به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعد نیوز به نقل از رکنا، مادری سراسیمه، پریشان و با چشمانی قرمز از شدت گریه وارد اتاق شد و اینگونه از دخترش شرح حال داد.
دخترم الهام 17 ساله است، در خیابان ، پارک و هر جایی که می رود برای دختر ها و پسرها با رفتارهای خشن ، چاقوکشی و کتک زدن آنها ایجاد رعب و وحشت می کند.
چند ماه گذشته اول خیلی بی حوصله بود انرژی نداشت در خودش فرو رفته بود .احساس بی ارزشی می کرد.خیلی می خوابید.
گاهی به خودکشی فکر می کرد. اما ناگهان انگار همه چیز عوض شد.بچه جانی گرفت خیلی حالش خوب بود ساعت ها برایمان حرف می زد از بس بلند می خندید و خوشحال و پر انرژی بود گاهی می ترسیدم گاهی خوشحال بودم که خوب شده است. اما انگار خیلی خوب شده بود حتی شب ها خوابش نمی برد به همه دوستاش زنگ می زد و می گفت و می خندید .با دوستانش بیرون می رفت گاهی اوقات به آنها فحش می داد اما بعدش می خندید و آنها هم می بخشیدنش.قدرتش خیلی زیاد شده بود.
می گفت مامان دوست دارم همه را کتک بزنم.
گاهی می گفت من از همه دوستانم با ارزش ترم . آنها نسبت به من هیچ هستند.کم کم که گذشت سیگار کشید بعد تا ساعت ها بیرون بود .چند تا دوست داخل پارک پیدا کرده بود.تا اخر شب با آنها بود. پدرش اعتراض کرد و گفت خانه بمان .اما بدتر شد .پدرش خیلی کتکش زد ولی فایده نداشت.
تا حدود 10 روز ادامه داشت تا اینکه از خانه به مدت 2 روز فرار کرد.
بعد از برگشتن متوجه شدیم که با یک مرد سن و سال دار رفته بود و 2 روز با هم بودند .خودش برگشت خیلی گریه می کرد .به پدرش گفت مرا ببخش. خیلی عصبانی بود تا چند روز با خودش کلنجار می رفت . بعد پرخاشگری اش بدتر شد .وسایل خانه را می شکست. با من و پدرش پرخاشگری می کرد.گاهی ما را کتک می زد.پدرش هم کلی کتکش زد .اما انگار نه انگار، تا این که آزارهایش به بیرون از خانه کشیده شد.باز هم چند روز ناپدید شد.ما هم نا امید شدیم. طوریشده بود دیگر حتی دوست نداشتیم برگردد به خانه ! خیلی از دستش ناراحت بودیم.این بار که برگشت انگار خیلی به او بد نگذشته بود.مثل سری قبل ناراحت نبود.سیگار پشت سیگار روشن می کرد.مشروب هم داشت.دیگگر در خانه بند نمی شد.هر بار بر می گشت با صورت و بدن کبود می آمد. چون که دعوا می کرد و پسر و دخترهای شرور مثل خودش کتکش می زدند.غیر قابل کنترل بود .
این اواخر به دوستش گفته بود بزن به دماغم که بشکند و من از پسری که میدانم پول دارد بتوانم دیه بگیرم.این کار را کرده بود .بردند کلانتری .اآنجا شما رو معرفی کردند که بیاورم و درمانش کنید.
فتانه ورمزیار کارشناس ارشد روانشناسی
اختلال دو قطبی یا (بای پولار )اختلال خلقی هست که در کودک و نوجوان هم وجود دارد . دارای علائم و نشانه هایی وجود دارد که قابل تشخیص است و جهت کنترل و پیشگیری از عود یا عود خفیف تر نیازمند درمان (دارو درمانی و روان درمانی ) است.این اختلال با 2 حالت خلقی افسردگی و شیدایی همراه است.2 نوع اختلال دو قطبی وجود دارد و تفاوت آنها در وجود دوره شیدایی هستند.در نوع یک شیدایی شدیدتر و در نوع 2 شیدایی خفیف تر تجربه می شود. بیمار در فاز شیدایی پرخاشگری زیادی را تجربه می کند مانند کیس حاضر که منجر به آسیب هایی به خود و دیگران می شود.عوامل زیادی مثل یک. ارثی 2. عصبی مغزی و 3.عوامل محیلی در ایجاد این اختلال وجود دارد.جهت درمان به دارو درمانی و جلسات روان درمانی با کودک و نوجوان و خانواده فرد، نیازمند است.در کیس حاضر به دلیل حاد بودن اختلال نیاز به بستری در آسایشگاه بیماران اعصاب و روان و بعد از تثبیت خلق به درمان دارویی و روان درمانی دارد.بسیاری از والدین از اسم و نگهداری فرزند خود در آسایشگاه بیماران اعصاب و روان، هراس دارند و از آن اجتناب می کنند.اما برای پیشگیری از عود شدید اختلال باید این مراحل را با تجویز درمانگر مربوطه طی کرد.