درباره کتاب خاطرات سوگواری
خاطرات سوگواری رمان نیست، شاید حتی نتوان اسم آن را کتاب گذاشت، چرا که تک تک صفحات آن شامل یادداشت ها و خاطراتی می شود که نویسنده گاهاً در شرایط روحی بد و دقیقاً یک روز پس از مرگ مادرش نوشته است؛ گاهی با خودنویس و گاهی با مداد.رولان بارت هرگز تصمیم به گردآوری و چاپ این یادداشت ها نداشت و ۲۹ سال پس از مرگش توسط دوستان وی چاپ شد؛ خاطراتی که می توان گفت از سر ناچاری و برای تسکین درد ناشی از فقدان مادر می نوشت.
کتاب خاطرات سوگواری شامل چند بخش است:
ابتدا مقدمه ای از مترجم انگلیسی، ناتالی لجر، دوست نویسنده آورده شده و به دنبال آن مترجم فارسی کتاب، محمد حسین واقف، توضیحاتی دربارهٔ نویسنده و مجموعه خاطراتش ارائه داده است. در ادامه، با خاطرات نویسنده با ذکر تاریخ از ۲۶ اکتبر ۱۹۷۷ تا ۲۱ ژوئن ۱۹۷۸ تحت عنوان «خاطرات سوگواری» روبرو می شویم و پس از آن «ادامهٔ خاطرات» از ۲۴ ژوئن ۱۹۷۸ تا ۲۵ اکتبر ۱۹۷۸ نوشته شده است. در «صفحات بعدتر خاطرات» از ۲۵ اکتبر تا ۱۵ سپتامبر ۱۹۷۹» شرایط روحی نامناسب نویسنده در غم از دست دادن مادر، با خواندن این یادداشت های پراکنده، به وضوح قابل درک است.و در انتها با «چند یادداشت بی تاریخ» مواجه می شویم و همین طور با «یادداشت هایی دربارهٔ مامان».
خلاصه کتاب خاطرات سوگواری
رولان بارت، یک روز پس از مرگ مادرش در اکتبر سال 1977، شروع به نوشتن خاطرات سوگواری خود کرد. او با یادداشت هایی کوتاه، تأملات خود درباره ی تنهایی، ماهیت و وجوه مختلف احساس ناراحتی، و ناپسند شمرده شدن اندوه توسط جامعه ی مدرن را بر روی کاغذ می آورد. این یادداشت ها که همگی در کتاب خاطرات سوگواری گرد هم آمده اند، کلیدی برای درک بهتر موضوعات و مفاهیمی هستند که بارت در طول دوران حرفه ای خود به آن ها می پرداخت. پشت نقاب نابغه ای خستگی ناپذیر و یکی از خردمندترین و مهم ترین منتقدان ادبی جهان، مردی عمیقا احساساتی با روحی لطیف وجود داشت که با مهر و محبتی ناشناخته حتی برای نزدیک ترین دوستانش، به مادرش عشق می ورزید.
درباره نویسنده کتاب خاطرات سوگواری
رولان بارت، زاده ی ۱۲ نوامبر ۱۹۱۵ و درگذشته ی ۲۵ مارس ۱۹۸۰، نویسنده، فیلسوف، نظریه پرداز ادبی، منتقد فرهنگی، و نشانه شناس معروف فرانسوی بود.از جمله مولفه های مهم آثار او ساختارگرایی و پساساختارگرایی و همچنین تحلیل نشانه شناسانه ی متون ادبی و پدیده های فرهنگی اند.رولان بارت، زبان شناس و نظریه پرداز ادبی فرانسه، بنیان گذار نقد نو شناخته می شود. او با انتشار کتاب درجه ی صفر نویسندگی در آغاز نیمه ی دوم قرن بیستم به شهرت رسید. با انتشار این کتاب ، بنای نقد سنتی فرانسه فرو ریخت و مکتب «نقد تفسیری» جای آن را گرفت. رولان بارت نه تنها بنیان گذار نقد نو، بلکه منتقد نقد نیز محسوب می شود. او می گوید: «نقد که ادبیات درجه دو است، به سنجش ادبیات می پردازد، ولی تاکنون گفته نشده که چه کسی سنجش خود نقد را به عهده دارد. نقد یک ترازوست، اما چگونه می توان از صحت کار این ترازو مطمئن شد؛ معیارهای این سنجش کدامند؟ مقالات او در این باره، باب تازه ی نقدشناسی، «کرینیکولوژی» را گشوده است. برای مثال او برای شناختن منتقدان آثار برشت در فرانسه، استفاده از این دانش ها را ضروری می شمارد: 1-جامعه شناسی، 2-مرام شناسی، 3-نشانه شناسی و 4-اخلاق. بارت نه تنها در شناساندن برشت در فرانسه کوشید، بلکه به قصه نویسان تازه کار هم یاری ها رساند. با مطالعه در رویکردهای مختلف نقد ادبی، روشن می شود که هر رویکرد به یک بخش از فرآیند شکل گیری ادبیات، بیش از بخش های دیگر اهمیت دارد. او در عین حال سعی کرده است با توجه به مسائل رویکردهای دیگر، رویکرد خود را کامل نشان دهد. نویسنده، اثر، خواننده، پیام، متن، موضوع، بافت، زبان، واقعیت، جامعه و برخی عناصر دیگر، مورد بحث و بررسی قرار گرفته و هر رویکرد، یک بخش یا دو بخش را نسبت به بقیه عمده نشان داده و بیشتر، از آن زاویه به مسأله نگاه کرده است.
