به طور کلی باندهای بولینگر را می توان زیرمجموعه ای از میانگین های متحرک دانست. همان طور که احتمالا می دانید میانگین متحرک به معنای میانگینی از داده های اصلی (معمولا قیمت آخرین معامله در یک کندل) است که به صورت یک نمودار رسم می شود. مثلا اگر میانگین متحرک ۵۰ روزه مدِّ نظر باشد، هر نقطه از نمودار، بیانگر میانگین قیمت آخرین معامله ۵۰ روز گذشته آن نقطه می باشد. (توضیحات جامع در مورد میانگین های متحرک و نحوه استفاده از آن ها در کلوپ میلیونرها ارائه شده است.)
در واقع میانگین های متحرک از جمله باندهای بولینگر، ابزاری برای تعقیب روند هستند. از این ابزار نمی توان برای جلو زدن از بازار و پیش بینی قیمت ها استفاده کرد، بلکه این ابزار قیمت ها را تعقیب کرده و شروع یک روند را به ما اطلاع می دهند. پس به طور کلی میانگین های متحرک (از جمله باندهای بولینگر) در گروه اندیکاتورهای تأخیری و تأییدکننده قرار دارند.
نحوه باز کردن و تنظیم اندیکاتور باند های بولینگر در نرم افزار متا تریدر
طبق تصویر زیر ابتدا در تولبار بالای نرم افزار از منوی insert به indicators رفته و در قسمت trend گزینه bollinger bands را انتخاب می کنیم.
سپس پنجره ای به شکل زیر باز می شود که در قسمت period عدد دوره خط میانی یا میانگین متحرک را تعیین می کنیم که بطور پیش فرض ۲۰ می باشد و در قسمت deviations ضریب انحراف از معیار تعیین می شود که همانطور که گفته شد این ضریب بطور پیش فرض ۲ می باشد.
ساختار اندیکاتور باند های بولینگر
اندیکاتور بولینگر باند از ۳ خط تشکیل شده که در کنار نمودار قیمت به نمایش در می آیند.
- خط میانی (ml) : خط میانی یا mid line در اندیکاتور بولینگر یک میانگین متحرک ساده است.
- باند بالایی (ub) : باند بالایی یا upper band خطی است که دربالای میانگین متحرک تشکیل می شود و نشان از خرید افراطی است.
- باند پایینی (lb) : باند پایینی یا lower band خطی است که در پایین میانگین متحرک تشکیل می شود و نشان از فشار فروش است.
باند های بولینگر متناسب با ضریبی (بطور پیش فرض ۲) از انحراف معیار با خط میانی فاصله دارند که انحراف از معیار به معنی نحوه پراکندگی قیمت است و به نسبت میانگین متحرک محاسبه می شود یعنی:باندهای بولینگر که در بالا و پایین میانگین متحرک رسم می شوند در برگیرنده ی قیمت های نزدیک و اطراف میانگین متحرک هستند و در تنطیمات پیش فرض این اندیکاتور ۹۵% قیمت ها در محدوده باند های بولینگر ثبت می شوند.برای مثال اندیکاتور بولینگر باند را برای نماد فملی مشاهده می کنید.
میانگین متحرک پیش فرض برای اندیکاتور ۲۰ در نظر گرفته شده و ضریب پیش فرض انحراف از معیار نیز ۲ می باشد.هر چه عدد دوره میانگین متحرک کوچکتر باشد اندیکاتور حساس تر و پهنای باند نیز کمتر می شود و باند های بالایی و پایینی در نزدیکی کندل ها قرار می گیرند. در این صورت اندیکاتور سیگنال های بیشتری صادر می کند و درصد خطا و اشتباه آن نیز بالاتر می رود همچنین اگر دوره میانگین متحرک بسیار بزرگ تعیین شود فاصله باند ها و کندل ها زیاد می شود همچنین اندیکاتور در حساسیت پایینی قرار می گیرد و کمتر سیگنال صادر می کند و ممکن است موقعیت های خرید و فروش مناسب از دست برود.
