جوک های خنده دار
گفتن جوک های خنده دار می تواند حتی برای دقایقی موجب شادی و خنده اطرافیان و دوستان شود، در ادامه گلچینی از بهترین جوک خنده دار برای شما عزیزان گردآوری کردیم با ساعد نیوز همراه باشید.
🔴راه کارهای بعضی روانشناس ها و مشاورها برای نگرانی
😐
یک-نگران نباشید
دو-نگرانی را از خودتون دور کنید😐
سه-وقتی نگران شدید سعی کنید، نگران نباشید☹️
چهار- نفس عمیق بکشید و هیچ نگران نباشید😟
پنج-برای چیز بیخودی نگرانید 😊
شیش- نگران چیز به این بی اهمیتی نباشید ☹️
هفت- اینکه نگرانی نداره 🙁
هشت- نگرانی شما مشکلی را حل میکنه؟؟ پس نگران نباشید😑
نه- حرفتونو درک میکنم، ولی جای نگرانی نداره
😐
🔻لطفا اگر کسی نگرانه این مطلب را براش بفرستید ثوابه
دعاتون میکنه. امروز اینکارو میکنید. محبتتون فردا بی جواب نمی مونه
اونم وقتی شما نگران بشید براتون میفرسته
من خودمم نگران بودم
ولی با خوندن این راهکارها از نگرانی در اومدم
😅😅😅😁🤗
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
رفتم مصاحبه یارو پرسید موضوع آخرین کتابی که خوندی چی بوده ؟
گفتم درباره یه پسری بود که بخاطر کسب علم و دانش حتی روزای تعطیلم میرفت مدرسه
گفت چه جالب اسمش چیه ؟
گفتم حسنی به مکتب نمیرفت وقتی میرفت جمعه میرفت
فک کنم چون نخونده بودش زنگ زد حراست بیان بندازنم بیرون😂
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ﯾﻪ همکلاسی داشتیم اﺳﻤﺶ ﺑﺎﻗﺮ ﺑﺎﻗﺮی ﺑﻮد استاد همیشه اول ﻓﺎمیلو می گفت ﺑﻌﺪ اسمو
وﻗﺘﯽ اوﻟﯿﻦ بار ﺻﺪاش ﮐﺮد ﮔﻔﺖ ﺑﺎﻗﺮی ﺑﺎﻗﺮ ﺑﯿﺎد
با ﺣﺮﮐﺖ زﯾﮕﺰاﮐﯽ رفت ﭘﺎی ﺗﺨﺘﻪ
استاد گفت:چته؟
ﭘﺴر :ﺧﻮدﺗﻮن ﮔﻔﺘﯿﻦ ﺑﺎﻗﺮی ﺑﺎ.. ﻗﺮ ﺑﯿﺎد
ﻫﯿﭽﯽ دﯾﮕﻪ! ﮐﻞ ﮐﻼس ﻣﻨﻔﺠﺮ ﺷﺪ
😂😂😐
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯼ ﺳﻮﺧﺘﮕﯽ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺭﻭﯼ ﺯﺍﻧﻮﻡ ﺩﯾﺪﻡ
ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﯾﻦ ﺟﺎﯼ ﭼﯿﻪ؟
ﮔﻔﺖ : ﺣﺪﻭﺩﺍ ۵-۶ ﺳﺎﻟﺖ ﺑﻮﺩ
ﺷﻠﻮﺍﺭﮎ ﭘﺎﺕ ﺑﻮﺩ
ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ ﺳﻮﺭﯼ ﻫﻢ ﺑﻮﺩ،ﺑﺎ ﭘﺴﺮﻋﻤﻮﻫﺎﺕ ﺭﻓﺘﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺁﺗﯿﺶ ﭘﺮﯾﺪﯼ
ﮔﻔﺘﻢ : ﺁﻫﺎﻥ … ﭘﺲ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺳﻮﺧﺘﻪ
ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻧﺴﻮﺧﺘﯽ،ﺍﻭﻣﺪﯼ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎ ﻗﺎﺷﻖ ﺳﻮﺯﻭﻧﺪﻣﺖ
😐
ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺟﺎﯾﯽ ﻧﺮﯼ
ﻣﺎﺩﺭ من ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻦ
ﺗﻮ ﯾﺎﺭﯼ ﻭ ﯾﺎﻭﺭ ﻣﻦ
😂😂
اولین بار که به مامور رشوه دادم چون ناشی بودم
انقدر زیاد بهش دادم که موقع رفتن ماموره باهام روبوسی کرد
😑😂😂
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
من نميدونم چرا هميشه كار خودم دم خود پرداز ٣٠ ثانيه طول ميكشه
اما كار نفر جلوييم ٣٠ ساعت
😑😐
