حرف تعریف چیست؟
ساختار حروف تعریف در زبان انگلیسی با فارسی تا حدی متفاوت است و این موضوع باعث می شود بسیاری از فارسی زبانان در استفاده درست از این حروف مشکل داشته باشند. در معنی ساده حرف تعریف نشان می دهد آیا اسمی که از آن صحبت می کنیم شناخته شده است یا نه. به مثال زیر توجه کنید:
- من بیرون رفتم و کتاب را خریدم.
- من بیرون رفتم و یک کتاب خریدم.
به دو جمله بالا دقت کنید. به نقش واژه “کتاب” در این دو جمله بیشتر دقت کنید. در جمله اول معنای جمله به من القا می کند که می دانم از کدام کتاب صحبت شده، در حالی که در جمله دوم اصلا اهمیتی وجود ندارد از کدام کتاب صحبت شده. در واقع کتاب شناخته شده نیست. به یک مثال دیگر توجه کنید:
- من مرد را دیدم.
- من یک مرد را دیدم.
به این جمله هم دقت کنید. ساختار مشابهی دو جمله را از هم متفاوت می کند. در جمله اول مخاطب می داند که در مورد کدام مرد صحبت شده در حالی که در جمله دوم هویت مرد ناشناخته است.
حرف های تعریف در زبان انگلیسی
حرف تعریف در انگلیسی به دو دسته «معین» (Definite) و «نامعین» (Indefinite) تقسیم می شود. حرف تعریف معین، «the» و حرف های تعریف نامعین، «a» و «an» هستند. در مواردی که نیازی به حرف تعریف نیست، دسته سومی تحت عنوان «بدون حرف تعریف» یا «حرف تعریف صفر» (Zero Articles) در نظر گرفته شده که در بخش پایانی این آموزش به آن پرداخته ایم. در جدول زیر، دسته بندی حرف تعریف در انگلیسی را مشاهده می کنید.
Articles | |||
Zero | Indefinite | Definite | |
__ | An | A | The |
نقش حرف تعریف
یک اسم از نظر شناخته شدن میتواند یکی از دو حالت زیر را داشته باشد:
- معرفه: اسمی که برای مخاطب شناخته شده است.
- نکره: اسمی که برای مخاطب ناشناخته است یا هویت آن اهمیتی ندارد.
در فارسی برای شناسایی اسامی نکره روش مشخصی داریم. یا از حرف تعریف “یک” استفاده می کنیم و یا “ی” نکره به اسم اضافه می کنیم. به مثال های زیر توجه کنید:
- من یک کتاب خریدم.
- من کتابی خریدم.
هر دو جمله هم معنا هستند و کتاب در آنها نکره است اما از دو راه متفاوت.
مشکل اصلی در نشان داده معرفه بودن یک اسم است. در فارسی هر اسمی که نکره نباشد معرفه است. اما گاهی برای تاکید بر معرفه بودن از ضمین اشاره هم استفاده می کنیم. مثلا می گوییم “این مرد” یا “آن مرد” که موضوع را برای معادل سازی در انگلیسی کمی سخت می کند.
حروف تعریف معرفه و نکره در زبان انگلیسی
در زبان انگلیسی برای نشان دادن حالت معرفه از حرف تعریف the و برای نشان دادن حالت نکره از حرف تعریف a استفاده می شود. به دو جمله پایین دقت کنید:
- the man (مرد/ آن مرد)
- a man (یک مرد)
در مورد اول یعنی the man مخاطب می داند در مورد کدام مرد صحبت می کنیم. در مورد دوم یعنی a man مخاطب از هویت مرد باخبر نیست یا هویت مرد اهمیتی ندارد. در بخش های بعدی بیشتر با این ساختار آشنا خواهید شد.
معنای the
حرف the یک نشانه است. در واقع اصلا معنایی ندارد. پس هیچ وقت به تنهایی در جمله استفاده نمی شود و همیشه قبل از یک اسم می آید. این نشانه مشخص می کند که اسم بعد از آن معرفه است. پس اگر می خواستید جمله ای را ترجمه کنید اصلا نیازی نیست the را ترجمه کنید فقط اسم بعد از آن را معرفه در نظر بگیرید.
برای اطلاعات بیشتر در مورد حروف تعریف
اگر از هیچ کدام از نشانه های معرفه و نکره استفاده نکنیم چه اتفاقی می افتد؟ پرسیدن این سوال برای سطح فعلی کمی زود است. اما در برخی وارد عدم استفاده از هیچ کدام از نشانه ها یک خطای گرامری است. در واقع این کار جمله شما را عجیب می کند. بعدها در رابطه با اینکه چه زمانی و کجا باید از حروف تعریف استفاده کرد بیشتر صحبت می کنیم.
چه زمانی از the استفاده نکنیم؟ استفاده از the قوانین خاصی دارد و برای همه اسامی از آن استفاده نمی شود. در درس های آینده در این رابطه به تفصیل صحبت می کنیم. در سطح فعلی تنها باید بدانید که از حرف تعریف the در کنار اسامی افراد استفاده نمی شود (چون وقتی کسی را با اسم صدا می کنیم او را می شناسیم پس دیگر به نشانه معرفه نیاز نداریم!) پس:
.He is the Reza
اشتباه است. باید بنویسیم:
.He is Reza
کاربرد حرف تعریف در زبان انگلیسی
حرف تعریف در انگلیسی کاربردهای متعددی دارد. به طور کلی، در دو حالت از حرف تعریف استفاده می کنیم:
- وقتی بخواهیم درباره اسمی صحبت کنیم که برای شنونده «نامعین» و ناشناخته است.
- وقتی شنونده درباره آن اطلاعاتی دارد و برایش شناخته شده و «معین» است.
به مثال زیر توجه کنید:
I ate an apple yesterday. The apple was juicy and delicious.من دیروز یک سیب خوردم. سیب آبدار و خوشمزه بود.
در جمله اول، گوینده از چیزی صحبت می کند که شنونده اطلاعاتی درباره آن ندارد. اما در جمله دوم، شنونده می داند که گوینده در مورد چه چیزی صحبت می کند، چون در جمله اول به آن اشاره کرده است. بنابراین در جمله اول، کلمه «سیب» برای شنونده نامعین و در جمله دوم معین است.
اسامی قابل شمارش در انگلیسی
اسم ها در زبان انگلیسی، به دو دسته «قابل شمارش» و «غیرقابل شمارش» (Non-Count Nouns) تقسیم می شوند. اسامی قابل شمارش نیز به دو دسته «مفرد» و «جمع» تقسیم می شوند. برای مثال، «Book» اسم قابل شمارش مفرد و «Books» اسم قابل شمارش جمع است. «a» و «an» به عنوان حروف تعریف نامعین، فقط برای اسامی قابل شمارش مفرد به کار می روند. در ادامه این آموزش، بیشتر به آن اشاره خواهیم کرد.
تفاوت «a» و «an» در جمله
اگر اسمی با حرف «صدادار» (Vowel) شروع شود، از «an» و اگر «بی صدا» (Consonant) باشد از «a» استفاده می کنیم. در جدول زیر چند مثال را مشاهده می کنید. حروف صدادار در انگلیسی (a, e, i, o, u) است.
An + vowels | A + consonants |
an airplane | a car |
an envelope | a letter |
an ice cream | a teacher |
نکته: تعدادی از کلمه ها در زبان انگلیسی با حرف بی صدای «h» شروع می شوند، اما باید قبل از آن ها «an» بیاوریم، مانند «honest» به معنای «صادق» و «hour» به معنای «ساعت». به مثال های زیر دقت کنید:
- She’s an honest person او آدم راستگویی است.
- He left the office an hour ago. او یک ساعت پیش دفتر را ترک کرد.
کاربرد حرف تعریف نامعین در انگلیسی
حرف تعریف نامعین در زبان انگلیسی کاربردهای متعددی دارد که در ادامه به آن ها اشاره می کنیم.
- وقتی برای اولین بار به چیزی اشاره می کنیم:
I received an e-mail last night.من دیشب ایمیلی دریافت کردم.
- وقتی درباره کسی یا چیزی صحبت می کنیم که اطلاعاتی درباره اش نداریم:
A man called to see you this afternoon.آقایی تماس گرفت که امروز عصر تو را ببیند.
- وقتی درباره حرفه یا شغل کسی صحبت می کنیم:
Sally is an accountant. She works for a big and famous company.«سالی» حسابدار است. او در شرکت بزرگ و معروفی کار می کند.
نکته: در ترجمه به زبان فارسی، معمولاً برای حروف «a» و «an» معادلی در نظر نمی گیریم. به بیان دیگر، نمی گوییم «سالی» یک حسابدار است. درعوض، می توانیم به جای «یک»، به انتهای اسم «ی» اضافه کنیم.
- وقتی درباره بیماری ها صحبت می کنیم («flu» به معنای «آنفولانزا» استثنا است و به صورت «the flu» نوشته می شود):
من سردرد شدیدی دارم.I have a terrible headache
Nelly had a bad cold and a sore throat.«نلی» سرمای بدی خورده بود و گلودرد داشت.
- وقتی درباره دفعاتی که کاری را انجام می دهیم صحبت می کنیم:
Michael goes to the gym twice a week.مایکل دو بار در هفته به باشگاه ورزشی می رود.
All the members of the family get together once a year.کل اعضای خانواده، سالی یک بار دور هم جمع می شوند.