ابوالقاسم حسن بن احمد عنصری بلخی شاعر نام آور پارسی زبان در سال ۳۵۰ هجری قمری زاده شد. امیر نصر برادر سلطان محمود غزنوی، وی را به غزنه فراخواند. سلطان محمود غزنوی به او توجه نشان داد و به او عنوان ملک الشعرایی داد. عنصری در سال ۴۳۱ هجری قمری درگذشت.
زندگینامه عنصری بلخی
آثار عنصری بلخی
می گویند عنصری سی هزار بیت سروده است که اکنون تنها اندکی بیش از 2000 بیت از او باقی نمانده است. که حاوی قصیده، غزل، رباعی، قطعه، ترکیب بند، و مثنوی است. اکثر قصیده های وی در ستایش سلطان محمود غزنوی و مسعود غزنوی است. در قصیده ها و غزل های عنصری اصطلاحات حکمت و منطق هم وجود دارد. قصیده های عنصری بدون مقدمه است و بیشتر به توصیف می پردازد. وی غير از ديوان خود منظومه هايي نيز داشته است به نام : شادبهر و عين الحياة، وامق و عذرا، خنگ بت و سرخ بت. عنصری شاعري توانا و هنرمند بود و بر اثر احاطه به ادب عربی گاه مضامين خود را از شاعران بزرگ عرب زبان پيش از خود اقتباس کرده است، ليکن چنان رنگ تازه و هيئت جديد بدان بخشيده است که صورت نخستين در آن ديده نمی شود. به دلیل تسلط و بر علوم عقلی مقداری از افکار و اصطلاحات علمی در اشعار او راه یافته است منتهی گاهی این استفاده از افکار و اصطلاحات علمی از طریق آمیزش با تخیلات شاعرانه صورت گرفته و گاه تنها به آوردن آنها بدون تصرف و به منظر بیان مقاصد شعری اکتفا شده است. دقت خیال و باریکی اندیشه و کوشش در آوردن مضامین نو و ابداعی ، فهم اشعار عنصری را تا حدی دشوار ساخته است.
آثار در دسترس عنصری در گنجور
- قصاید
- رباعیات
- قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
- ابیات پراکندهٔ مثنوی ها
- اشعار منسوب
نمونه اشعار عنصری بلخی
در عشق تو کس پای ندارد جز من بر شوره کسی تخم نکارد جز من
با دشمن و با دوست بدت می گویم تا هیچ کست دوست ندارد جز من
باد نوروزی همی دربوستان بتگرشود تا زصنعش هر درختی لعبتی دیگر شود
باغ هم چون کلبهٔ بزاز پر دیبا شود باد هممچون طبلهٔ عطار پر عنبر شود
سوسنش سیم سپید از باغ بردارد همی باز همچون عارض خوبان زمین اخضر شود
روی بند هرزمینی حلهٔ چینی شود گوشوار هر درختی رستهٔ گوهر شود
چون حجابی لعبتان خورشید رابینی زناز گه برون آید ز میغ و گه به میغ اندر شود
افسر سیمین فرو گیرد زسر ،کوه بلند باز مینا چشم و زیبا روی و مشکین سر شود
روز هر روزی بیفزاید چو قدر شهریار بوستان چون بخت او هر روز برناتر شود