ضریب انحراف معیار در برگیرنده قیمت ها می باشد برای مثال عدد ۲ که پیش فرض است بیش از ۹۰% قیمت ها را در بر می گیرد و اگر این ضریب ۳ در نظر گرفته شود بیش از ۹۸% قیمت ها در محدوده باند ها قرار می گیرد.
باندهای بولینگر به شما چه می گویند؟
باندهای بولینگر تکنیکی بسیار مشهور هستند. بسیاری از معامله گرها بر این باورند که هر چه حرکات قیمت به باند بالایی نزدیکتر باشد، بازار بیشتر در معرض بیش خرید (overbought) است، و هرچه حرکات قیمت به باند پایینی نزدیکتر باشد، بازار بیشتر در معرض بیش فروش (oversold) است.جان بولینگر 22 قانون برای استفاده از این باندها به عنوان یک سیستم معامله گری ارائه کرده است.
فشار (squeeze)
فشار، مفهوم اصلی باندهای بولینگر است.فشار به نزدیک شدن این باندها به یکدیگر و منقبض شدن میانگین متحرک گفته می شود. فشار، حاکی از دوره ای از معاملات با نوسان کم است که معامله گران آن را نشانه ای بالقوه از آینده ای با نوسان بالا می دانند که فرصت هایی برای معاملات فراهم می کند.از دیگر سو، هر چه باندها از هم دورتر شوند، احتمالا از شدت نوسانات کم شده و احتمال خروج معامله گر از معامله بیشتر می شود. با این حال، این شرایط سیگنال های معاملاتی نیستند. این باندها مشخص نمی کنند که زمان این تغییرات چه وقت فرا می رسد و قیمت ممکن است به چه سمتی حرکت کند.
شکست ها (breakouts)
تقریبا 90 درصد عملکرد قیمت (price action) بین دو باند صورت می پذیرد. هر شکستی بالا یا پایین باندها یک اتفاق مهم تلقی می شود. شکست، یک سیگنال معاملاتی نیست.اشتباه اکثر افراد این است که می پندارند شکست و عبور قیمت از یکی از باندها سیگنالی برای خرید یا فروش است. شکست ها هیچ نشانه ای دال بر مسیر یا اندازه حرکت قیمت در آینده نیستند.
محدودیت های باندهای بولینگر
باندهای بولینگر یک سیستم معاملاتی مستقل نیستند.آنها فقط اندیکاتوری را شکل می دهند که طراحی شده تا به معامله گران اطلاعاتی در مورد نوسانات قیمت ارائه کند. پیشنهاد جان بولینگر استفاده از این ابزار به همراه دو یا سه اندیکاتور غیروابسته است که سیگنال های مستقیم تری از بازار ارائه می کنند.به عقیده بولینگر، در تحلیل بازار باید از اندیکاتورهای متفاوت براساس انواع مختلف داده استفاده شود. برخی از تکنیک های تکنیکال مورد علاقه او، استفاده از اندیکاتور MACD، اندیکاتور on-balance volume، و شاخص قدرت نسبی (RSI) هستند.از آنجا که باندهای بولینگر از یک میانگین متحرک ساده محاسبه می شوند، به داده های قدیمی تر قیمت وزنی مشابه داده های جدیدتر می دهند، به این معنا که اطلاعات جدید ممکن است به خاطر داده های قدیمی تر اهمیت خود را از دست بدهند.
علاوه بر این، استفاده از میانگین متحرک ساده 20 روزه و دو انحراف معیار تا حدی اختیاری است و ممکن است در هر موقعیتی و برای همه نتیجه مطلوب نداشته باشد. معامله گران باید بر این اساس فرضیات خود را در مورد میانگین متحرک ساده و انحراف معیار تطبیق دهند و بر آنها نظارت داشته باشند.
