انتخاب نام آسا برای کودک

  یکشنبه، 07 آذر 1400   زمان مطالعه 2 دقیقه
انتخاب نام آسا برای کودک
آسا یکی از نامهای پر طرفداری است که در چندین زبان و فرهنگ مورد استفاده قرار میگیرد. این نام در ترکی، فارسی و لری برای دختران و در زبان بری برای پسران استفاده می شود. در ادامه معنی این نام زیبا را در هر چهار فرهنگ متفاوت آورده ایم

اسم آسا یکی از نام زیبای دخترانه ترکی، دخترانه لری، فارسی و پسرانه عبری است در دارای معناهای متفاوتی از جمله عزیز، و آسایش دهنده، بسیار و … است. این نام زیبا در 4 زبان مختلف ترکی، فارسی عبری و نیز در قوم عزیز لر مورد استفاده قرار میگیرد که برای دیدن معنی آن د رهر یک از این زبانها تا انتهای مطلب با ما همراه باشید.

مشخصات اسم آسا

  • جنسیت: دختر
  • افراد دارای این نام: 614
  • ابجد کبیر:62
  • ریشه نام:فارسی
  • نام به انگلیسی:asa
  • تلفظ به فارسی:آسا
  • تلفظ نام به انگلیسی:/āsā/

معنی اسم آسا در ثبت احوال

۱- آسودن؛۲- آسايش دهنده؛ ۳- وقار، ثبات؛ ۴- آراينده؛ ۵- (در قديم) شكل و شمايل.

معنی اسم آسا در لغت نامه دهخدا،فرهنگ معین،فرهنگ فارسی و عمید

  • لغت نامه دهخدا:( آسا ) آسا. ( اِ ) گشاده شدن طبیعی دهان آدمی است بصورتی خاص از غلبه خواب یا ملال و یا شراب زدگی و یا پاره ای بیماریها. پاسک. باسک. دهان دره.دهن دره. دهن در. خمیازه. بیاستو. هاک. خامیازه. فاژ.فاژه. خامیاز. ثوباء. تثاوُب. آهنیابه
  • فرهنگ معین:( آسا ) ( اِ. ) خمیازه ، دهان دره .( اِ. ) ۱ - زیب ، زینت . ۲ - وقار، تمکین . ۳ - طرز، روش . ۴ - پسوندی است که شباهت را می رساند مانند: رعدآسا.
  • فرهنگ فارسی:( آسا ) سومین شهریار یهودا بعد از سلیمان . وی در ۹۵۵ ق م . در گذشت . او پرستش خدای یگانه را تجدید و بت پرستان را اخراج کرد . دوره پادشاهی وی از همه پادشاهان یهودا نیکو تر و باشکوه تر بود . تورات بارها تقوای او را بعنوان نمونه و مثل یاد می کند .
    ( اسم ) ۱ - زیور زینت آرایش . ۲ - وقار ثبات تمکین آهستگی . ۳ - هیبت صلابت . ۴- طرز روش قاعده قانون . یاباسا. بطوریکه معمول است چنانکه رسم است آلامد . ۵ - بصورت پسوند باخر اسم ملحق شود و صفتی دال بر شباهت و مانندگی سازد : آسمان آسا پیل آسا شیر آسا . یا بر آسای . مانند بمنزل. : بر آسای دستور بودی ورا ( فردوسی ).
  • فرهنگ عمید:( آسا ) ۱. خمیازه، دهان دره: چنان نمود به ما دوش ماه نو دیدار / چو ماه من که کند گاه خواب خوش آسا (بهرامی: شاعران بی دیوان: ۴۰۴ ).۲. زیب، زینت، زیور، آرایش: به انواع نفایس خویشتن را / به سان نوعروسی کرده آسا (عسجدی: ۲۱ ).۳. وقار، ثبات، آهستگی: سرو اگر با قد رعنای تو هم بالاستی / کی چنان مطبوع و خوش اندام و با آساستی (ابن یمین: لغت نامه: آسا ).۴. طرز، روش.مثل، مانند، شبیه، نظیر (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): برق آسا، تگرگ آسا، شیرآسا، گرگ آسا.۱. = آسودن۲. آسایش دهنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): تن آسا، جان آسا، دل آسا، روان آسا، کم آسا.

نام های هم آوا با آسا

کسا،هورسا،احصا


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
از سراسر وب   
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها