زندگی نامه هرمان هسه ادیب، نویسنده و نقاش آلمانی

  سه شنبه، 11 آبان 1400   زمان مطالعه 10 دقیقه
زندگی نامه هرمان هسه ادیب، نویسنده و نقاش آلمانی
هرمان هسه در ۲ ژوئیهٔ ۱۸۷۷ در شهر کالو (Calw) واقع در استان بادن-وورتمبرگ زاده شد. پدر هرمان هسه مدیریت مؤسسه انتشارات مبلغین پروتستان را به عهده داشت. مادرش دختر هندشناس معروف، دکتر«هرمان گوندرت» و مدیر اتحادیه ناشران کالو بود.

چکیده بیوگرافی هرمان هسه

  • نام: هرمان هسه
  • زادروز: ۲ ژوئیهٔ ۱۸۷۷ - کلاو، بادن-وورتمبرگ، آلمان
  • مرگ: ۹ اوت ۱۹۶۲ میلادی (۸۵ سال) - تسین، سوئیس
  • ملیت: آلمانی- سوئیسی
  • پیشه: ادیب، نویسنده و نقاش
  • سال های نویسندگی: ۱۹۰۴-۱۹۵۳
  • کتاب ها: گرگ بیابان - گرترود دمیان
  • همسر(ها): ماریا برنولی (۱۹۲۳-۱۹۰۴) - روت ونگر (۱۹۲۷-۱۹۲۴) - نینون آوسلندر (۱۹۶۲-۱۹۳۱)
  • فرزندان: سه فرزند از همسر اول

هرمان هسه

هِرمان هِسِه آلمانی: Hermann Hesse (زادهٔ ۲ ژوئیهٔ ۱۸۷۷ – درگذشتهٔ ۹ اوت ۱۹۶۲ میلادی) ادیب، نویسنده و نقاش آلمانی-سوییسی و برندهٔ جایزهٔ نوبلِ سال ۱۹۴۶ در ادبیات بود.

زندگی هرمان هسه

وی در ۲ ژوئیهٔ ۱۸۷۷ در شهر کالو (Calw) واقع در استان بادن-وورتمبرگ زاده شد. پدر هرمان هسه مدیریت مؤسسه انتشارات مبلغین پروتستان را به عهده داشت. مادرش دختر هندشناس معروف، دکتر «هرمان گوندرت» و مدیر اتحادیه ناشران کالو بود. کتاب خانه بزرگ پدربزرگ و شغل پدر، اولین باب آشنایی هرمان هسه جوان با ادبیات بود. از طریق پدر و مادرش که مبلغان مذهبی در هندوستان بودند، به جهان بینی و تفکرات فلسفی هند دست یافت. او که از اوان جوانی دارای روحی حساس و ضربه پذیر بود، در مقابل نابرابری های جامعه و تضاد درونی با پدر و مادرش، در سن پانزده سالگی از مدرسه کلیسائی ماول برون(جایی که صحنه و فضای قرون وسطایی داستان او نارتسیس و گولدموند را فراهم آورد) که بورس تحصیلی در رشته الهیات پروتستانتیسم را از آن داشت، فرار کرد. بعد از فرار دچار افسردگی حادی شد که والدینش او را در بادبول تحت نظر جن گیر مدرنی قرار دادند که سرانجام آن اقدام به خودکشی بود در نتیجه او را به آسایشگاه کودکان عقب افتاده ذهنی در اشتتن فرستادند سپس در کانشتات یک دورهٔ یکسالهٔ را آغاز و چندی بعد در شهر کالو به کارآموزی در یک کارگاه ساعت سازی مخصوص برج های کلیسا، مشغول و پس از اتمام این دوره در شهر توبینگن در رشته کتابفروشی به مدت سه سال، (۱۸۹۵ - ۱۸۹۸ میلادی) به کارآموزی پرداخت. سرگرمی دلخواه هسه در اوقات فراقت نقاشی و باغبانی بود. کارهای آبرنگ او دو نوع سبک متفاوت دارند واقع گرایانه و تخیلی. پس از موفقیت رمان پیتر کامنتسیند وی با ماری برنولی، که گویی از میان یکی از اشعار نخستین هسه بیرون آمده بود، ازدواج کرد. وی که دختر خانواده ای سرشناس از ریاضیدانان بازل و نه سال یزرگتر از هسه بود و آثار شومان وشوپن را زیبا می نواخت و تا سال (۱۹۱۲ میلادی)زندگی مشترک خود را ادامه دادند. هسه در سال (۱۹۱۲ میلادی) به سوییس مهاجرت و در سال (۱۹۲۳ میلادی) تابعیت آن کشور را پذیرفت و در همین زمان برای بار دوم ازدواج کرد. وی در سال ۱۹۳۱ یک سال پس از انتشار نارتسیس و گولدموند برای بار سوم با خانم نینون آوسلندر ازدواج کرد. هرمان هسه به عنوان پرخواننده ترین نویسندهٔ اروپایی در قرن بیستم شناخته شده است. رضا نجفی در کتاب شناختی از هرمان هسه می گوید: «هسه از هنگام تولد در کالو و نزدیک جنگل سیاه تا هنگام مرگ در مونتانیولا در کنار دریاچه لوگانو، هرگز از طبیعت جدا نبود و تأثیر طبیعت را نمی باید در آثار هسه دست کم گرفت.» به گفته این منتقد، شباهت و همانندی جغرافیایی و طبیعت سوییس با ناحیه شواب (زادگاه هسه) در آلمان او را به پدیده مرزهای سیاسی بی اعتقاد ساخت و به مخالفت با ناسیونالیسم آلمانی برانگیخت. طبیعت آشنای سوییس مهاجرت را برای او ممکن کرد و با انزوا گزیدن در طبیعت آفرینش ادبی هسه به ثمر رسید. هرمان هسه به خاطر قدرت استعداد نویسندگی و شکوفایی اندیشه و شجاعت ژرف در بیان اندیشه های انسان مداری و سبک عالیِ نگارش، به دریافت جایزهٔ نوبل در شاخهٔ ادبیات نایل شد.

شور خواندن هرمان هسه

در طول دو سال اول کار در کتابفروشی ، وی خود را وقف تحصیل در رشته های فلسفه ، الهیات و حقوق کرد. اینها مضامین اصلی کتابهای آن مکان بود ، آنهایی که شخصیت ادبی و خلق و خوی آن را جعل می کردند. حتی کار خود را تمام کرد ، او دیر وقت بیدار ماند و کتابهایی را بلعید ، اشتیاق که هرگز او را ترک نخواهد کرد. در آن مکان شعر او بسیار سرازیر شد ، تا جایی که در 19 سالگی مجله ای در وین شعر او را منتشر کرد مدونا. آن زمان سال 1896 بود. دو سال بعد او به سمت دستیار کتابفروشی درآمد ، که به او اجازه می داد حقوق خوبی داشته باشد ، از 21 سالگی می تواند آزادی مالی مورد نظر خود را بدست آورد. هسه عاشق خواندن اساطیر یونان بود.

اولین رمان هرمان هسه

سفر او به کشور داوینچی برای دیدار با هنرهای باستان زندگی ادبی او را رقم زد. در همان سال برای کار در کتابفروشی به بازل بازگشت واتنویل. در آنجا تخیل او دائماً در حال جوشیدن بود. کتابفروشی ها دریای خوشبختی او بودند ، در آنجا او یک ماهی در میان نامه ها بود. هسه در طول کار خود در واتنویل ، هنگام آماده سازی اولین کار خود در ژانر رمان ، خواندن یا چاپ داستان کوتاه و شعر را متوقف نکرد: پیتر کامنزیند. ناشر ساموئل فیشر با اطلاع از خلق رمان اخیر هسه ، از تماس با او و ارائه خدماتش دریغ نکرد. در سال 1904 هسه یکی از آرزوهای خود را برآورده کرد و دیگری را تقویت کرد: انتشار پیتر کامنزیند، اولین رمان او ، و اینکه می تواند از اشتیاق خود برای نوشتن زندگی کند. پیتر کامنزیند قبل و بعد از آن در زندگی نویسنده جدید مشخص شده است. تکمیل اولین رمان او تنها با 27 سال ، همراه با واقعیت معنوی و روانی محتوای اثر ، واقعاً ستودنی بود. هسه در حال ظهور به عنوان یکی از بزرگان حروف آلمانی بود.

