یکی از آفتهای جنبشهای اجتماعی این است که افرادی که سنخیتی با آن ندارند وارد آن می شوند و مسیر آن را تغییر می دهند و در نتیجه آن جنبش ابتر می ماند. نمونه آن، جنبش سبز است که در سال 88 توسط کسانی که معتقد به تقلب در انتخابات بودند حرکتی ایجاد شد و هدف اصلی آن تحقق دموکراسی و انتخابات آزاد بود ولی به مرور افرادی وارد صحنه شدند و شعارهایی مانند «نه غزه نه لبنان» را مطرح کردند که این حرکت را از مسیر خود منحرف کرد و به سمت مخالفت با اصل نظام سوق داد و در نتیجه راه به جایی نبرد. امروز نیز مرگ جانسوز مهسا امینی عواطف جامعه را جریحه دار کرد و موجب اعتراضاتی شد و چون جامعه از جنبه های مختلف نارضایتی هایی داشت این حادثه بهانه ای شد برای ادامه اعتراضات که توأم با تحریکات خارجی و تبدیل به اغتشاشات گردید.
آنچه در ذهن عموم معترضان واقعی وجود داشت، گذشته از اعتراض به مرگ مرحومه مهسا امینی، مسائلی مانند وضع نامساعد اقتصادی، عدم مشارکت مردم در مسائل حیاتی کشور، برخورد خشن با منتقدان و مخالفان و قربانی شدن سایر آرمانهای انقلاب اسلامی به پای صدور انقلاب بود. مردم اعتراض داشته و دارند که چرا با روابط خارجی درست وضع اقتصاد را سروسامان نمی دهید و چرا درباره برجام این همه تعلل کرده اید. اگر تضمین آمریکا دلیل تعلل شماست، نه رئیس جمهور و نه کنگره آمریکا چنین تضمینی به شما نخواهند داد. تضمین واقعی این است که شما تصمیم نداشته باشید که اگر توافق انجام شد مثل دفعه قبل شرکتهای آمریکایی را از ورود به بازار ایران ممنوع کنید. همچنین اکثریت مردم از این که کشورشان به صورت یکی از اقمار روسیه درآمده و حتی به نوعی وارد جنگ اوکراین شده است ناراضی اند. چه کسانی این تصمیم را گرفته اند؟ مگر نباید این گونه تصمیمات مهم را مجلس به عنوان نماینده ملت بگیرد؟ اگر نه، پس مجلس چه کاره است؟
مردم اعتراض دارند که چرا منتقد باید بازداشت شود در حالی که رهبر انقلاب گفته اند «ممکن است کسی از من انتقاد داشته باشد، باید بتواند حرفش را بزند». افرادی که تصمیم به بازداشت کسانی مانند آقای تاجزاده می گیرند چه کسانی هستند؟ چرا این رویه همچنان ادامه دارد؟ مردم سؤال دارند که چرا سایر آرمانهای انقلاب اسلامی مانند پیشرفت و رفاه و آرمان اصلی انقلاب یعنی ساخته شدن یک جامعه نمونه اسلامی که سایر ملتهای مسلمان از ایران الگو بگیرند و از این طریق انقلاب صادر شود، قربانی صدور انقلاب صرفاً از راه نظامی شده است؟
آری، هدفها و خواسته های معترضان واقعی این چیزها بود و هست ولی می بینیم عده ای وارد اعتراضات شده اند که باعث تنازل این خواسته ها شده و مثلاً اصرار بر اختلاط دانشجویان پسر و دختر در غذاخوری دارند، امری که عقلاً و شرعاً پسندیده نیست. عده ای هم این امر را به این صورت توجیه و در واقع مغالطه می کنند که مگر رستورانهای موجود در کشور مختلط نیست، غافل از این که رستوانها مکان امن خانواده هاست و اگر مرد و زنی یا پسر و دختری هم به آنجا می آیند فرض این است که محرمند و ما مجاز به تجسس نیستیم، در حالی که نمی توان چنین فرضی را درباره مثلاً هزار جوان دانشجوی دختر و پسر نامحرم برای غذاخوری دانشگاه روا داشت.
غرض این که عده ای هدفهای یک جنبش را به مسائل سخیف و کم ارزش تنزل می دهند و آزادی را که مقصود آزادی استعدادهای انسانی انسان مانند آزادی تفکر و بیان است تا سطح آزادی امور مشترک میان انسان و حیوان تنزل می دهند و در نتیجه یک حرکت اجتماعی را که هدفهای عالی در راستای اصلاح امور دارد ابتر می کنند.
شبیه آفتی که در سال 88 بر جنبش سبز وارد شد و رهبران آن را که به زعم خود دنبال اصلاح امور بودند ناکام گذاشت، امروز بر اعتراضاتی که انجام شد وارد گردید و آن را به سوی اغتشاش برد و ناکام گذاشت.