش خیلی اذیت شدم. یک عده آدم متعصب بیدانش آنجا نشسته بودند و چوب لای چرخ تولیدکننده میگذاشتند. اگر یادتان باشد رفتم و در خانه سینما را هم گل گرفتم؛ البته من از این کار سودی نبردم ولی حداقل سینما بهرهبرد. همه جا گفتهام اگر کسی در سینما ظلم کند، مطمئن باشید جلویش میایستم. بهخاطر حفظ آبروی سینما اگر لازم باشد باز هم در خانه سینما را گل میگیرم.
خداییش اگر بودجهام برسد تهیهکنندگی را بیشتر دوست دارم، چون در یک خانواده تولیدکننده بزرگ شدهام و ترجیح میدهم تولیدکننده باشم تا خدماتدهنده.
خانوادگی در کار تولید و صادرات خرما بودیم. پدرم یک تولیدکننده و کارآفرین موفق بود و کارگاهش در خوزستان حدود 1700 کارگر داشت. نصیحت مرحوم پدرم که میگفت «سعی کنید تولیدکننده باشید، نه مصرفکننده» همیشه در گوشم است.
بله. بهدلیل اینکه فیلمسازها برای سیاهنمایی و همهچیز را منفی و چرک نشان دادن با هم رقابت میکردند. رسم شده بود که هرقدر فیلم سیاه بود و مشکلات کشور را بزرگنمایی میکرد در جشنوارههای خارجی جایزه میگرفت. در نقد این موضوع با خیلی از تهیهکنندهها بحث میکردم و میپرسیدم چرا اینقدر سیاهنمایی و منفی کار میکنید؟ جواب قانعکنندهای نداشتند. گویا دنبال ویزا و جایزه جشنوارههای خارجی بودند.
چرا، ولی هر چیزی حد و اندازه دارد. در همه دنیا فیلم انتقادی میسازند اما در کنارش فیلمهایی هم برای حفظ تکریم ملت و تاریخ و منافعشان میسازند. ولی صرفا انتقادی و سیاهنمایی جز یأس و سرخوردگی نتیجهای ندارد.
بله. من در فیلمهای «هتل کارتن»، «گروهبان» و «من یک ایرانی هستم» همیشه به کشور و وطنم افتخار کردهام. اگر این فیلمها را دیده باشید متوجه میشوید که حس اینکه وطن مادر همه ماست را به مخاطب القا کردهام.
بعد از بازی در «دندان مار» و «گروهبان» کم و بیش برای مردم شناخته شدم اما وقتی سریال «کارآگاه علوی» پخش شد، چون عمومیت بیشتری داشت و از طرفی هم از نظر محتوایی آن زمان فیلمهای پلیسی با نگاه تاریخی نداشتیم، خیلی مورد توجه قرار گرفت بهطوریکه تا سالها بعد مردم من را به نام کارآگاه علوی صدا میزدند.
در فیلم «تاواریش» هم بازیگر بودم و هم تهیهکننده. بخشی از فیلم در ارمنستان ضبط میشد. در ارمنستان آب و برق و غذا خیلی کم بود. فقط روزی 2 ساعت آب و برق داشتیم و در همین 2 ساعت کار را پیش میبردیم. با آقای فخیمزاده که کارگردان کار بودند، خیلی سختی کشیدیم و هر روزش برایمان خاطره بود.
آرزوی من برای همه مردم است. دلم میخواهد مردم در امور اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... به آنچه حقشان است برسند. تحقق این آرزو در دولت فعلی امکانپذیر هست. در دولتهای پیشین بهویژه دولت آقای روحانی بدون رودربایستی بگویم صدمات بسیاری در موضوع اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... خوردیم. دولت فعلی دارد تلاش میکند که این لطمه و صدمه را جبران کند. من فارغ از بازیگری و فیلمسازی همه حوزههای سیاسی، اقتصادی را رصد میکنم و اطمینان دارم اگر دولت با همین فرمان جلو برود نهایتا تا 5 سال آینده نتایج بسیار خوبی خواهیم گرفت.
