ترس کودک را وسیله ای برای سرگرمی اطرافیان قرار ندهید .ترس کودک امری طبیعی است که والدین با اگاهی نسبت به این رفتار میتوانند آنرا برطرف کنند و هیچوقت نباید مسئله ترس را در کودک بی ارزش دانست چرا که در آينده با مشکلات فراوانی روبرو خواهند شد.
زمانی که دائم فرزندمان را از کسی یا چیزی می ترسانیم نباید توقع داشته باشیم که وی ارامش بالایی داشته باشد و احتمال این که در طولانی مدت این ترس در آن باقی بماند و مشکلات روانشناختی برایش ایجاد شود، وجود دارد.
آموختن ترس از خانواده به چه معنی است و در چه شرایطی این اتفاق می افتد؟
بسياري از حالت های ترس به وسیله خانواده به شخص آموخته می شود یعنی خانواده یاد می دهد که این حالت ترسناک است یا خیر. اگر نظری یادگیری اجتماعی را به یاد بیاوریم که آلبرت بن دورا به آن معتقد است در خواهید یافت. که بسياري از پدیده هایی که آموختنی هستند مقل ترس را کودکان از خانواده فرا می گیرند. مانند مواجه با حیوانی به نام سگ که شاید کودک بخاطر کنجکاوی درونی خود از سگ نترسد و به طرف آن حیوان است که امکان دارد ترس از سگ به سراغش بیاید.
چنانچه نشانه ای از ترس یا نگرانی در کودک خویش دیدید، وی را در اغوش گرفته و رابطه عاطفی برقرار کنید.
خانواده در القاء یا آموختن چه نوع ترس هایی بر کودک نقش اثر گذارتری دارد. بسیاری از ترس ها مانند ترس از تاریکی، ترس از موجود موهومی مانند لولو اینها را پدر و مادر به کودک می آموزد و در وهله اول امکان دارد برای پدر و مادر این ترساندن نتیجه بخش باشد و ملا فرزند را از رفتن به محل های تاریک منع کرده باشند؛ ولی در طولانی مدت برای خویش والدین هم مشکل ساز خواهد شد.
ترساندن کودکان چه اثری در زندگی بزرگ سالی آنها دارد؟
خاطره ناخوش آیند برخورد نامناسب مادر یا پدر و اطرافیان مدام عاملی سرنوشت ساز در آينده کودک است. با توجه به اینکه ترساندن کودک به هر علت نمی تواند روشی منصفانه در رابطه با کودکان خردسال باشد، در بزرگ سالی میتواند به بی اعتمادی ارتباط با عامل ایجاد ترس یعنی والدین بیانجامد. ارتباط ترسناک راه را بر سلامت روحی و روانی کودک می بندد و ایجاد نا امنی می کند.
ترس از عامل قدرت، علاوه بر بی اعتمادی، ارتباط اشتباه بین والدین و کودکان را پدید می آورد و باعث می شود تا کودکان این راه ناصواب را هم در برخورد با افراد دیگر بکار گیرند.
کاهش اعتماد به نفس و خودپنداره منفی و شکاف ارتباطی، از ديگر تأثیرات این نوع رابطه خواهد بود؛ مانند این کودکان مدام به ارتباطات مثبت، توأم با مهربانی و ارامش احتیاج دارند و به خصوص محیط ترسناک، انسان های ترسناک، رفتارهای تهدیدآمیز و خشن و ایجاد رعب و وحشت همچون سم مهلکی در طریق ارتباط با آن هاست.
زنگاره های عاطفی حاصل از این نوع ارتباط ناامن میان کودک و والدین، سلامت جسمی و روانی آن ها را به خطر خواهد انداخت و موانعی را در راه شادمانی و موفقیتشان پدید خواهد آورد. انسان هایی که دچار ترس میشوند ، اغلب خجالتی و کم رو هستند، قدرت تصمیم گیری ضعیفی دارند، دوستی های پایداری ندارند و مدام در برخورد با مسایل گوناگون حس نا امنی می کنند و نمی توانند آنقدر مستقل باشند.
عامل ترس همیشه مثل سایه آنها را دنبال می کند، به طوریکه در وضعیت های روزانه زندگی از ترس های ابهام آمیز و دلهره و اضطراب رنج می برند.