خصوصیت آثار هرمان هسه

هرمان هسه در آثارش مبارزهٔ جاودانهٔ روح و زندگی را ترسیم نموده و با نگرشی هنرمندانه به دنبال ایجاد تعادل بین این دو پدیده قلم فرسوده است. هسه در خانواده ای اصلاح طلب در منطقه در جنوب آلمان به دنیا آمد و تحت تأثیر مادرش که مبلغ مذهبی در هندوستان بود، به فلسفه هندی روی آورد. از دهه سوم قرن بیستم، به عنوان تبعه سوئیس در منطقه «تیچینو» به گوشه گیری نشست. گرایش به رومانتیسم و طبیعت گرایی از نمودهای چشم گیر آثار قدیمی تر هسه است. این سبک در یکی از اولین رمان هایش به نام پیتر کامنسیند (۱۹۰۴)، که با استقبال بی نظیری روبرو شد، به چشم می خورد. وی به طور جدی به مشکلات انسان ها و روابط بین آن ها و همچنین نقش هنرمند در جامعه، پرداخته و در رمان های گرترود (۱۹۱۰) و رُسهالده (۱۹۱۴) این معضل را به شیوه هنرمندانه ای مطرح می نماید. هسه به عنوان نماینده جریانات صلح طلب - پاسیفیسم، از طرفدارانی مانند تئودور هویس برخوردار بود و در جمع دوستانش قرار داشتند. در این ارتباط افرادی هم از آلمان حملات خصمانه خود را علیه او آغاز کردند. هسه پس از آشنایی با یوزف ب. لانگ، از شاگردان کارل گوستاو یونگ، از طریق این مشاور با آثار زیگموند فروید و یونگ آشنا شد. هسه از طریق این آثار دریافت که هریک از فرارهای دیوانه وار و فزاینده اش در فاصلهٔ سال های ۱۹۰۴ تا ۱۹۱۴ در واقع فرار از خویشتن بوده اند، بازتاب دردها و رنج های درونی اش بوده اند در دنیای بیرون، و نوشته هایش نیز قرینه سازی ای از خویشتن خودش بوده اند، چنانچه که در ۱۹۲۱ در مقدمه یک نویسنده خاطرنشان کرد: "تمام این داستان ها مربوط به خود من بودند، بازتابی بودند از راهی که در پیش گرفته بودم، از رؤیاها و آرزوهای پنهانم و از رنج تلخم."

فلسفهٔ هندی هرمان هسه

بر اساس توجه و علایق خاصی که نویسنده در باب این فلسفه به دست آورده بود، در سال ۱۹۲۲ روایتی به نام سیذارتا منتشر کرد که از جمله پرخواننده ترین آثار وی می باشد. این کتاب نگرشی بر ریشه های روانشناسی در مذاهب جهانی و مکاتب عقلی است. شماری از صحنه های سیذارتا تابلوهای مثنوی مولوی را برای خواننده ترسیم می نماید. هنری میلر دربارهٔ این کتاب می گوید: سیدارتا داروی شفابخشی است که از انجیل عهد جدید مؤثرتر است. در پی برقراری ارتباط هرمان هسه با آلمان از طریق تفسیر و تعبیر آثارش به وسیله آمریکایی ها، نظرات مذهبی و سنت گرایی مشهود در نوشتارهایش، از دید خوانندگان مخفی ماند. در همین معنی، نویسنده اتریشی پتر هانکه در سال ۱۹۷۰ با تعجب اعتراف می کند: «من کتاب های هسه را با کنجکاوی و تحیر تمام، خواندم. این مرد نه تنها یک شخصیت برجسته رومانتیک، معرفی شدهٔ آمریکایی ها است، بلکه نویسنده ای عاقل و قابل اعتمادی نیز می باشد.»

