به گزارش سایت خبری ساعد نیوز، کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری گروهی از کودکانی هستند که ظاهر طبیعی دارند و رشد جسمی و قد وزنشان حاکی از بهنجار بودن آنان است، هوششان در حد متوسط می باشد به خوبی صحبت می کنند ومانند سایر کودکان بازی کرده و با دیگران ارتباط برقرار می نمایند در خانه کارهایی راکه والدین به آنها واگذار می کنند به خوبی انجام می دهند در مهارت های خودیاری نیز مشکل بسیار مشخص و چشمگیری ندارند.
اما در مهارت های تحصیلی با مشکل بسیار مشخص و چشم گیری ندارند. اما در مهارت های تحصیلی و درسی و مفاهیم پیشرفت تحصیلی با مشکل روبرو هستند. این کودکان در ابتدا با همسالان خود چندان تفاوتی از نظر درسی ندارند اما به تدریج و با افزایش پیچیدگی دروس این فاصله بیشتر خواهد شد توانمندی آنها در یادگیری مطالب به طور قابل ملاحظه ای با دیگر همسالان متفاوت است و یادگیری مهارت های آموزشگاهی مانند خواندن و نوشتن و حساب کردن به شیوه معمول در مدارس بر ایشان دشوار می باشد.
این مشکل معمولا بعد از آنکه کودک مدتی در مدرسه مشغول تحصیل می شود ظاهر می گردداین کودکان در ابتدا اطمینان کافی به پیشرفت تحصیلی خود دارند به تدریج در می یابند که کودکان دیگر نسبت به آنها از وضعیت تحصیلی بهتری برخوردارند عدم شناخت این دانش آموزان از سوی معلم و اولیا تاثیرات بدی را به لحاظ فردی و اقتصادی و اجتماعی بر روی دانش آموزان و اولیا و جامعه می گذارند احساس عدم توانایی در اینگونه دانش آموزان بکار بردن روشهای منسوخ گذشته از سوی مدرسه واولیا (فشار ها،تحقیرها،سرزنش های مقایسه ای ناروا) موجب عدم اعتماد به نفس،احساس تحقیر و افسردگی و نهایتا مردودی وترک تحصیل را همراه دارد.
ناتوانی یادگیری باعث مشکلاتی در یادگیری و کاربرد زبان و مهارت های گوش دادن می شوند
-
رشد فکری و مهارتی کودک با اسباب بازی
-
آبرسان ومرطوب کننده کامان را باتخفیف بخر
راه چاره
مسلم است که کار با دانش آموزان دیرآموز باید دور از نگرش منفی و تعصب صورت بگیرد.باید این نگرش در جامعه آموزشی و خانواده ایجاد شود که دیر آموزان متعلق به جامعه عادی هستند واستثنایی تلقی نمی شوند.به عبارت دیگر اگر یک کودک دیر آموز در نظام آموزشی درست نبیند و سرانجام با بر چسب استثنایی وارد مراکز ویژه شود نشان دهنده ناکارآمد بودن روش آموزشی است. والدین باید نقش خود را به عنوان معلمان طولانی مدت کودک،بپذیرند و پذیرفتن این نقش مستلزم آن است که بین خانه و مدرسه همکاری و ارتباط بیشتر و فعالتری ایجاد شود. بنابراین معلمان این دانش آموزان باید آموزش مناسب و دوره های مربوطه را بگذرانند و دارای شناخت کافی از کودکان و نحوه ارتباط با خانواده های آنان باشند.
در حال حاضر بهترین کمک به این کودکان آن است که: خانواده ها به طور موثر با معلم همکاری کرده و معلم از این همکاری استقبال کند. این کودکان در کلاس هایی قرار گیرند که دارای دانش آموز کمتری باشد تا معلم بیشتر به آموزش انفرادی بپردازد و به تدریج کودک را درگیر فعالیت های گروهی و دروس جمعی نماید. پیشرفت این کودکان به صورت هفتگی ثبت شود در این صورت نیاز از وجود یک مشاور کمک گرفته شود.