قرآن- این کلام وحیانی- چنان با فرهنگ ما عجین گشته است که در تمام تار و پود فرهنگی ما می توان حضور آن را مشاهده کرد و مسلماً دنیای شعر و ادب در این میان نقش به سزایی داشته است. به عبارت دیگر کمتر شعری را می توان یافت که از تأثیر عناصر اسلامی و مضامین قرآنی خالی باشد. اگر به شعر فارسی از منظر تاریخی نگاهی بیاندازیم و تأثیر قرآن را در آن مورد بررسی قرار دهیم، خواهیم دید که، در قرون اولیه این تاثیرپذیری بیشتر در حوزه ی استفاده از واژگان قرآن و گاهی نیز خلق ایماژهای ساده شعری بوده است اما در ادامه و در مسیر تکامل این مقوله کم کم آیات و مضامین قرآنی با حضور پر رنگ تر در عرصه ی شعر خود را نشان می دهند؛ بعدها به دنبال رواج عرفان در ادب فارسی حضور قرآن بسیار برجسته تر می گردد و حتی برخی از شاعران، شعر را دستمایه ای قرار می دهند تا در آن به موشکافی و طرح مباحث قرآن بپردازند. ازاین رو در این نوشته کوتاه برآنم تا با نگاهی گذار به بررسی و توصیف چگونگی تأثیر پذیری حافظ از قرآن بپردازم.
شاید بتوان تأثیرپذیری و برخورد هنری حافظ از قرآن را در سه ساحت بررسی کرد:
بهره گیری از قرآن در حوزه ی الفاظ و معانی آن:
بی شک ساده ترین و آشکارترین تأثیرپذیری حافظ از قرآن در این مقوله جای می گیرد، جایی که حافظ همانند دیگر شاعران با اشاره های ساده و آشکار خود گاهی به صورت اقتباس، تضمین و گاهی نیز با اشاره به داستانهای قرآنی، از آن سود می جوید:
چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت
شیوه ی جنات تجری تحتها الانهار داشت
البته در بعضی از ابیات چندان صریح بیان نمی کند و تنها به ذکر معنای آیهای بسنده می کند:
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
که مصراع دوم اشاره ایست به معنی آیه ی 18 سوره ی فاطر «و لاتزر وازره وزر اخری»!
استفاده از ظرافت های قرآنی در ساحتهای گوناگون شعر
یکی دیگر از مواردی که نشان دهنده ی تأثیرپذیری قرآن بر ذهن و زبان حافظ می باشد بهره گیری وی از ظرافت ها و صنایع هنری قرآن می باشد.
چنان که دکتر شفیعی کدکنی بیان می کند بیت :
زاهد ار راه به رندی نبرد معذورست
عشق کاری است که موقوف هدایت باشد
قرائت عارفانه ای است از آیه ی إنک لاتهدی من احببت و لکن الله یهدی من یشاء
اگر بیت فوق را با آیه ی مذکور مورد مقایسه قرار دهیم خواهیم دید آن چنان که خداوند در آیه ی فوق هدایت را تنها متوجه خود می سازد و آن را از اختیار هرکس بیرون می داند، حافظ نیز به دنبال کشف این ارتباط «عشق» و «رندی» را که مسلماً مساله ای قرآنی نیست و از بر ساخته های وی می باشد آن را موقوف هدایت و خواست خداوندی می داند و از حوزه ی اختیار آدمی بیرون می انگارد. مسلماً این گونه شیوه ی برخورد حافظ با مفاهیم ریشه در عمق درهم تنیدگی روحی و ذهنی حافظ با قرآن دارد که حتی در بیان و شیوه ی استدلال او نیز تأثیرگذار می باشد و پس از کشف ظرافت های هنری قرآن با هنرمندی تمام آنها را در اشعار خویش به کار می گیرد.
نظم پریشان
جدا از مواردی که گفته شد گاه تأثیرپذیری حافظ از قرآن رنگ و بویی دیگر دارد و آن مسأله ی عدم انسجام و عدم داشتن وحدت موضوع در عین هماهنگی و انسجام کلی است. همانگونه که خداوند متعال در سوره های قرآن از هر موضوعی متوجه موضوع دیگر می شود و در یک سوره در مورد چندین موضوع صحبت می فرماید، حافظ نیز تحت تأثیر این شیوه ی هنری قرآن در غزلیات خویش به طرح موضوعات مختلف می پردازد؛
متفاوت بودن شعر حافظ از نظر نداشتن وحدت موضوع و استقلال ابیات ظاهراً در همان عصر حافظ نیز سوال برانگیز بوده است، چنانکه در کتاب حبیب السیر در این زمینه داستان زیر ذکر می شود: «گویند که روزی شاه شجاع به زبان اعتراض، خواجه حافظ را مخاطب ساخته گفت: هیچ یک از غزلیات شما از مطلع تا مقطع بر یک منوال واقع نشده، بلکه از هر غزلی سه چهار بیت در تعریف شراب است و دو سه بیت در تصوف و یک دو بیت در صفت محبوب، و تلّون در یک غزل خلاف طریقت بلغاست. خواجه حافظ فرمود: آن چه بر زبان مبارک شاه می گذرد عین صدق و محض صواب است اما مع ذلک شعر حافظ در آفاق اشتهار گشته و نظم دیگر حریفان پای از دروازه ی شیراز بیرون نمی نهد...»،
پر واضح است که حافظ آگاهانه به چنین روشی میپرداخته است چرا که خود نیز شعرش را پریشان می خواند.
حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می نوشت
طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود
آری هرچند تمام آیات قرآن در ارتباط با سوره از وحدت کلی برخوردار می باشند و فضای عموماً یکسانی در کل سوره وجود دارد، اما در بسیاری از سوره ها موضوعات مختلف و متنوعی مطرح میشود و هر کدام از آیات نیز دارای استقلال معنایی خاصی می باشند.
حافظ نیز در یک غزل گاه به طرح چندین موضوع میپردازد و کوشش میکند استقلال ابیات را حفظ کند. شایان ذکر است که ایجاد فضاسازی در قرآن از نظر صورت و لفظ با رعایت وزن، تناسب آوایی، رعایت سجع و ایجاد قافیه ی درونی انجام می گیرد، حافظ نیز بوسیله ی رعایت وزن، قافیه و ردیف در محور عمودی و ایجاد تناسب آوایی و استفاده از صنایع ادبی مانند ایهام و ابهام، وحدت و پیوستگی خاصی را همچون قرآن به شعر خود می بخشد و بر آن است تا با ایجاد یک فضای کلی غزل خود را سامان بخشد.
3 سال پیش
3 سال پیش