درباره مترجم کتاب خاطرات سوگواری
محمدحسین واقف در سال ۱۳۶۳ متولد شد. در دانشگاه کارشناسی ارشد مدیریت خوانده. به خاطر علاقه اش به ادبیات سراغ ترجمه رفت و در سال ۱۳۹۳ اولین ترجمه اش منتشر شد. کتاب های خاطرات سوگواری، به آواز باد گوش بسپار، هرمیت در پاریس و شرقِ غرب ترجمه های بزرگسالش هستند و مجموعه های لامایونایتد و ماجراهای عجیب مابل جونز ترجمه های کودکانش.
قسمتی از کتاب خاطرات سوگواری
- ۲۷ اکتبر ۱۹۷۷:همه درجهٔ عزادار بودنم را حدس می زنند، این را حس می کنم. ولی این غیر ممکن است (بی معنا، نشانه های متناقض) که محنت زدگی کسی را انداره بگیریم.
- ۳۱ اکتبر ۱۹۷۷: دوشنبه ۳:۰۰ بعدازظهر، بازگشت تک و تنها به آپارتمان برای اولین بار. چگونه پس از تنهازیستن در اینجا برخواهم آمد؟ و درعین حال، برایم روشن است که جای دیگری هم برای من نیست.
- ۱نوامبر ۱۹۷۷: لحظاتی که حواسم پرت می شود – و به نوعی خشک و عقیم می شوم – با هجوم ناگهانی و بی رحمانهٔ عواطف به گریستن منجر می شوند. بلاتکلیفی احساسات: یک نفر هم می تواند بگوید من انسانی فاقد احساساتم و در برابر تصویری جدی از اندوه «واقعی» تسلیم نوعی عواطف زنانهٔ «سطحی» ظاهری شده ام؛ و یا اینکه بگوید من عمیقاً ناامیدم و سعی می کنم پنهانش کنم تاهرچیزِ پیرامونم را به تاریکی نکشانم، ولی در لحظه های معینی از تحملش ناتوان می شوم و «فرو می ریزم».
- ۴ نوامبر ۱۹۷۷: امروز، حدود ساعت ۵:۰۰ بعدازظهر، به تدریج همه چیز در جای خود ته نشین می شود: تنهاییِ محتومی که جز مرگ خودم فرجام دیگری ندارد. توده ای در گلویم. پریشانی ام به درست کردن فنجانی چای، آغاز نوشتن یک نامه، کنارگذاشتن چیزی، می انجامد – این واقعیتِ دهشتناک که گویی از «تنها برای خودم» بودن در آپارتمانِ اکنون ساکت و مرتب لذت می بردم. اما این خوشی با ناامیدی ام پیوند خورده است. همهٔ این ها نشان می دهند که هرنوع کاری مشمول مرور زمان می شود.
- ۱۵ نوامبر ۱۹۷۷: زمانی هست که مرگ یک «رخداد» است، یک ماجراست، و خود تحرک می بخشد، سر شوق می آورد، به جنب وجوش وا می دارد و منقبض می کند. و بعد روزی دیگر، مرگ یک رخداد نیست، تداوم دیگری است [در کنار تداوم های معمول زندگی]، فشرده شده، بی اهمیت، روایت نشده، شوم، بدون چاره: سوگواری واقعی که در مقابل هرنوع دیالکتیک روایی نفوذناپذیر است.
- ۳۰ نوامبر ۱۹۷۷: نگویید «سوگواری». این عبارت بسیار روانکاوانه است. سوگوار نیستم. رنج می کشم.
- ۲۲ مارچ ۱۹۷۸: احساسات می گذرند، رنج می ماند.
- ۱۲ ژوئن ۱۹۷۸: هجوم اندوه. می گریم.
- ۶ جولای ۱۹۷۸: آه! آیا واقعاً باور داری که احتمال دیدار دوباره وجود دارد؟ اگر مطمئن بودم که دوباره مامان را می بینم، بی درنگ می مردم.
- ۸ اکتبر ۱۹۷۸: در مورد مرگ، مرگ مامان به من این اطمینان را داد که همه ی انسان ها میرا هستند(چیزی که پیش از این ماهیتی کاملاً انتزاعی داشت) – و در این مورد هیچ تبعیضی در کار نخواهد بود – و این اطمینان که همه باید با همین منطق بمیرند مرا تسکین داد.
شناسنامه کتاب خاطرات سوگواری
- نویسنده: رولان بارت
- ترجمه: محمد حسین واقف
- انتشارات: حرفه هنرمند
- تعداد صفحات: ۲۷۲
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد