ایرنا نوشت: بازار خرید و فروش اعضای بدن بخصوص کلیه با وجود غیرقانونی بودن، اما دلالان خود را دارد تا دست متقاضی را بدست فروشنده برساند.
خبرنگار ما در ارومیه در گزارشی به وضعیت خرید و فروش اعضای بدن پرداخته است.
این روزها وقتی از کنار بیمارستان میگذری بیشتر تمرکزت روی کاغذهایی میرود که نشان از درد جامعه است لذا دعاهایت از سمت بیماران به مشکل گشایی این خانوادهها سوق مییابد.
کاغذهایی کوچک و بزرگ (اعلامیه) با مضمون «کلیه فروشی، داریم!» و «کلیه فروشی، خریداریم!» در دیوارهای بیمارستان نقش بسته و دیدگان هر شهروندی را به خود جذب میکند.
روی برخی از این اعلامیهها نوع گروه خونی هم نوشته شده که مثلا کلیه ب منفی یا کلیه آ مثبت داریم و در پایین صفحه نیز شماره تماس آنها درج شده که به راحتی بتوان وارد معامله شد.
فروشندگان اعضای بدن تنها به ارومیه محدود نمیشود و برای فروش اعضای بدن از همه شهرهای آذربایجان غربی میتوان آگهیها را دید، از این رو خرید و فروش اعضای بدن مختص یک شهر نیست و حتی اتاقهای عمل توافقی است تا در کدام بیمارستان و کدام شهر این کار را انجام دهند.
معاملهای که ممکن است سلامتی آنها را به خطر اندازد، اما مشکلات مالی و فقر آنقدر روی شانههای برخی سنگینی میکند که قید این احتمال و خطر را میزنند.
برای انجام معاملهای که پر از درد است با یکی از فروشندههای کلیه تماس گرفتم، غم در صدایش را کاملا متوجه شده و دوست داری به همنوع خود بیشتر کمک کنی، ولی او به ته خط رسیده است.
چهار شماره آخرش 4768 بود و از غم صدایش حس عجیبی بهم دست داد تا بدون پرسیدن اسمش فقط قیمت بپرسم و او مهربانانه گفت: آیا مریض خودتی یا دلالی و میخواهی چانه بزنی؟
پشت خط ساکت بودم، نمیتواستم حرفی بزنم در نهایت خودش گفت: الهی که خدا به خودت با بیمارت صحت و سلامتی کامل عنایت کند.
گروه خونی من اُ مثبت است و برگ آزمایشهایم آماده است اگر خریداری از 400 میلیون تومان کمتر نمیتوانم بدهم آن هم بخاطر بیماری دخترم که نمیخواهم از دستم برود.
بغض گلویم را گرفت، ولی همچنان میخواستم بدون صحبت کردن به حرف هایش گوش دهم و از طرفی نمیخواستم آسیب روانی بیشتری متحمل شود که خریدار نیستم!
در ادامه گفت: به جان تک دخترم شیدا، من از همه بیشتر درد مریض داری را میفهمم، ولی باور کن این پول را نیاز دارم.
خیلی دلم میخواست بگویم خریدارم تا صدای خندههاش و خوشحالیش را بشنوم، اما نه بیمارم و نه برای خرید کلیه پول دارم.
سعی کردم بدون بغض بگویم خبرنگارنم، ولی دلم نیامد و با کمی تعلل گفتم: اجازه دهید مشورت کنم بعد باهاتون تماس میگیرم، اما شما هم ناراحت نباشید خدا بزرگ است، او هم با زبان ساده گفت: میدونم پسرم خدا بزرگ است، اما دل من ...، ادامهاش را قورت داد و گفت: اگر خواستید در خدمتم.
یکی دیگر از شمارههای فروش کلیه نصب شده روی دیوار بیمارستان طالقانی ارومیه را که یادداشت کرده بودم را گرفتم، این بار بدون احساسی شدن همان ابتدا خودم را معرفی کردم، او با لطافت بیان گفت: میخواهی دردم را بنویسی؟ کلیه فروختن هم مصاحبه دارد؟ فقط یک ماه وقت دارم و اگر نتوانم کاری برای خانوادهام انجام دهم دیگر کسی جوابگوی این خط تلفن نخواهد بود، این را گفت و گوشی را قطع کرد.
بین دهها شماره، فروشنده دیگری را انتخاب و سعی کردم بر احساساتم غلبه کنم تا به عنوان یک خریدار با او هم صحبت شوم.
خودش را سامیار معرفی و در خصوص قیمت میگوید: اگر بتوانید یک ماه صبر کنید میتوانم یکی از کلیههای خودم را در اختیارتان بگذارم، ولی به غیر از هزینه آزمایش اولیه هر هزینه دیگری به عهده خودتان است.
او میگوید: قیمت هم 320، راستی قبلا سیگار میکشیدم، اما خیلی وقته ترک کردهام.
شماره دیگری را گرفتم، اسمش عزیز 35 ساله اهل یکی از روستاهای تابعه ارومیه است البته به عنوان خریدار کلیه تماس گرفتم، میگوید: همراه همسر و سه فرزندم در خانهای اجارهای به سختی زندگی میکنیم، چون توان پرداخت کرایه و رهن خانه ندارم میخواهم با پول فروش کلیهام، خانهای کوچک در روستایمان بخرم تا سرپناه خانواده باشد.
او در ادامه گفت: کلیه من سالم است و اهل سیگار و هر گونه مواد الکلی و مخرب و مخدر نیستم و گواهیها و تاییدیه پزشکی مراتب سالم بودن کلیه را نیز دارم.
عزیز با اشاره به اینکه کلیه اش از گروه خونی اُ مثبت است، افزود: در یک گروه تلگرامی خریداری پیدا شده که حاضر به پرداخت 450 میلیون تومان است و امیدوارم مشکلی نباشد تا بتوانم با فروش کلیه، مشکلات مالی ام را حل کنم.
با کمی گشت و گذار در بازار کلیه متوجه متفاوت بودن قیمت اعضای بدن شدم.
سیگار کشیدن یا نکشیدن، جوان بودن، بیماری نداشتن هم میتواند روی قیمت تاثیر بگذارد. آنطور که برخی از آگهیها نشان میدهد کلیه ممکن است بین 80 میلیون تا 450 میلیون تومان هم قیمت داشته باشد.
کلیه دیگرم را هم میفروختم زندگیمان بهتر میشد
با پرس و جو از دیگران در مورد اینکه آیا کسی را میشناسید که کلیه خود را فروخته باشد به فردی رسیدیم که حرفهایش گلایه از دنیا بود.
فاطمه یکی از کسانی است که کلیه خود را به فرد دیگری اهدا کرده است با او بیشتر گفتگو کردم.
حال کنونیتان به سبب داشتن یک کلیه چطور است؟
خوب که چه عرض کنم، وقتی یکی از اعضای بدن را خودت حذف کردهای آن هم برای پول مشخص است که فقیر هستیم و درد زندگیام آنقدر زیاد است که درد بدن در لا به لای آن گم میشود.
حالم؟! شما بنویسید خوب است. کاش دنیا برایم سرنوشت دیگری داشت و حالم واقعا خوب بود.
فروش کلیه دردی از زندگیتان را دوا نکرد؟
چرا اتفاقا برایم کلی پول بود، اما اگر کلیه دیگرم را هم میتوانستم بفروشم حداقل بدهیهای همسرم و خانوادهام تمام میشد و راحتتر میتوانستم زندگی کنم.
با اینکه مستاجریم خدا را شکر با فروختن کلیه میزان قابل توجهی از بدهیهایمان کم شد، چون اگر پرداخت نمیکردیم، چون سودش روز شمار بود بنابراین بدهی روز به روز بیشتر و توان ما برای پرداخت کمتر میشد.
البته شاید بگویید چرا همسرم کلیهاش را نفروخت؟ به خاطر بیماریش نمیتوانست این کار را بکند البته حاضرم جانم را هم برایش بدهم، آخه روزگار رسم ناسازگاری با ما داشت.
پیوند کلیهتان را کجا انجام دادید؟
ما اوایل در دیوار بیمارستانها آگهی چسباندیم و چند مشتری با ما تماس گرفت و در نهایت با یک دلالی که با کشور عراق در ارتباط بود کلیهام را در بیمارستانهای عراق به یک بیمار عراقی فروختیم آن هم به دلار.
اما الان دیگر اوضاع عوض شده و از طریق فضای مجازی میتوان کلی مشتری داخلی پیدا کرد که به کلیه گروه خونی شما نیاز دارند.
البته خدا کسی را به این روز نیندازد که مجبور به فروش کلیه شود، ولی چه میشود کرد وقتی سرنوشت ما اینگونه رقم خورد.
اگر امکانش باشد در مورد قیمت و هزینههای عمل و فروختن کلیه نمیخواهم حرفی بزنم.
در زمان گرفتاری فامیل و اطرافیان کمکتان نکردند؟
فامیلمان بسیار اندک است و در حد انگشتان دست که هر کدام سختیها و مشکلات زندگی خودشان را دارند.