آثار هرمان هسه

  • پیتر کامنسیند (Peter Camenzind ۱۹۰۴)
  • زیر چرخ (۱۹۰۶ Unterm Rad)
  • دمیان (۱۹۱۹ Demian)
  • گرترود (Gertrud ۱۹۱۰)
  • رُسهالده (Rosshalde ۱۹۱۴)
  • سیذارتا (۱۹۲۲ Siddhartha)
  • گرگ بیابان (Der Steppenwolf ۱۹۲۷)
  • نارسیس و گلدموند (Narziss und Goldmund ۱۹۳۰)
  • سفر به شرق (Die Morgenlandfahrt ۱۹۳۲)
  • بازی مهرهٔ شیشه ای (بازی تیله های شیشه ای) (۱۹۴۳ Das Glasperlenspiel)

ازدواج هرمان هسه

اگر هسه در چیزی برجسته باشد ، جدا از نامه ها و نقاشی ، اتلاف وقت بود. در همان سالی که با انتشار کتابش انقلابی در زندگی او ایجاد شد ، او تصمیم گرفت که ازدواج کند. بانوی آینده هسه ماریا برنولی بود. آرامش اقتصادی رمان به او اجازه ازدواج داد. برنولی 9 سال از نویسنده بزرگتر بود. با این حال ، این مانعی نبود. هسه از شخصیت و هوشش بسیار خوشحال شد. ماریا به عنوان عکاس کار می کرد و استعداد موسیقی داشت. لازم به ذکر است که وی اولین زن سوئیسی بود که عکاسی مستقلی انجام داد. از ازدواج هسن و برنولی سه فرزند متولد شد ، تنها فرزندی که هر دو برای بقیه روزهای خود دارند. زندگی مشترک در آن اتحادیه و بقیه اتحادیه های زندگی هسه برای هیچ کدام آسان نبود. نیاز هرس برای فرار از دیوارها و شرکت ها همچنان ادامه داشت. در این مرحله جدید به عنوان یک خانواده ، نویسنده آلمانی بیشتر خویشتن دار شد و ، همانطور که بعداً با نامه های مختلف برای دوستانش توضیح داد ، شروع به درک این نکته کرد که زندگی او جستجوی ابدی است که مانع از زندگی با کسی می شود راه معمول پذیرفته شده این زوج تازه ازدواج کرده برای زندگی به شهر Gaienhofen در ساحل آرام دریاچه کنستانس رفتند. آنها در آنجا بنیان خانواده خود را گذاشتند. الهام برای لحظاتی جریان یافت و هسه موفق به نوشتن شد زیر چرخ هادر سال 1906 ، و سپس در سال 1910 ، گرترود ، علاوه بر یک سری شعر و داستان.

ازدواج دوم هرمان هسه

در سال 1924 هسه تابعیت سوئیسی را برگزید و با روت ونگر ، زن جوانی که تحت تأثیر کارهای نویسنده قرار گرفت ، ازدواج کرد. ازدواج آنها کاملاً ناکام بود. هسه عملاً او را رها کرد و به او توجهی نکرد و منجر به روت در آغوش یک مرد متاهل و فسخ ازدواج شد. نه تنها روت از رها شدن راحت شد. در سال 1926 هسه در حال ملاقات با نینون دولبین بود ، زنی متأهل که با او وسواس زیادی داشت و تا رسیدن به آرزویش: خانم هسه بودن ، متوقف نشد.

ازدواج سوم هرمان هسه

پس از وقفه رسمی با روت ، هسه افسرده شد و منتشر شدگرگ استپی به گفته منتقدان ، این روش او برای نشان دادن سو "تفاهم" خود درونی "بود ، که به دنبال تنهایی است و همه ما داریم. در سال 1931 رویای دولبین محقق شد و او همسر نویسنده شد. روز بعد از ازدواج هسه و دولبین ، نویسنده برای درمان برخی از روماتیسم ها ، مانند گذشته با همسران دیگرش ، به یک سفر انفرادی به بادن رفت. در همین حال ، دو روز بعد دولبین به تنهایی رفت و ماه عسل خود را در میلان جشن گرفت. باربل ریتز همه اینها را به طور مفصل در زیر بازگو می کند زنان هرمان هسه.

مرگ هرمان هسه

مرگ او را در حالی که خواب بود ، در 9 آگوست 1962 ، در شهر Monrtagnola ، سوئیس صدا کرد. متخصصان تشخیص دادند که علت آن سکته بوده است.


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
از سراسر وب   
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها   
آخرین تصاویر