سیمون سنت جیمز نویسنده برنده جایزه The Broken Girls و The Haunting of Maddy Clare است که موفق به دریافت دو جایزه RITA از نویسندگان Romance of America و یک Arthur Ellis Award از نویسندگان جنایی در کانادا شد. او اولین داستان ارواح خود را، در مورد یک کتابخانه خالی از سکنه، که در دوران دبیرستان بود، نوشت و بیست سال در پشت صحنه تلویزیون مشغول بکار بود.
در اولین برخورد با «شی کالینز» هرگز تصورش را هم نمیکنید که این منشی ساده، در زمینهی وبلاگنویسی درمورد قتلها و رخدادهای جنایی تا چه حد خبره باشد. او در وبلاگ خود از پروندههای رازآلود گذشته مینویسد. پروندههایی که به هر دلیلی مختومه اعلام شدهاند و دیگر کسی سراغ آنها را نمیگیرد. البته علاقهی فراوان شی به اخبار جنایی در کودکی او ریشه دارد. یعنی زمانی که موفق میشود از چنگال یک آدمربا فرار کند و خود را نجات بدهد. او حالا بهطور غیررسمی به کنکاش در جنایتهای سالهای گذشته مشغول شده و اینبار قرار است سری به پروندهی «بث گریر» بزند. سایمون سنت جیمز (Simone St. James)، از موفقترین و پرطرفدارترین جنایینویسان امروزی، در کتاب پروندههای راکد (The book of cold cases) داستانی نفسگیر و پرکشش آفریده که وادارتان میکند تا آخرین صفحهی آن را یکجا بخوانید. در سال 1977 دو مرد بهطور ناگهانی به قتل میرسند. اخبار این جنایت تا مدتها مردم شهر اورگان را در حیرت فرو میبرد. نکتهی جالب قتلها این است که هر دو توسط یک زن انجام شده بودند. بث گریر بهعنوان مظنون پرونده راهی دادگاه میشود اما از آنجا جان سالم به درمیبرد. دادگاه حکم به تبرئهی او میدهد و بث در انزوا و گوشهگیری به زندگیاش ادامه میدهد. ملاقات او با شی باعث میشود که این وبلاگنویس ماجراجو فکری به ذهنش خطور کند. چه میشود اگر بتواند از طریق مصاحبه با بث به اسرار قتل دو مرد پی ببرد؟ در کمال ناباوری، بث هم میپذیرد که با او گفتوگو کند و اینگونه رفتوآمد شی به عمارت بث آغاز میشود. در ابتدا همهچیز برای شی هیجانانگیز و جذاب است تا اینکه با سلسله اتفاقات عجیبی در عمارت روبهرو میشود... ضرباهنگ تند وقایع، زاویهی دید راوی و نحوهی ورود شی به پرونده بر کشش و جذابیت این داستان افزوده است. به گفتهی بسیاری از منتقدان و نویسندگان، کتاب پروندههای راکد از آن دسته رمانهایی است که بهخوبی شما را درگیر جریان وقایع میکند. توصیه میکنیم هرگز در تاریکی شب یا در تنهایی به سراغ این کتاب نروید! اثر حاضر با برگردان یاسمن ثانوی از سوی انتشارات نون به علاقهمندان تریلرهای جنابب، معمایی و ترسناک ارائه شده است.
نامزد جایزهی گودریدز برای داستانهای رازآلود و هیجانانگیز (2022)
حضور در لیست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز
سایمون سنت جیمز در این کتاب به طرز ماهرانهای گذشته و حال را با هم درمیآمیزد تا روایتی هیجانانگیز را از رمز و راز دنیای واقعی و تعلیق در جهان ماوراءالطبیعی نشان دهد که شما را به خود جذب میکند. هنگام ورق زدن این رمان تا پاسی از شب بیدار خواهید ماند و با هر صدای کوچکی از جا میپرید. (جنیفر مک ماهون، نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز )
هیچکس مانند سایمون سنت جیمز از پس داستانهای ارواح برنمیآید. تریلرهای وحشتناک و منحصربهفردش به همان اندازه که گیرا هستند، هیجانانگیزند. گیرایی کتاب از همان ابتدا شما را تحت تأثیر قرار خواهد داد. (لورا مک هیو، نویسنده)
این رمان بسیار خواندنی است... اما آن را در شب نخوانید. اتفاقات فراموشنشدنی در این داستان من را میترساند. (وندی وب، نویسنده)
سنت جیمز استعداد ویژهای برای ایجاد پیچیدگی در داستان دارد. (نقد و بررسی کتاب نیویورک تایمز)
رمانی بینظیر که برای طرفداران داستانهای جنایی و ماوراءالطبیعه جذاب خواهد بود. (ژورنال بوک لیست)
توی اتوبوس، تلفن همراهم را درآوردم، گوشیهای هدفونم را توی گوش گذاشتم و یک کتاب صوتی را که تا نیمههایش گوش داده بودم، پخش کردم. یک رمان مهیج، یعنی: زنی در خطر، دروغگویی بیشتر شخصیتها، هیچچیز آنطور که به نظر میرسید نبود و باز هم یک پیچیدگی که تقریباً اواخر داستان اتفاق میافتاد، حالا یا من را شوکه میکرد یا نه. کتابهای زیادی این روند را پیش میگرفتند، شاید تعدادشان به صدها مورد میرسید، اما اینها موسیقی متنِ زندگی من بودند. صدای آن زن در گوشم زمزمه میکرد: دربارهی مرگ، قاتل، رازهای تاریک خانوادگی، آدمهایی که نباید مورد اعتماد قرار میگرفتند، دروغهایی که به قیمت جان آدمها تمام میشد. اما همیشه رمانها به پایان میرسند، دروغها برملا میشوند و مرگها توجیهی پیدا میکنند. شاید یکی از شخصیتهای بد داستان یک جوری قسر دربرود الآن این یکی خیلی باب شده اما تو باز هم حس میکنی همهچیز به تعادل رسیده، سیاهی جای خودش را به روشنی داده و آن آدم بد داستان به احتمال زیاد به بدبختی و فلاکت دچار میشود. دلگرمی مبهمی داشتم، اما به هر حال یک جور آرامش به حساب میآمد. ته دلم حسابش را داشتم: آن آدمِ به اصطلاح قاتل من، نوزده سال و هفت ماه در زندان بود. وقت آزادی مشروطش هم شش ماه دیگر سر میرسید. محل کار من، مطب یک دکتر در مرکز شهر کلِرلِیک بود. من منشی بودم، تماسها را جواب میدادم، جدولهای زمانبندی را پر میکردم، وقت ملاقات میگذاشتم. از در که وارد شدم، گوشیها را از توی گوشهایم درآوردم، به همکارانم لبخند زدم و تمام آن تاریکی و مرگ را از سرم بیرون کردم.
·نویسنده: سایمون سنت جیمز
مترجم: یاسمن ثانوی
زبان: فارسی
ناشر چاپی: نشر نون
تعداد صفحات: 344
موضوع کتاب: کتاب داستان و رمان خارجی
نسخه الکترونیکی: دارد
نسخه صوتی ندارد
بنابراین اگر از طرفداران پروپاقرص داستانهای جنایی و معمایی هستید، باید اعتراف کنیم یکی از بهترین نمونههای این ژانر روبهروی شماست. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.