اگر بیماری همسرم نبود مسلما زندگی بهتری داشتیم، جزو خانوادههایی نیستیم که دستمان را جلوی دیگران دراز کنیم به همین خاطر عضو بدنم را فروختم تا محتاج دیگران نشوم.
نظرتون در مورد خرید و فروش کلیه و اعضای بدن چیست؟
اوایل خودم نمیتوانستم بپذیرم که فردی به خاطر پول میخواهد عضوی از بدن خود را با کالای دیگر عوض کند، اما خودتان که میبینید، در چه وضعی هستم.
الان میفهمم هر کسی که میفروشد مطمئنا به آخر خط رسیده و چارهای جز این ندارد تا زندگی خود و خانوادهاش را نجات دهد.
گاهی که آگهیهای خرید و فروشهای اعضای بدن را میبینم از درون و اعماق قلبم ناراحت میشوم و همذاتپنداری میکنم چرا که خودم درد کشیده این معاملات هستم.
پس از شنیدن حرفهای فاطمه که کلیه خود را برای جبران مشکلات زندگی خود فروخته بود سراغ یکی از معامله گران و واسطان این بازار رفتیم.
جعفر 45 ساله گفت: برخی ممکن است قیمت اعضای بدن را در ایران ارزان بدانند به همین دلیل راهی کشور همسایه یعنی عراق و ترکیه میشوند.
او افزود: تکرار این حرف سبب شده خیلیها فکر کنند مردم کشورهای دیگر حاضر به معامله گرانتر از ایران هستند در حالیکه ارزش پول و اوضاع اقتصادی باعث شده قیمت پرداختی آنها گرانتر به نظر برسد.
به گفته جعفر، کسی که بخواهد کلیه بخرد به راحتی میتواند پیدا کند، اما چون در ایران پیوند اعضا به شهروندان خارجی ممنوع است بنابراین آنها از طریق واسطهها و به دعوت بیماران خارجی به کشورشان میروند و به دلار معامله میکنند و آنجا نیز پیوند میزنند.
امیدواریم با شنیدن حرفهای فروشندگان و خریداران اعضا بدن به بازار سیاه این بخش توجه ویژهای شود و به جای تبصره و ماده ممنوعیت به ساماندهی این حوزه فکری شود تا فروشندگان در کنار دلهره از دست دادن اعضا بدنشان، درگیری سیاسی پیدا نکنند.
با شنیدن صحبتها و حرفهای دل فروشندگان و خریداران کلیه سراغ مدیری رفتیم که در حوزه کلیه و نحوه پیوند اطلاعاتی ارایه کند.
مدیر واحد فراهم آوری اعضا و نسوج پیوندی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه در پاسخ به این سوال که چند نفر در لیست انتظار پیوند کلیه هستند، گفت: در حال حاضر هفت هزار نفر در لیست انتظار استان آذربایجان غربی برای دریافت کلیه هستند تا با پیوند این عضو از بدن به زندگی عادی خویش برگردند.
دکتر بهمن محمدی با اشاره به بیماران مرگ مغزی افزود: اعضای بدن همچون قلب، کبد، 2 ریه، 2 کلیه، لوزالمعده و روده پس از مرگ مغزی در صورت سالم بودن قابل اهدا و پیوند است که در این میان برخی از اولیا بیمار راضی میشوند تا با این اتفاق جان خیلی از افراد را نجات دهیم.
وی در خصوص آمار متوفیان بر اثر مرگ مغزی در سال 1401 گفت: سال گذشته 18 مورد مرگ مغزی به اهدای عضو رضایت دادند که پس از بررسی و پیگیری آزمایشهای لازم صرفا 15 مورد به مرحله اهدا رسیدند.
به گفته وی، از این موارد؛ 23 کلیه، 15 کبد، یک قلب و یک لوزالمعده برداشت شد و در 2 ماه اخیر نیز از سه نفر راضی به اهدای عضو تنها 2 مورد به مرحله اهدا رسید.
محمدی با اشاره به نجات جان 41 بیمار از طریق اهدا عضو در استان ادامه داد: 2 مورد اهدای کلیه نیز از آذربایجان شرقی داشتیم و از این طریق دعای عاقبت بخیری برای اهدا کنندگان داریم.
سال گذشته 119 بیمار مرگ مغزی برای اهدای عضو در استان آذربایجان غربی شناسایی شده بودند که متاسفانه خانواده 104 نفر از آنها راضی به اهدای عضو بیمار مرگ مغزی خود نشدند.
از این رو میتوان گفت که اگر همه خانواده 104 بیمار مرگ مغزی به اهدا عضو راضی میشدند هم اکنون تعداد بیش از 800 نفر موفق به دریافت عضو میشدند تا به زندگی عادی خویش برگردند.