استراتژی های موجود در اندیکاتور باند بولینگر
- استراتژی حمایت و مقاومت : باندهای بالا و پایین را به عنوان حمایت و مقاومت و هدف قیمتی در نظر می گیریم. در صورت شکسته شدن باند توسط قیمت سهام، بهتر است از این روش استفاده کنیم.
- استراتژی ادامه روند پر قدرت
- استراتژی پهنای باندهای بولینگر: استراتژی پهنای باند به تنهایی می تواند سیگنال های معاملاتی مناسبی را ایجاد نماید.
bollinger bands از سه بخش تاثیر میپذیرد:
- زمان
- میزان ارزش بازار
- قیمت یک کالا
مراحل محاسبه در bollinger bands:
- محاسبه میانگین متحرک ساده: میانگین متحرک ۲۰ روزه می تواند متوسط قیمت های بسته شده ۲۰ روز اول را به عنوان اولین نقطه داده در نمودار ارائه کند.
- بدست آوردن انحراف معیار: انحراف معیار بیانگر نحوه پخش شدگی ارقام نسبت به مقدار میانگین می باشد.
- محاسبه باندها: برای محاسبه باندها باید از یک فرمول به شرح ذیل استفاده کنید: مقدار را از تک تک نقاط در SMA کم و جمع (انحراف معیار *۲) = فرمول
شکست در باند بولینگر
شکست در باند بولینگر پس از یک دوره تثبیت ، به وجود می آید و زمانی صورت می گیرد که قیمت به محدوده خارج از باند نزدیک می شود.شکل زیر نمونه ای از شکست باند بولینگر را به خوبی نشان می دهد.
نکته مهمی که در صورت شکسته شدن باند بولینگر باید در نظر گرفت این است که ، در صورت شکسته شدن باند توسط قیمت سهم ، برای اطمینان بیشتر از اینکه روند سهم چگونه می خواهد پیش برود ،بهتر است که از خطوط حمایت و مقاومت استفاده می کنیم.به شکل زیر که نمونه ای از یک روند صعودی قیمتی قوی می باشد توجه کنید. همان طور که مشخص روند صعودی است و قیمت تمایل به افزایش یافتن دارد . و در همین قسمت ، خط میانگین متحرک به عنوان خط حمایتی در نظر گرفته شده است.
استراتژی کف دو قلو و باند بولینگر
این نوع استراتژی باند بولینگر معمولی شامل کف دوقلو است. کف اولیه حجم قابل توجه و پولبک شارپ قیمتی دارد و به کندل حداقل قیمت خارج از باند نزدیک می شود. این نوع حرکات معمولا “رالی خودکار” نامیده می شود. حداکثر قیمت رالی خودکار تمایل دارد به اولین سطح مقاومت برسد که این اتفاق قبل از بالاتر رفتن قیمت سهام اتفاق می افتد.
بعد از شروع رالی، قیمت در تلاش است تا پایین ترین قیمت اخیر را بازآزمایی کند که برای آزمایش میزان قدرت فشار خرید می باشد و در پایین ترین سطح قرار گرفته است. بسیاری از تکنسین های باند بولینگر برای بازبینی قیمت، داخل باند پایین را بررسی می کنند. این نشان می دهد که فشار پایین در سهام کاهش یافته و نقش از فروشندگان به خریداران تغییر یافته است. همچنین بایستی به حجم توجه شود؛ علاوه بر این بایستی به محو شدن سریع و خودکار آن توجه کنید. در زیر مثالی از کف دوقلو که خارج از باند پایینی بولینگر قرار دارد و یک رالی خودکار را به وجود آورده است. موضوع مورد بحث مربوط به سهام FSLR در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۱ می باشد. سهام با کاهش ۴۰ درصدی با آخرین میزان نوسانات مواجه شد. کندل استیک، خارج از باند در حال مبارزه می باشد. در طی دو روز آینده منجر به رالی شدید ۱۲% شد.