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
با بابام بحثم شد
یهو گفت یادته شیش سالت بود زمستون ساعت چهار صبح با بشکه تو صف نفت بودیم
بهت گفتم از کنار بشکه ی خودمون تکون نخور من برم برات خوراکی بخرم
رفتم ساعت ده برگشتم هیچی هم نخریده بودم؟
گفتم آره چطور؟
گفت اومدم خونه خوابیدم
خوب کاری کردم
😐😳😐😂
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
تو زندگیت هیچ وقت حسرت سه چیزو نخور
بک .. زیبایی
دو .. تیپ
سه .. جذابیت
ما که داریم به کجا رسیدیم
بخدااااا هیچی توش نیس!!! باور کن
جز این که روزی چند تا کشته میدیم و آهشون پشتمونه
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
قوربون دستتون یکی اسپند دود کنه
.
.
.
واقعا این مهمان دارای هواپیما خیلی بی اعصابن
سوار هواپیمای تهران ارومیه شدم یک ساعته به مهمان دار میگم من تبریز پیاده میشم هی اخم میکنه و میگه بتمرگ سر جات تا پرتت نکردم پایین
😂😂
.
.
.
واقعا نمیفهمم ما کی میخوایم از دخالت کردن تو کارای شخصی همدیگه دست برداریم
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
یارو تو مترو به من میگه چرا دستت تو جیب منه؟
خب به تو چه، دست خودمه دوس دارم تو جیب تو باشه
😂😂
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ﻋﻤﻪ ﻫﺎﻡ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻮﻥ
سه ﺗﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﻥ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻣﺎﺩﺭﺷﻮﻫﺮﻫﺎﺷﻮﻥ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ
ﺩﻟﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﻩ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺗﻮ ﺑﺤﺜﺸﻮﻥ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﻪ
🙈😁😂
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
یارو داشت واسه بچه ش لالايى ميخوند بچه ش نميخوابيد
بهش گفت
عزيزم چرا نميخوابى؟
بچه ش گفت
دو دقيقه حرف نزنى خودم ميخوابم
😂😂😂
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
یه خانواده ای تو اعلامیه پدرشون نوشتن
از وقتی رفتی گرمی از این خونه رفته
😫😩😔😭
یعنی خیلی ریز به موضوع خاموش کردن کولر اشاره کردن
😂😜😂
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
یه بار رفتم پیش مربی بدنسازی ازش برنامه بگیرم
گفت لخت شو بدنتو ببینم
گفتم تا ازدواجمان صبر کن
😏😌😊
با هالتر افتاد دنبالم بیشور
😢😂
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
به بابام میگم بدم میاد آبمیوه رو تو لیوان شیشه ای بخورم
برگشته میگه بریز تو آفتابه بخور نی ام داره
😐
خیلی بهم ارادت داره لنتی
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
داشتم نماز ميخوندم، مدام تصوير چهره ي عمه ام ميومد جلوي چشام
خيلي ريز فهميدم خدا داره غيرمستقيم اشاره ميكنه كه اين نمازخوندن به درد عمت ميخوره😂