باید مسئولان همگام با رئیس دولت از اتاقهایشان بیرون بیایند به میان مردم بروند و درد آنها را از نزدیک ببینند و چارهای پیدا کنند.
کار هنرمند روشننمایی و مثبتنگری است
احمد نجفی که علاوه بر بازیگری دستی هم در فیلمسازی دارد، معتقد است سینمای امروز بهویژه در ژانر اجتماعی و کمدی به یک رنسانس نیاز دارد. او میگوید: «سینمای اجتماعی و کمدی حتی اگر بفروشد هم سخیف و بیمحتوا شده است. ما توانمان برای سینمای کمدی و اجتماعی بیشتر از این چیزی است که اکران میشود. باید در تولید محتوا دست از انتقادهای بیحساب و کتاب و بیپایه برداریم. یادم میآید در یک سناریو قوانین و احکام قضایی اشتباه بیان شده بود. به کارگردان و تهیهکننده گفتم شما اصلا قانون را خواندهاید؟ ما اصلا چنین احکامی نداریم و... » او ادامه میدهد: «متأسفانه اغلب فیلمسازان از یک موضوع سادهای شروع میکنند و سناریو مینویسند و فقط نیتشان زدن این کشور و مردم است. شرایط را طوری نشان میدهند که انگار هیچ اتفاق خوبی در این کشور نمیافتد. من با این کارها مخالفم، حرف من این است که کار هنرمند روشننمایی و مثبتنگری است.»
ایران بهترین کشور دنیاست
فیلمبرداری سکانسهایی از سریال کارآگاه علوی در اوکراین موجب آشنایی و ازدواج بازیگر کشورمان با یک بانوی اوکراینی شد. حاصل این ازدواج 2 پسر به نام دانیال و شایان و یک دختر به نام مریم است. نجفی از تأثیر جنگ روسیه و اوکراین در زندگی همسرش میگوید: «قبل از شروع جنگ همسرم برای دیدار با خانواده و همینطور زایمان دخترم نزد خانوادهاش به اوکراین رفته بود. جنگ که شروع شد نوهام تازه به دنیا آمده بود و خانهشان نزدیک کییف زیر بمباران بود. با هزار مشکل به آنجا رفتم و آنها را خارج کرده و به اروپا رساندم. اتفاقا بعدا بمبی به خانه مادر همسرم اصابت کرده بود. الان خدا را شکر آنها در ایران هستند و معتقدم هنوز هم ایران برای زندگی بهترین کشور دنیاست.»
این بازیگر و تهیهکننده سینما با بیش از 3 دهه فعالیت، خاطرات تلخ و شیرین بسیاری در پستوی ذهنش جا داده است. در یادآوری یکی از آنها میگوید: «تمام روزهایی که فیلم و سریال ضبط و پخش میشود برای عوامل فیلم خاطره است اما بسیاری از این خاطرات بهاصطلاح تعریفی نیستند و فقط برای خودمان جذابیت دارند. معدودی هم بهدلیل شیرینی و نمکی که دارند قابل طرح کردن هستند.» او با این مقدمه خاطرهای از جشنواره کودک و نوجوان شهر کرمان تعریف میکند: «یادم هست چند سال پیش برای شرکت در جشنواره کودک و نوجوان به کرمان رفتیم. مردم میآمدند و ابراز لطف میکردند و عکس و امضا میگرفتند. این میان پسربچه زرنگی هم بود که از لابهلای جمعیت میآمد و از همه بازیگرها امضا میگرفت و به مردم میفروخت. یک مأمور پلیس که برای کنترل نظم آنجا حضور داشت، به پسر بچه گفت «باز تو پیدایت شد؟» پسرک گفت «آمدم کارآگاه علوی را ببینم...» پلیس با عصبانیت گفت: «تو نمیدانی که ایشان کارآگاه نجفی هستند نه علوی؟... » اشتباه پلیس باعث خنده حضار شد.»